هموطنان میهندوست،
حزب دمکرات کردستان ایران مدتها است که میخواهد از«فرصت طلایی» حضور ارتش آمریکا در منطقه و سیاستهای ماجراجویانه دول اسراییل و جمهوری اسلامی سودجسته، با آغاز دیگربارِ مشی مبارزه مسلحانه نقشی در بازی با آتشِ نفت و گاز خاورمیانه بعهده بگیرد. استراتژی «کسب قدرت بهر قیمتی» و ایجاد کردستانِ مستقل، سالهاست که از سوی این حزب در اشکال گوناگون دنبال می شود.
در بحبوحه مذاکرات برجام دبیرکل این حزب به آمریکا سفر میکند. با مقامات آمریکایی و با کسانی چون جان بولتون گفتگو میکند. سپس با تماسهای رسمی با مقامات عربستان سعودی و اسراییل و اعلام «گرفتن کمک»از آنها، دیگر شکی در همکاری این حزب با عربستان واسراییل در سیاست ایجاد تشنج و بحران در ایران، نمی گذارد. آقای هجری، دبیرکل این حزب در گفتگویش هم با «جروزالیم پست» و هم در برنامه «به عبارت دیگر» بی بی سی بدین امر بی پروا اشاره می کند.
نخست اینکه هیچ دولتی از حق قانونی خود یعنی دارنده منحصر بفرد زور چشم نمی پوشد و با هر شخص یا گروهی که بخواهد این انحصار را نپذیرد، مسلحانه برخورد میکند. حال باید حزب دمکرات کردستان ایران در یک بررسی منصفانه تاریخی نشان بدهد که مبارزات مسلحانه تاکنونی او چه حاصل و نتیجهای جز نظامی- امنیتی شدن جامعه و کشته شدن شمار زیادی از هموطنان کرد و غیر کرد ایرانی و وخیمتر شدن اوضاع اجتماعی و اقتصادی کردستان داشته است؛ کدام یک از اهداف این حزب متحقق گردیده است؟
اینبار حزب دمکرات کردستان ایران داوطلبانه و ماجراجویانه وارد صحنه ای میشود که جز خطر نابودی سیاسی- فیزیکی برای او چشم انداز دیگری عرضه نمی کند: لِه شدن میان منافع آمریکا، عربهای نفتی و اسراییل در یک سو و در سوی دیگر روسیه، ایران و سوریه ای که بهر قیمتی می کوشد حاکمیت بشار اسد را نگه دارد.
نزدیک شدن حزب نامبرده به عربستان سعودی و اسراییل پس از مأیوس شدن از حمله آمریکا به ایران از زمان جرج بوش تاکنون بی تردید از تصور نادرستی هم برمی آید که گمان میکند عربستان و اسراییل میتوانند بدون اجازه و تصمیم آمریکا به ایران حمله کنند. محاسبه غلط دیگر حزب دمکرات کردستان ایران که بازهم از یک تصور نادرستی برمی آید که گمان میکند بدون یک جنبشِ پشتیبان سیاسی- مدنی و بصرف شرکت در یک رویارویی مسلحانه می تواند سهمی از خوان یغمای ایران بگیرد، در حالیکه بی تردید در صورت حمله عربستان سعودی و اسراییل به ایران بلوایی بر پا میشود که در آن پیش از همه، خود آن حزب طعمه آتش می گردد.
گرچه سیاستهای خارجی ضد ملی و ماجراجویانه جمهوری اسلامی بهانه خوبی به کشورهایی مانند آمریکا و اسراییل میدهد تا در ایران مداخله نمایند و تنشهای قومی و مذهبی برپا سازند، ولی استراتژی ابرقدرت آمریکا و دستیار او اسراییل در منطقه، جدا از اینکه چه شخصی رئیس جمهور آمریکا باشد، سالهاست که از طرف کسانی چون کیسینجر و برژینسکی طراحی شده است. پس از سوریه، ایران بقول کیسینجر« آخرین میخ تابوت روسیه است» که باید رام گردد. در این قمار جانفرسای قدرت و نفت، حزب دمکرات کردستان ایران از قرار معلوم حسابی برای مردم ایران، کرد و غیر کرد، باز نمی کند. گویا او نمیتواند فکر و تصور کند که بی هیچ شک بیشترین ملت ایران در برابر متجاوزینِ مزدوران تکفیری، سعودی و اسراییلی بدفاع از میهن خویش بپا خواهند خاست. سران این حزب و دیگر همردیفان آنان بد نیست که به سرنوشت «مجاهدین خلق» بدیده عبرت بنگرند و همچنین به پیامدهای عدم همراهی با جنبش سبز در آذربایجان و کردستان که شاید در غیر این صورت، این جنبش پایان دیگری می داشت.
توجیه گزینش دگربار مشی مبارزه مسلحانه از سوی حزب دمکرات کردستان ایران که بیشتر در واکنش به اعدام چندین زندانی سیاسی کُرد که متهم به همکاری با سازمانهای جهادی در منطقه بودند، بسیار نخ نما می باشد. سالهاست که بسیاری از زندانیان سیاسی، کرد و غیرکرد، بدون محاکمات عادلانه به حبس های طولانی و حتی اعدام محکوم میشوند.
در برنامه «به عبارت دیگر» بی بی سی آقای هجری ادعا میکند که حزب وی قصد جدا ساختن کردستان ایران را ندارد. ولی سیاست این حزب از زمان تبریک گفتن به انتخاب مجدد جرج بوش به ریاست جمهوری آمریکا، که پس از حمله ارتش آمریکا به عراق درواقع یک دعوت حمله به ایران بود هنوز هم پاک در راستای تجزیه می باشد. پس از این دسته گل، حزب دمکرات کردستان دسته گل دیگری به آب می دهد: از آقای بوش میخواهد، چنانکه این حزب در کردستان ایران مبارزه مسلحانه آغاز نماید، وی- آقای بوش- برای آسمان کردستان ایران اعلان «پرواز ممنوع» نماید.
سیاست کنونی حزب دمکرات کردستان براستی که ادامه همان سیاست دستیارشدنِ بیگانان است. این سیاست نه تنها کوچکترین وجه مشترکی با مبارزه راهبردیِ مدنی- سیاسی بیشترین هموطنان کُرد و دیگر ایرانیان برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی ندارد، بلکه در این راستا مخرب همبستگی ملی آنان نیز می باشد. مبارزه برای برکناری رژیم استبدادی، فاسد، ارتجاعی و ضدملی جمهوری اسلامی و احقاق حقوق شهروندی کل آحاد و اقوام ملت ایران، تنها میتواند یک مبارزه ملی و سراسری باشد. هر واحدی که بخواهد حساب خویش را از پیکارِ رنگین کمانِ ایران جدا کند، خود را طرد و آلت دست بیگانگان نموده و نابود خواهد کرد.
اپوزیسیون دمکرات ایران، منجمله جبهه ملی ایران- اروپا، آموزش زبان مادری از دبستان تا دانشگاه را بخشی از حقوق شهروندی همه اقوام ایران می داند. افزون بر این تمرکز زدایی کارشناسانه از ساختار کنونی کشور و ایجاد خودگردانیِ اداری- حکومتی در سطح استانها و شهرستانهای ایرانِ یکپارچه یکی از نیازهای اساسی جمهوری ایران پس از برکناری جمهوری منفور اسلامی خواهد بود.
ما امیدواریم که آن اقلیت نه چندان کوچک حزب دمکرات کردستان ایران که خواهان مبارزه مدنی- سیاسیِ مسالمت آمیز در همکاری با دیگر بخشهای اپوزیسیون دمکرات ایران است، بزودی یک اکثریت پرتوان شود و این حزب را دوباره به آغوش ملت بزرگوار ایران بازگرداند.
آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی
جبهه ملی ایران- اروپا
آبان ماه ۱۳۹۵
یک پاسخ
حزب دومرات کوردستان یک حزب خائن به این و مردم کورد هستش. این حزب هر چند وقت یکبار دست به اسلحه می برد تا هم کورد بکشد و هم فارس و لر و ترک. این حزب هرگز نخواهد توانست کوردها را از ایران جدا کنه. من به عنوان کورد می گویم هم مرگ بر حکومت اسلامی این آدمکشی که برایش مسلمان و بهایی و زرتشتی و کورد و لر و ترک و… همه با هم مخلوط می کشه. حزب کردستان هم همینطوری هستش. چرا که سربازان ایرانی ای که کشته می شند هم ی زبانها و مردمان ایران هستند. کوردستان هرگز از ایران جدا نخواهد شد. امروز مگر فقط کوردها هستند که قربانی میشنمد. نه! همه ی مردم ایران قربانی این حکومت پست اسلامی تشیعی هستند. البته خوبیش به اینه که اینان اسلام و تشیع را نابود کردند. در میان آخوندها حتا یک با شرف هم پیدا نمی شه. مردم ایران یکسره به ناموس اسلام و ناموس آخوند و خود آخوند و دین آخوند یکسره دشنام میدهند. بنا بر این حزب دموکرات هرگز نمی تونه از آب گلآلوده ماهی صید کنه. اینرا ایرانیان نخواهند گذاشت. مگر الکیه که کسی بتوانه برای ایران تعیین تکلیف کنه. اگر راست میگه کوردستان بیاید در سطح ایران یک احوالپرسی و همه پرسی از همه بشه برای کوردستان ایران. آن وقت هر چجه نتیجه شد درست. اما اینطوری با تاریخ یک کشور سازگار نیه که یک بخش یک کشور تاریخدار بیایه و بگویه که حالا من میخام جدا بشم. همه ی کشور باید تصمیم بگیره. آما دوباره مرگ بر حکومت اسلامی و بر حزب جنگ افروز دموکرات ضد دموکراسی