جنگ و فقدان همبستگی ملی فراگیر

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

وضعیت کنونی خاورمیانه، به‌ویژه پس از حملات اخیر اسرائیل به ایران، به‌شدت ناپایدار و پرتنش است. اسرائیل، سلسله حملاتی گسترده علیه تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران ــ به‌ویژه سامانه‌های پدافند هوایی در غرب کشور ــ ترتیب داده است.

نکته قابل‌توجه آن‌که بنا بر برخی گزارش‌ها، اسرائیل حتی از خاک ایران و با استفاده از پایگاه‌های پهپادی مخفی، این حملات را انجام داده است؛ نشانه‌ای از عمق ضعف امنیتی و شکاف در ساختار حکمرانی. حکومتی که با بی‌تدبیری، فساد ساختاری و ناکارآمدی مزمن، کشور را در برابر چنین تهدیداتی بی‌دفاع رها کرده است.

در پاسخ، مقامات جمهوری اسلامی وعده «پاسخی سخت» داده‌اند و برخی منابع از پرتاب پهپادهایی به‌سوی اسرائیل خبر داده‌اند. از اکتبر ۲۰۲۴، تنش‌ها و درگیری‌های محدود میان دو طرف آغاز شده بود؛ از جمله حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل و حملات تلافی‌جویانه اسرائیل به مواضع ایران و نیروهای نیابتی‌اش در سوریه. اکنون، در ژوئن ۲۰۲۵، این درگیری‌ها وارد مرحله‌ای جدید و خطرناک شده‌اند.

هدف اعلام‌شده اسرائیل از این حملات، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. بنا بر اظهارات مقامات اسرائیلی، ایران به نقطه غیرقابل بازگشت در برنامه هسته‌ای خود نزدیک شده است.

در چنین شرایطی حساس، آن‌چه بیش از پیش عیان شده، فقدان یک همبستگی ملی فراگیر در داخل ایران است. در حالی‌که منافع ملی در معرض تهدید قرار گرفته‌اند، به‌جای سازمان‌یافتگی و مقاومت مردمی، شاهد صف‌های طولانی در پمپ‌بنزین‌ها و ازدحام در مرزهای خروجی کشور هستیم. این واکنش، محصول سال‌ها نبود رهبری مؤثر، انسجام سیاسی، و ناتوانی در شکل‌دهی به یک جبهه ملی برای مواجهه با بحران‌های حیاتی کشور است.

فقدان همبستگی ملی، نه‌تنها به فروپاشی زیرساخت‌ها و نابودی سرمایه‌های ملی انجامیده، بلکه موقعیت ایران را در معادلات منطقه‌ای نیز به‌شدت تضعیف کرده است. این در حالی‌ است که مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا به بن‌بست رسیده و اسرائیل نیز از ابتدا با این مذاکرات مخالف بوده است.

پیامدهای این بحران، محدود به ایران و اسرائیل نمی‌ماند. تنش‌ها می‌توانند به‌سرعت به جنگی منطقه‌ای و فراگیر در خاورمیانه بدل شوند. بازارهای جهانی نیز به‌شدت از این بحران متأثر شده‌اند؛ قیمت نفت، به‌دلیل نگرانی از اختلال در عبور و مرور از تنگه هرمز ــ که حدود ۲۰ درصد از تجارت جهانی نفت از آن می‌گذرد ــ جهشی چشم‌گیر داشته است. سهام شرکت‌های هواپیمایی و گردشگری سقوط کرده، در حالی‌که صنایع دفاعی و انرژی با رشد قابل‌توجهی روبه‌رو شده‌اند.

در این میان، امپریالیسم جهانی از چنین بحران‌هایی سود می‌برد؛ سرمایه‌گذاری در صنایع تسلیحاتی افزایش یافته و برخی دولت‌ها، با حمایت پنهان از اسرائیل، در پی بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی از این وضعیت هستند. شرکت‌های هواپیمایی بین‌المللی نیز به‌دلیل مخاطرات موجود، پروازهای خود در منطقه را لغو یا به تعویق انداخته‌اند.

ایالات متحده نیز در حال تخلیه پرسنل غیرضروری خود از خاورمیانه است. با آن‌که دولت آمریکا ادعای تلاش برای حل دیپلماتیک بحران هسته‌ای ایران را دارد، اما عملاً یا در برابر حملات اسرائیل سکوت کرده یا از آن به‌طور ضمنی حمایت کرده است. برخی گزارش‌ها حاکی از کاهش حمایت جهانی از اسرائیل به‌ویژه در پی جنگ غزه و حملات به ایران است؛ اعتراضات گسترده در کشورهای اروپایی، تل‌آویو را به جنایت جنگی متهم کرده‌اند.

در چنین شرایطی، حکومت ایران ــ که از جایگزین سیاسی مؤثری نیز برخوردار نیست ــ ممکن است به‌سمت نوعی «پوست‌اندازی» و اصلاحات ظاهری حرکت کند تا مشروعیت از دست‌رفته خود را از طریق حمایت چین، روسیه، و حتی برخی محافل غربی بازسازی نماید. یا آن‌که همچنان با تکیه بر سرکوب و سیستم موجود، به بقای خود ادامه دهد.

برای بسیاری از کسانی که تصور می‌کردند حمله نظامی خارجی به فروپاشی رژیم خواهد انجامید، این تحولات پاسخی تلخ است؛ چراکه چنین فرضیاتی تاکنون از سطح خیال‌پردازی فراتر نرفته‌اند.

در این میان، عربستان سعودی نیز حملات اسرائیل به ایران را محکوم کرده و آن را «نقض آشکار قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی» دانسته است.

در مجموع، خاورمیانه بار دیگر در آستانه یک جنگ بالقوه ویرانگر قرار گرفته است؛ جنگی با پیامدهای منطقه‌ای و جهانی. آینده این بحران، تا حد زیادی به واکنش‌های دو طرف و نقش‌آفرینی بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی بستگی دارد.

در چنین وضعیتی، ما بیش از هر زمان دیگری به کنش مؤثر و واقعی نیاز داریم. نه تحلیل‌های تکراری، نه کنفرانس‌ها و نه بیانیه‌ها چاره‌سازند. اکنون زمان آن است که نیروهای سیاسی و مدنی ایران با عبور از اختلافات، برای تشکیل یک جبهه پایدار و ملی به‌منظور پایان‌دادن به نظام موجود و نجات کشور، وارد عمل شوند. باید مردم را به مشارکت و سازمان‌یابی فراخواند و افکار عمومی جهان را در حمایت از آزادی و آینده ایران بسیج کرد.

دیگر زمان «محکوم کردن‌ها» گذشته است؛ اکنون زمان «عمل» فرا رسیده است.

ی. صفایی
۱۵ ژوئن ۲۰۲۵

کانال شعرها، نوشتارها و مقالات ی. صفایی:
https://t.me/j_safaei

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.