حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران براین باور است که ایران کنونی تبدیل به زندان بزرگی شده است که بیش از ۸۰ میلیون زندانی بی گناه بطور دائم زیر رنج و آزار و شکنجه به سر می برند. کنشگران سیاسی، اجتماعی، کارگران، آموزگاران، نویسندگان، هنرمندان و … که در برابر این ستم ها لب به اعتراض می گشایند، از زندانی شدن، محکومیت ها و اعدام ها در امان نیستند.
این وضعیت از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان به کارگردانی انگلیس ها تاکنون همچنان ادامه دارد. احمد محمود نویسنده معاصر ما گفته است: « زندان به بخشی از هویت مردم ایران تبدیل شده زیرا یا خودشان زندان رفتهاند یا یکی از اعضای خانواده آنها در زندان بوده است».
آری، در حکومت اسلامی تمام گروهها و قشرهای اجتماعی زیر تجاوزهای ضد انسانی و فشارهای گوناگون از سوی تمامی عوامل دژخیم حاکمیت اسلامی نا بکار و مردم فریب هستند و در وابستگی آنان به کشورهای بیگانه تردیدی نیست.
بر اساس گزارش مشترک سازمان حقوق بشر ایران و سازمان غیر دولتی فرانسوی به نام “با هم علیه مجازات اعدام” در سال گذشته میلادی در ایران بیش از ۳۳۳ نفر اعدام شده اند که در مقایسه با سال ۲۰۲۰ یک افزایش ۲۵ درصدی را رقم می زند. رسانههای دیگر می نویسند تنها در تیرماه ۱۴۰۱، چهل و پنج زندانی در کرج، بروجرد، بیرجند، یزد و اصفهان اعدام شده اند.
کارگران ِ در بند :
هنگامی که کارگران این سازندگان واقعی کشور به عدم دریافت حقوق ماهانه ی خود اعتراض می کنند به زندان انداخته می شوند، از جمله می توان برخی از آنان را در اینجا نام برد: سجاد شکری، رضا شهابی، حسن سعیدی، هیراد پیر بداقی، اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، محمد حنیفر، امیرحسین محمدی فرد، ساناز الهیاری، عسل محمدی، امیر امیرقلی و همچنین شماری از مدافعان کارگری مانند لیلا حسین زاده، دانشجو و…
آموزگاران ِ زندانی :
در این رژیم منحوس آموزگاران که زیر خط فقر زندگی می کنند هنگامی که نسبت به وضعیت معیشت و حقوق خود اعتراض می کنند با ضرب و شتم و زندان روبرو می شوند. شماری از این آموزگاران عبارتند از: هاشم خواستار، رسول بداقی، اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه، شعبان محمدی، اسماعیل عبدی، محمدرضا رمضان زاده، حسین رمضان پور، حمید رضا رجائی، علی فروتن، مصطفی رباطی، سعید حق پرست، حسن جوهری، …
کنشگران حقوق زنان و حقوق مدنی-اجتماعی در سیاه چالهای جمهوری اسلامی:
رژیم جمهوری اسلامی از کنشگران اجتماعی که با اقدامات خود میخواهند توازن و تعامل را در جامعه توسعه دهند و حقوق انسانی را برقرار کنند هراس دارد. کنشگران مدنی- اجتماعی از هر گروه و به هر دلیلی که تقاضای برحقی دارند به زندان و شکنجه محکوم می شوند مانند نرگس محمدی، نسرین ستوده، عالیه مطلبزاده، علی اصغر زالی، علی الله ویسی، هادی پور بهشتی، میلاد افتخاری، … هم میهنان بهایی ما و دراویش از آزار و حبس های سازمان یافته توسط جمهوری اسلامی در امان نیستند.
نویسندگان و هنرمندان در زنجیرند:
نویسندگان، شاعران، و سینماگران این پیام آوران فرهنگ و ادب ایرانی و آفرینندگان آزادی اندیشه و بیان و پاسداران تحولهای بنیادی از هیچ گزندی در امان نیستند. نویسندگان متعهد که به آزادی بیان و آزادی قلم باور دارند به دلیل روشنگری و بیان حقایق تلخ جامعهی امروزی دستگیر شده، به زندان افتاده، شکنجه شده و اعدام می شوند و یا مانند، سعید سلطانپور، علی اکبر سعیدی سیرجانی بهنام محجوبی و بکتاش آبتین به قتل می رسند.
از جمله نویسندگان زندانی می توان به شماری از آن ها در این جا اشاره کرد: کیوان مهتدی، مهدی سلیمی، آرش گنجی، رضا خندان مهابادی، کیوان باژن، کیوان صمیمی، علیرضا نوری و بسیاری دیگر.
حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران به زندانی کردن هم میهنان مان از هر قشر و طبقه ای اعتراض دارد. ما به آزار سیستماتیک همهی زندانیان و خانواده های آنها اعتراض داشته و سرکوب کردن آزادی اندیشه و بیان، بازداشت، شکنجه و اعدام نویسندگان، شاعران و دیگر هم میهنان زندانی را محکوم می کنیم.
آزادی بی قید و شرط همه ی زندانیان سیاسی- اجتماعی انجام انتخابات آزاد برای برپایی مجلس مؤسسان و تغییر حکومت اسلامی و برقراری دموکراسی، لائیسیته و رفاه و امنیت برای همهی شهروندان ایرانی در سرلوحه مبارزات حزب ما قرار دارد.
حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران ( همسازی ملی جمهوری خواهان)
شنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ برابر با سوم سپتامبر ۲۰۲۲
4 پاسخ
با درود من یک ایرانی هستم که خودم را از قوم ایران میدانم. از پدر و مادری هسشتم که زبان اصلیشان پارسی ست و زبان پیوندشان پارسی ست. اما زبان دومی هم دارند که از شاخه های زبان پارسی ست. در اینجا اعلام میکنم که جوانان زیر ۷۰ سال باید دست بکار شوند. بر هر زن و مرد و دختر و پس واجب ایرانی و حیاتی ست که یک آخوند، یک آیت الله، یک مداح و یک طلبه را از پای درآورد. بر هر زن و مرد و دختر و پس واجب ایرانی و حیاتی ست که خ۰انه و بیت و اتومبیل یک آخوند، یک آیت الله، یک مداح و یک طلبه را به آتش بکشد< من به عنوان یکی از اقوام ایرانی که کسانی از طرف من فرمان تجزیه طظلبی و جداغئی طلبی و فدرالیستی میدهند اعلام میکنم که تنها راه نجات و حیات ایران داشتن یک حکومت مرکزی قدرتمند و واقعا دموکراتیک و صددرصد لائیک و با تمامیت ارضی آن است. همچنین به تمام ایرانیان پیشنهاد میکنم تا در سخنانشان در ارتباطاتشان در داد و ستدشان، در کارمندی و کارگری و کارفرمائیشان تمامی افراد این کشور را اعم از آذری و لر و کرد و پارس و عرب مازندرانی و گیلانی و تالشی و خراسانی و…را به یک چشم بنگرند! ایرانی. همه اینها باید بتوانند به بالاترین مقامات کشوری و لشکری و علمی برسند. آنها باید بدانند که ایران علاوه بر دشمن مشترک که اسلام و روحانیون ملاینند در تمامی مرزهایش نیز دشمنانی درکمینشند. مرگ برحکومت اسلام مرگ بر مروجینش و زنده باد ایران!
هرزت محمد در ۵۰ سالگی یا بیشتر لای پای یک شیرخوار کمتر از سه ساله میگذاشته و ارضاء میشده. در ۵۶ سالگی آن بچه ۶ ساله را برده به رختخواب و به او تجاوز کرده! او را افضا کرده. خمینی در کتابش تفخید را مجاز و وطی را مکروه دانسته! حالا شما ببینید این دین کثبف با چنین پیامبری این روحانی شیعه چه رفتاری کرده، چرا که زنی با دوستی او را بوسیده و بریشش دست زده. باید مسلمانان و کفار و دیگر دینان بر این دین محمد و قرآنش و عترتش و سیرتش و بصیرتش و امامانش و مقدساتش برینند تا شاید رفورم شود این دین نجس!
لطفا این جا را ببینید و بر اسلام برینید.
در کوچه ی ما در میدان شوش روی دیوار در جمله ای نوشته اند: یاحسین (ع) . کسی پرسیده بود حسین (ع) یعنی چه؟ و کسی پاسخ داده بوده بود : « یعنی حسین عن بریش! و دیگری نوشته بود: « نه خیر، یعنی حسین عن سگ.» و کس دیگری نوشته بود: « یعنی عنم برگهای گرنت که در خریت همتا نداری! و من زیر همه نوشتم:« یعنی حسین عن تو جمجمه». توضیحا عرض کنم که این متجاوز، یعنی تجاوز کننده به شهر بانو ۵ ساله باید توی جمجمه اش به جای مغز عن باشد و هم پس از این تجاوز باید به جای مغز عن تخمیری در جمجمه اش باشد که یکی از سربازانش علی اصغر حرامزاده و تجاوز زاده ی شش ماهه باشد. شاید یکی از دلایلی که همه ی این حرامزاده ها از علی تا مهدی بدست کسی سقط شده اند این باشد که همشان به خاطر اینکه تجاوززاده هستن نفرین شدپه شهربانو ساسانی هستند.
و سخن آخر: در تاریخ سابقه ندارد که مردمی اینچنین از یقه تا کٌس و کون خودشان را به خاطر سقط شدن کسی پاره کنند که به دختر بچه ۵ ساله امپراطوشان تجاوز کرده! و پیرو پیامبری باشند که به قول نظر نویس بالا به بچه شیرخوار تجاوز کرده. و اگر حتا فقط به تفخید و تفلیس اکتفا کرده برای این بوده که اگر تجاوز میکرد عایشه سه ساله می میرد. در این مدت پیامبر رحمت روی کس و کون آن بچه کار می کرده تا در ضض سالگی قمری که میشود پنج سال و چند او را بکند تجاوز!
ای شیعه شیر فهم شدی!؟
آقای عباس عثناحشری از میدان شوش. اولا خوب است که پیش فرستادن نظرت آنرا یکبار بخوانی تا اشتباهات کیبردی نداشته باشد. و اما شما روی موضوع بسیار مهمی انگشت گذاشته که حتا آقای دکتر مکارمی روانکاو هم به آن دست نیافته و آن اینکه چنانکه در ایران میگوئیم:
وجدان محکمه ایست که احتیاج به قاضی ندارد!
آری اینچنین است. به خاطر آن تجاوز وحشتناک پیامبر اعظم از تفخیذ تا تجاوز و افضا و از آن روز تا به امروز روحا و روانن تمامی امامان و چنانکه گفته میشود حتا پیامبر که بدست پیر زنی که با خوراندن گوشت فاسد یک بز که حالا باستانشناسان دریافته اند که آن گوشت، گوشت سگ بوده به نحوی از نحوها سقط شده اند. یعنی از آنجا که همشان به قول شما تجاوز زاده و به تعبیر خودشان غنیمت زاده یعنی زنازاده بودند، همگیشان به نوعی باید کشته شوند. تا جائی که یکی از نزدیکان خمینی با سند و مدرک خمینی را نیز شهید نامیده! حتا قرار است خامنه ای نیز بزودی سگکشش کنند و شهیدش بنامند. چرا که عمامه سیاهش حکایت از غنیمت زادگیش است! و اما اشکال کار این است که در وجود هر شیعه و هر مسلمان یک قاتل و در عین حال یک مقتول که پیامبر و امام تا امام خمینی و امام خامنه ای هر دو را شهید مینامند خوابیده است!
من از شما امتنان دارم که بحث مهمی را باز کرده ای و این یعنی ورود به مقوله ی ناب بررسی تشیع و اسلام با دیدی تحلیلگرانه و روانشناسانه.
نوزری از مرز ایران