اعتراضات معلمان ایران و جنبش مدنی سیاسی آنان در دهه 30 و به خصوص در سالهای سیاه بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 آغاز شد و در سال 1340 هم زمان با سیاستهای ایجاد خفقان در رژیم برخاسته از کودتا به اوج رسید و در نهایت در روز 12 اردیبهشت، یک معلم 29 ساله به نام دکتر ابوالحسن خانعلی در اعتراضات معلمین تهران به ضرب گلوله مستقیم ماموران حکومتی در میدان بهارستان کشته شد. کشته شدن خانعلی مانند اضافه شدن هیزم به آتش اعتراضات بود که منجر به تعطیلی مدارس، گسترده شدن و دامنه دار شدن اعتراضات و در نهایت استعفای جعفر شریف امامی از مقام نخست وزیری شد. شریف امامی تصمیم داشت حتی از ارائه پیکر خانعلی هم سرباز زند. این اتفاقات باعث شد که در همان دوران، روز 12 اردی بهشت ماه به نام روز معلم نامگذاری گردد.
پس از انقلاب 57 با کشته شدن آیت الله مطهری در تاریخی نزدیک به این روز با این که ایشان هیچگاه در جامعه صنفی فرهنگیان و معلمان حضور نداشت، جمهوری اسلامی تصمیم گرفت با تغییر مبدا تاریخی روز معلم، عقبه نهضت و جریان معلمان را که از حیث جمعیت، بخش قابل توجهی از کارمندان دولت را شامل میشوند حذف و محو کند. و روز 12 اردیبهشت یا روز معلم را،روز کشته شدن آیت الله مطهری قلمداد نماید.اما به دلیل تداوم تبعیض و فساد سیستماتیک توسط رژیم، مجددا این قشر تحت ستم و تبعیض حقوقی قرار گرفتند و تشکیلات و شورای صنفی معلمان شکل گرفت و خاستگاه مبارزات فرهنگیان هم در تاریخ ایران از غبار نیرنگ و سانسور جمهوری اسلامی زدوده شد و مجددا نام دکتر ابوالحسن خانعلی بر سر زبانها افتاد. امروز، نهضت و خیزش معلمان ایران در ادامه همان مبارزات پیشین خود و با همان مطالبات همچنان میخروشد و در مقابل استبداد و فساد می ایستد، چرا که فساد، با هر صورت و عنوان که باشد، فساد است، چه در ردای سلطنت، چه در لباس روحانیت، با فساد و ناراستی باید مقابله کرد. معلمان ایران بعد از چندین دهه اعتراض و فراز و نشیب در حکومتهای مختلف، همچنان از هم طرازی منصفانه نسبت به خود و دیگر کارکنان دولت محرومند و با وجود این که در معرض آسیبهای ناشی از فشار روحی و جسمی قرار دارند، از بیمههای درمانی و بازنشستگی کارآمدی برخوردار نیستند و همواره مورد آسیب مستقیم ناشی از فسادها و دزدیهای کلان مسئولین حکومتی می باشند. معلمان شرافتمند ایران ناگزیرند با حقوق تقریبا ثابت یا با افزایشی اندک،بار گرانی و تورم طاقت فرسای موجود در کشور را به دوش بکشند.این فشارهای سیستماتیک به معلمان، در کنار دخالت محتوای ایدئولوژیک در برنامه ریزیهای درسی موجب آسیب به آموزش فرزندان ایران هم میشود. از طرفی با وجود سیستمهای نظارتی سنگین و مشارکتهای فرمایشی و دستوری این قشر درمناسبتهای سیاسی جمهوری اسلامی، معلمان همواره در یک فضای رعب آور از بابت آزادی بیان و مطالبات صنفی بر حق خود قرار دارند، در چنین فضایی ایجاد تشکیلات و تقویت کانونهای صنفی معلمان و ایجاد رسانه مستقل از راهکارهای قانونی و برحق فرهنگیان ایران برای بررسی وحل کردن مشکلات است. بر طرف شدن تضییع حقوق معلمان،قطعا در راستای بهروزی فرزندان ایران زمین و آینده آنان هم هست.در سالهای اخیر تعدادی از معلمان مورد بازداشتها، احکام قضایی و محرومیتهای گوناگون قضایی و درون سازمانی قرار گرفتهاند.
جبهه ملی ایران مبارزات و مطالبات معلمان ایران را پیرامون وضعیت معیشتی و اصلاح نظام آموزشی و حق آزادی بیان را جزو حقوق ابتدایی و اولیه معلمان دانسته و تاکید میکند، جای معلم هرگز در زندان و دادگاه نیست.ما معتقدیم سیاستهای تبعیض آمیز جمهوری اسلامی در قبال معلمان ایران،پا جای پای رژیم سابق گذاشتن، حتی به گونهای محکمتر و شدیدتر است. کرامت و شان معلمان ایران در طی دهه ها همان است که هر سال مانند الفبا نسل به نسل مبارزه و مطالبهگری را به فرزندان این میهن و همه شهروندان میآموزند، شرافت و کرامت معلمان ایران در تداوم همین مطالبه گری شرافتمندانه تاریخی است و این امر مهمی است که موجب می شود تا ملت ایران این پیشقراولی معلمان را بیش از پیش گرامی داشته و ارج بنهند.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – دوازدهم اردیبهشت ماه 1403