تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک(۵۲) فلسفه کانت؛ نظریه آلمانی انقلاب فرانسه است

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

[youtube_sc url=”https://www.youtube.com/watch?v=MsuDTKolli8″]
پیش‌ تر؛ در قسمت ۵۰ تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک، از انقلاب کبیر فرانسه که شعار آزادی، برابری و برادری fraternity،equality،Liberty را بر سر زبان‌ها انداخت، صحبت شد. واقعش آن تحول بزرگ؛ استعدادی را برای کمال پذیری و بهبود در طبع آدمی به ظهور رسانید که سیاستمداران حتی به خواب هم نمی‎دیدند.
در قسمت پنجاه و یکم (شرط خارجی؛ به اعتبار مبنا، وارد عمل می‌شود)؛ اشاره شد که قرن نوزدهم آبستن دگرگونی‌های بسیار بود و ایران نیز، در معرض گردباد‌های تند آن قرار گرفت و ما با پیامدهای دردناک جنگهای ایران و روسیه ازجمله عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای روبرو شدیم.
فتحعلی‌شاه خودشیفته و عیاش برای مقابله با تجاوز روس‌ها؛ به انگلیس و فرانسه، امیدهای واهی، بسته بود، غافل از اینکه ناپلئون و تزار با هم کنار می‌آیند و انگلیس هم جنگ بین ایران و روسیه را در راستای منافع خود ارزیابی می‌کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرن نوزدهم؛ یکی از پربارترین اعصار در تاریخ بشری
قرن نوزدهم یکی از پربارترین اعصار در تاریخ بشری است و ما هنوز بدرستی دستاوردهای آن را درنیافته و از لحاظ فلسفی، سیاسی و… از آن فراتر نرفته‌ایم.
در این سده:
  • تملک سریع مستعمرات جدید در سطح جهان توسط اروپا کلید خورد و آفریقا به معنی واقعی کلمه غارت شد،
  • فاتحه امپراتوری‌های عثمانی؛ اسپانیا، پرتغال، مغول و روم مقدس خوانده شد،
  • روسیه و چین را آشوب‌های اجتماعی وسیع دربرگرفت،
  • بر سر کنترل اروپا و جهان؛ کشمکش‌هایی بین فرانسه، و انگلیس و متحدانشان آغاز شد که به جنگ‌های ناپلئونی شهره است،
  • در پایان این جنگ‌ها؛ ناپلئون در واترلو شکست خورد. (سال ۱۸۱۵) (بعداً به این واقعه برمی‌گردیم)
  • پس از جنگ‌های ناپلئونی؛ بریتانیا در حالیکه یک چهارم از جمعیت کل جهان را در اختیار داشت تبدیل به بزرگ‌ترین ابرقدرت قرن شد،
  • با شورش بردگان در هائیتی(یکی از مستعمره‌های فرانسه)، و اتفاقات بعدی، از میزان برده‌داری در جهان (به شکل کلاسیک آن) کاسته شد،
  • الکتریسیته و فولاد و نفت، آلمان و ژاپن و ایالات متحده را زیر و زبَر کرد
  • انقلاب صنعتی در بسیاری از کشورهای اروپایی به ویژه آلمان شتاب گرفت و تا پایان این سده با ساخت کارخانجات و راه‌آهن در همه جای اروپا رو به گسترش نهاد،
  • نظریهٔ تکامل داروین و نظرات اگوست کنت فیلسوف فرانسوی که تا حدودی از انقلاب صنعتی تأثیر گرفته بودند، باعث قدرت‌گیری نوعی عقل‌گرایی (پوزیتیویسم) شد،
  • پوزیتیویسم؛ که شاخصهٔ ادبی آن طبیعتگرایی(ناتورالیسم) است و داده‌های برگرفته شده از «تجربه حسّی» و تلقی منطقی و ریاضی از آن، بعنوان تنها منبع معرفت‌های معتبر، برجسته شد،
بگذریم که بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر (اصولِ منطق)، که از تجربه محض حاصل نمی‌شوند، نیز، شایسته تأمل است.
حالا منهای آنچه در ایران گذشت؛ مهمترین وقایع قرن نوزدهم را از ۱۸۰۱ تا ۱۸۳۰ توضیح می‌دهم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۰۱
اتحاد ایرلند با انگلستان
سال ۱۸۰۱ پادشاهی بریتانیای کبیر و پادشاهی ایرلند به هم پیوستند. ایرلند تا سال ۱۹۲۲ زیر نظر بریتانیا بود ولی پس از اینکه اکثریت شهرستان‌های ایرلندی‌نشین و اکثریت جمعیت ایرلندی‌ها خواستار جدایی از انگلیس شدند، ایالت خودمختار ایرلند به وجود آمد. البته شهرستان‌های شمالی همچنان به بریتانیا وفادار ماندند و تا به امروز تحت عنوان ایرلند شمالی از کشور ایرلند جدا هستند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۰۳
انقیاد و پراکنده‌سازی آمریکایی‌های بومی
ایالات متحده سرزمین‌های شمالی را که فرانسه ادعای مالکیت آنها را داشت به همراه لوییزیانا خرید. هدف نهایی آمریکا ضمیمه‌سازی و غلبه بر خاک سرزمین‌های مکزیک و آمریکایی‌های بومی بود و این کار با انقیاد و پراکنده‌سازی بومیان میسر شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۰۴
کانت و انقلاب فرانسه
سال ۱۸۰۴ ایمانوئل کانت Immanuel Kant؛ اندیشه پرداز بزرگ روشنگری و بانی یکی از بزرگترین انقلابات تاریخ تفکر، که آنرا انقلاب کوپرنیکی در فلسفه نامیده‌اند، درگذشت. کانت تجربه‌گرایی و عقل‌گرایی را در هم آمیخت که تأثیرش در معرفت‌شناسی، اخلاق، فلسفه سیاسی، زیبایی‌شناسی و دیگر حوزه‌ها تا همین امروز ادامه دارد.
وقتی در انقلاب کبیر فرانسه آرای آزاداندیشانه ژان ژاک روسو به بار نشست، کانت از شادی گریست و با خبر پیروزی انقلاب به دوستانش گفت: «حالا می‌توانم مانند شمعون(حواری مسیح) بگویم: ای خداوند، اکنون بگذار تا بنده تو بیآرآمد، زیرا دیدگان من سلام و رحمت تو را دیدند»
فلسفه‌ کانت درواقع؛ نظریه آلمانی انقلاب فرانسه است. کانت البته در عین دفاع از نیت و محتوای انقلاب؛ می‌دانست شماری از دست‌اندرکاران انقلاب برای رسیدن به عدالت و صلح، چه بسا خود ناعادلانه رفتار می‌کنند. از همین رو به طور مستقیم از انقلابیون درگیر حمایت نمی‌کرد؛ بلکه جانب کسانی را می‌گرفت که از ایده انقلاب دفاع می‌کنند و با شور و شوق ناظر آنند.
کانت معتقد بود یک انقلاب شاید بتواند استبداد خودکامه را پایان بخشد؛ اما لزوماً باعث اصلاح واقعی طرز فکر مردم نخواهد شد و چه بسا، تعصبات تازه جای تعصبات پیشین را بگیرد و دوباره تبدیل به افساری شود که با آن انبوه توده نادان زیر کنترل درآید.
یکی از میراث‌های اساسی به جای مانده از دستگاه فکری و تحلیلی کانت مبادرت به فراهم ساختن بستر نقد است. او معتقد بود که اول از همه باید به قوهٔ شناخت پرداخت و محدودیت‌ها و توانایی‌های آن را معلوم کرد. کانت این بستر را با تدوین سه اثر مهم که بعدها به صورت کلاسیک‌های فلسفهٔ مدرن و ایده‌آلیسم آلمانی درآمدند پی گرفت.
  • نقد عقل محض Kritik der reinen Vernunft (این کتاب به بررسی و تقسیم‌بندی مقولات شناخت و نیز بررسیِ محسوسات، ادراک و عقل محض پرداخته‌است)
  • نقد عقل عملی Kritik der praktischen Vernunft (این کتاب به مبانی فلسفه اخلاق می‌پردازد)
  • نقد داوری Kritik der Urteilskraft(این کتاب، نقش پیونددهندهٔ دو اثر دیگر، یعنی نقد عقلِ محض و نقدِ عقلِ عملی را برعهده دارد و گذار از فلسفهٔ نظری به فلسفهٔ اخلاق را تشریح می‌کند)
نقد عقل محض یکی از بهترین آثار فلسفی تاریخ بشر در کنار کتاب جمهور افلاطون و اخلاق اسپینوزا است. البته درآغاز این کتاب را کسی تحویل نگرفت و سال‌ها بعد بود که اهمیت آن آشکار و تصدیق شد.
بسیاری از جنبش‌های فلسفی؛ و تقریباً تمام آنهایی که در آلمان بودند، یا با کانت آغاز شده‌اند و یا در واکنش به او پدید آمده‌اند. بعلاوه کانت در شکل‌دهی به تفکر و فرهنگ غرب از جایگاه مهمی برخوردار است.
هگل و مارتین هایدگر ازجمله ناقدین کانت بودند.
بر سنگ نوشتهٔ آرامگاه وی این جملات حک شده: «دو چیز، هر چه مکررتر و ژرف‌تر به آن‌ها می‌اندیشم، ذهنم را با شگفتی و هیبت باز هم تازه‌تر و فزاینده‌تری به خود مشغول می‌دارند: آسمان پر ستاره بر فراز من و قانون اخلاقی در درون من»
امانوئل کانت در یکی از رسالاتش با نگاهی تبعیض‌آمیز و تحقیرگونه نسبت به زنان؛ آنان را شهروندانی فرومایه، دارایی مردان و نابرخوردار از حق مشارکت سیاسی می‌داند (که برخلاف بدیهی‌ترین اصول حقوق بشر و البته ناسازگار با فلسفه اخلاق خود اوست)
اما نباید به قضاوت شتابزده درغلطیم. کانت فرزند زمان خودش بود.
کانت از زرتشت به نیکی یاد کرده و نام وی را در عنوان‌های دو اثر خود آورده‌است.(زرتشت: یا فلسفهٔ تامی تحت یک اصل / زرتشت: یگانگی ایده و اخلاق)
امانوئل کانت از هیوم، روسو و لایبنیتس تأثیرپذیری زیادی گرفته بود و خودش هم بر فلاسفه بعد از خود مانند هگل، و کل جریان ایده‌آلیسم آلمانی اثر گذاشت.
اضافه کنم که ایده‌آلیسم آلمانی هم نوعی انقلاب بود، اما انقلاب در عالم ذهن و اندیشه. درواقع آنچه فرانسوی‌ها اندیشیدند و عمل کردند، امثال کانت و هگل و فیشته به فلسفه کشاندند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۰۵
مرگ شیلر در وایمار
سال ۱۸۰۵ فردریش شیلر Friedrich Schiller شاعر و نمایشنامه‌نویس آلمانی در وایمار(ایالت تورینگن، در شرق آلمان) به خاک سپرده شد. شیلر از چهره‌های اصلیِ کلاسیک وایمار است. مفهوم کلاسیک وایمار؛ به زمانی اطلاق می‌شود که بسیاری از مشاهیر ادبی و فرهنگی در آن شهر فعالیت می‌کردند. باخ، هومل (از شاگردان موتزارت)، نیچه، ریلکه و همینطور فرانتس لیست آهنگساز معروف مجاری، آدام میکیوویچ نویسنده‌ی لهستانی و پوشکین شاعر روسی…
گوته که شیفته حافظ بود، از سال ۱۷۹۲ تا زمان مرگش ۱۸۳۲ میلادی در این شهر زیست و اثر معروف او به‌نام «فاوست» در وایمار به رشته‌ی تحریر درآمد.
شیلر هم چندسال از زندگی کوتاهش را در وایمار سپری کرد و «ویلهلم تل» (ویلیام تل)؛ اثر معروف او برای اولین‌بار آنجا به روی صحنه رفت. (ویلیام تل؛ قهرمان تاریخی سوییس در قرن چهاردهم است.)
بسیاری از آثار شیلر ازجمله راهزنان که جنبهٔ آزادی‌خواهانه دارد. در ایران؛ همزمان با جنبش مشروطیت، توسط یوسف اعتصام‌الملک به فارسی ترجمه شد.
شیلر مورخ نیز بود و از جمله آثارش می‌توان تاریخ انقلاب هلند و تاریخ جنگ سی‌ساله را نام برد.
شیلر در ابتدا از حامیان انقلاب فرانسه بود اما بعد به دلیل غیرانسانی دانستن اعدام مخالفان انقلاب و نادیده گرفته شدن آزادی و احترام منتقدین، از آن بری شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۰۶
پایان امپراتوری روم مقدس
امپراتوری روم مقدس؛ نام رسمی کشوری بود که در زمان حکومت اُتوی یکم (نخستین فرمانروای آلمان) تشکیل شد و تا سال ۱۸۰۶ ادامه پیدا کرد.
البته اصطلاح امپراتوری روم از زمان شارلمانی – چارلز بزرگ – (امپراتور فرانک‌ها) که در مقطعی یک حکومت کلیسایی به وجود آورد مرسوم بوده‌است. این امپراتوری با نامش از یک سو مدعی جایگزینی امپراتوری روم بوده و از سوی دیگر با استفاده از واژهٔ مقدس، ادعای خود را بر جهان خاکی محکم‌تر کرده‌است.
امپراتوری روم مقدس؛ سال ۱۸۰۶ در زمان جنگ‌های ناپلئونی، فروپاشید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۰۷
پیمان تیلسیت
سال ۱۸۰۷ بین ناپلئون بناپارت و تزار آلکساندر امپراتور روسیه؛ در منطقه‌ تیلسیت، پیمان صلحی به همین نام بسته شد.
این زد و بند؛ ایران و عثمانی را که به موجب عهدنامه‌های فینکنشتاین به فرانسه دلبسته بودند در برابر تجاوزات روسیه تنها گذاشت و پایه گذار از دست دادن مناطقی از ایران چون جمهوری‌های فعلی آذربایجان، گرجستان و ارمنستان گردید. در بخش پیش که به عهدنامه‌های ننگین گلستان و ترکمانچای پرداختم، به این موضوع اشاره شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۰۸
جنگ شبه جزیره Peninsular War
سال ۱۸۰۷ نیروهای متحد اسپانیا و فرانسه موفق به فتح پرتغال شدند. یکسال بعد بر سر کنترل شبه جزیره ایبری اختلاف پیش آمد و فرانسویان با حمله به متحد دیرینه‌شان اسپانیا، آتش جنگی را برافروختند که تا شش سال بعد یعنی تا ۱۸۱۴ که ناپلئون شکست خورد ادامه داشت.
تابلوی «سوم ماه مه ۱۸۰۸»؛ اثر فرانسیسکو گویا(تیرباران شهیدان در کوه پرینسیپه پیو)، مقاومت مردم اسپانیا را در خلال سال‌های اشغال کشورشان به دست ناپلئون، به تصویر کشیده شده‌است.
این درگیری در کشورهای اسپانیایی‌زبان به نام جنگ استقلال اسپانیا مشهور است. آن جنگ طولانی و خونین ارتش بزرگ ناپلئون را روبه زوال برد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۰۹
فنلاند به روسیه واگذار شد
از قرن دوازدهم میلادی؛ فنلاندی‌ها برای حفظ خود در مقابل دشمنانشان، به‌ویژه روس‌ها، رو به سوئد آوردند و سرزمین آنان عملاً به تصرف سوئد درآمد. بعدها (۱۸۰۹) فنلاند به روسیه واگذار شد ولی بخشی از روسیه نبود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۱۴
کنگره وین
کمی پیش اشاره شد که سال ۱۸۰۶ در زمان جنگ‌های ناپلئونی؛ امپراتوری روم مقدس، فروپاشید. هشت سال بعد(سال ۱۸۱۴)،که ناپلئون شکست خورد، سفیران قدرت‌های بزرگ اروپا به ریاست دولتمرد اتریشی مترنیخ کنگره وین را برگزار کردند. هدف کنگره وین ترسیم دوبارهٔ نقشهٔ سیاسی جدید اروپا پس از شکست ناپلئون بود. کنگره وین همچنین بازتابی از تغییر در جایگاه ملت-دولتهای اروپایی بعد از انحلال امپراتوری روم مقدس بود.
البته نشست وین به معنای واقعی کلمه «کنگره» نبود؛ چون با حضور تمام اعضا تشکیل نشد و بیشتر بحث‌های آن به صورت غیررسمی در میان قدرت‌های بزرگ بدون داشتن نماینده از کشورهای کوچک‌تر روی ‌داد.
سال ۱۸۱۴ نروژ از کنترل سوئد خارج شد و قانون اساسی خود را حفظ کرد. یکسال بعد گرینلند که در آب‌های اقیانوس منجمد شمالی واقع شده و محل سکونت حدود شصت هزار نفر بومی است از کنترل نروژ بیرون رفت و زیر نظر دانمارک قرار گرفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 ۱۸۱۵
فراز و فرود ناپلئون بناپارت
در بخش پیش اشاره نمودم که ٩ نوامبر ١٧٩٩(هجدهم برومر)؛ ناپلئون بناپارت کودتا کرد و عملاً قدرتمندترین فرد کشور فرانسه شد و بعداً با دهن‌کجی به انقلاب کبیر خود را امپراتور فرانسه خواند.
یادآوری کنم که برومر brumaire، دومین ماه سال در تقویم دوران انقلاب – جمهوری فرانسه – بود که ناپلئون سال ۱۸۰۶ ملغی کرد.
وی در فاصله سال‌های ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۵ میلادی بر این کشور حکومت کرد و نقش بسزایی در تاریخ اروپا ایفا نمود.
رابطه ناپلئون با واتیکان و پاپ‌های کلیسا(پیوس ششم و هفتم و…) فراز و نشیب زیادی داشت. از سویی به قدرت وی افزود و از سوی دیگر آنرا زیر سئوال برد و به سقوطش شتاب داد.
پیوس هفتم Pius VII یکی از مقامات کلیسای کاتولیک رم از ۱۸۰۰ تا ۱۸۲۳ میلادی پاپ بود. وی، در تاج‌گذاری ناپلئون حضور داشت. البته در مراسم تاجگذاری هنگامی که پاپ قصد داشت تاج را بر سر امپراطور قرار دهد ناپلئون آن را از دستان پاپ گرفت تا خود آن را روی سر بگذارد و این معنی سمبلیک داشت.
کم کم رابطه ناپلئون و واتیکان شکر آب شد و سال ۱۸۰۵ دست‌اندازی به حیطه کلیسا در دستور کار ناپلئون قرار گرفت. وی قلمرو پاپ پیوس هفتم را به بهانه مخالفت وی با اصلاحاتش و اینکه حاضر نبود به میل ناپلئون با انگلیس قطع رابطه کند، به مستملکات خود ضمیمه نمود و پاپ متقابلاً مسئولین حمله به رم و دولت کلیسا را (بی آنکه به نام ناپلئون اشاره کند)، تکفیر نمود.
سال ۱۸۰۸ ناپلئون دستورداد تا پاپ را توقیف نموده تحت الحفظ به پاریس بردند. پاپ که تصور می‌کرد افسران فرانسوی سر خود اقدام به توقیف او کرده‌اند انتظار داشت که ناپلئون او را آزاد کند اما ناپلئون از این کار سر باز زد. اندکی بعد پاپ بیمار شد و ناپلئون نمایندگانی نزد او فرستاد تا به او اطلاع دهند به شرط موافقت با اتحاد مذهبی بین فرانسه و واتیکان، آزاد خواهد شد اما پاپ نپذیرفت. وی به مدت ۶ سال تا ۱۸۱۴ در حبس بود و تسلیم خواسته‌های ناپلئون نشد.
سال ۱۸۰۸؛ دادگاههای تفتیش عقاید به دستور ناپلئون بناپارت تعطیل شد. البته در پی پیروزی انقلاب فرانسه؛ دم و دستگاه فوق مورد حملهٔ مردم قرار ‌گرفته بود ولی زوال این دستگاه، به صورت ناگهانی پایان نیافت. سربازان فرانسوی در زمان ناپلئون وقتی که به اسپانیا رسیدند، همین کار را با دستگاه تفتیش عقاید آن کشور هم انجام دادند.
تاکتیک‌های ناپلئون باعث پیروزی‌های بسیاری برای قوای فرانسه در برابر ارتش‌هایی شد که حتی در بعضی موارد از لحاظ تعداد بر نیروهای فرانسه برتری داشتند. به همین دلیل از او به عنوان یکی از فرماندهان نظامی تاریخ یاد کرده‌اند.
متمرکز کردن حکومت در وزارتخانه‌ها؛ تحصیلات عالیه، قانون مالیات، سیستم فاضلاب، سیستم راهداری، بانک مرکزی، همچنین در مقطعی، سیاست آشتی جویانه با جامعهٔ کاتولیک و بالاخص قوانین حقوقی از جمله یادگارهای ناپلئون بناپارت است. قوانین حقوقی که امروز از آن به عنوان قانون ناپلئونی استفاده می‌شود هنوز هم مورد استفاده بسیاری از جوامع است.
البته ناپلئون قانون برده‌داری را که بعد از انقلاب فرانسه ممنوع شده بود، دوباره در مستعمرات فرانسه برقرار کرد که باعث شورش بزرگی در هائیتی شد.
۱۸ ژوئن ۱۸۱۵؛ بین قوای فرانسه از یکسو؛ و نیروهای پروس، انگلستان، آلمان و هلند و…از سوی دیگر،، در دشت واترلو در کشور بلژیک نبردی روی داد که به شکست نهایی ناپلئون انجامید. بلژیک در آن زمان بخشی از پادشاهی متحد هلند بشمار می‌رفت و هدف ناپلئون، جلوگیری از پیوستن قوای کشورهای مختلف به یکدیگر بود.
گفته می‌شود به علت بارش باران، تفنگ‌ها و توپ‌های آن دوره که از باروت استفاده می‌شد و به رطوبت حساس بود کارایی لازم را نداشتند.
با شکست ناپلئون؛ وی به جزیرهٔ سنت هلنا saint helena که تحت کنترل انگلیس بود، تبعید شد و در سال ۱۸۲۱ به علت شرایط بد جسمانی و بیماری درگذشت. پس از ۱۹ سال جسدش به فرانسه بازگشت و با استقبال شگفت و بی نظیر مردم روبه رو شد.
گفته می‌شود ناپلئون چهار اشتباه بزرگ داشته‌است:
– تسخیر اسپانیا (یار دیرین و متفق ناپلئون که در جنگ‌ها وی را یاری می‌نمود) که باعث شد در طول این جنگ ۳۰۰۰۰۰ سرباز خود را از دست بدهد.
– محاصرهٔ بریتانیا که باعث شد علاوه بر آسیب زدن به اقتصاد بریتانیا به اقتصاد فرانسه هم آسیب برسد،
– لشکرکشی به روسیه که موجبات ضعف وی و کشته شدن بسیاری از ارتش وی و نارضایتی مردم را به دنبال داشت. و –
– برخوردهای ناسنجیده با پاپ و واتیکان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۱۸
استقلال شیلی
مستعمره‌های اسپانیا و پرتغال به تبع ایالات متحده شروع به انقلاب و اعلام استقلال کردند و حاصل آنها تشکیل کشورهای مستقلی همچون شیلی در آمریکای جنوبی (۱۸۱۸) و مکزیک (۱۸۲۱) در آمریکای شمالی بود. در تاریخ ۷ سپتامبر ۱۸۲۲ برزیل نیز استقلال خود از پرتغال را اعلام کرد. البته دخالت قدرت‌های استعماری از جمله بریتانیا در امور داخلی این کشورها ادامه داشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۱۹
والنتین هوی و خط نابینایان
سال ۱۸۱۹ خطی که به وسیله «والنتین هوی» Valentin Haüy برای نابینایان اختراع شده بود، مورد استفاده قرار می‌گرفت. والتین هوی در بدو امر، حروف خود را با چوب ساخت، ولی بعداً آنها را به حروف برجسته‌ای که بروی مقوا قرار می‌داد، تبدیل کرد. اما این حروف با لمس(کردن) به دشواری تشخیص داده می‌شد. بعلاوه جای زیادی را اشغال می‌کرد و ساختن آن‌ها زیاد وقت می‌گرفت. یک کتاب درسی بسیار کوچک وقتی که به این خط برگردانده می‌شد، چندین و چند جلد بزرگ را اشغال می‌کرد.
لوئی بریل به فکر اصلاح این خط افتاد.
وی ۶۳ علامت ابداع کرد که علاوه بر حروف الفبا؛ شامل علائم نقطه گذاری و ریاضی نیز می‌شد. این ۶۳ علامت؛ با تغییر تعداد و محل نقطه‌ها و خطوط، به دست ‌آمد و افق روشنتری را در مقابل نابیناها گشود.
تأثیر خط بریل در زندگی نابینایان معادل تأثیر اختراع ماشین چاپ در جهان است. تاریخ تحول زندگی نابینایان جهان را می‌توان به دوره قبل از اختراع خط بریل و دوره پس از خط بریل تقسیم کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۲۳
ادوارد جنر؛ و بیماری مرگبار آبله
سال ۱۸۲۳ ادوارد جِنِر Edward Jenner؛ پدر ایمنی‌شناسی، درگذشت. این پزشک انگلیسی متوجه شد کسانیکه گاوها را می‌دوشند(شیر دوشان) تقریباً هیچوقت، دچار آبله نمی‌شوند، حتی وقتی از مبتلایان به آبله پرستاری می‌کنند. به فکرش رسید که آبله گاوی را به افراد تلقیح کند؛ و آنها را از ابتلا به بیماری مرگبارتر آبله مصون سازد. ادوارد جِنِر کاربرد واقعی واکسیناسیون را کشف کرد و بیش از هر کس دیگری جان انسان‌ها را نجات داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۲۴
مرگ لرد بایرون
جورج گوردون بایرون George Gordon Byron معروف به لرد بایرون که مشهورترین اثر وی شعر روایی بلندی به نام دون ژوان است سال ۱۸۲۴ درگذشت. از دیگر آثار مهم لرد بایرن می‌توان به شعر بلند سفر زیارتی چایلد هارولد، رسالت دانته، تراژدی قابیل و نمایشنامه ی خوانشی مانفرد اشاره کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۲۶
جنگ استقلال یونان
در سال ۱۸۲۱ یونان استقلال خود از امپراتوری عثمانی را اعلام کرد ولی نتوانست در جنگ‌های پس از آن تا سال ۱۸۲۹ پیروز شود. سال ۱۸۲۶ اوج این نیردها بود.
یونانی‌ها توسط کشورهای اروپایی؛ و دولت عثمانی توسط مستعمرات خود یعنی مصر و تونس، حمایت می‌شد.
در رابطه با جنگ استقلال یونان؛ اوژن دلاکروا Eugène Delacroix نقاش سبک رمانتیسیسم قرن نوزدهم فرانسه، تابلوی زیبایی به تصویر کشیده‌است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۲۷
بتهوون با زندگی وداع گفت
در سال ۱۸۲۷ میلادی؛ بتهوون Ludwig van Beethoven یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دورهٔ رمانتیسیسم با زندگی وداع گفت.
بتهوون که با زندگی و رنجهایش؛ در عمل نشان داد، چاهی عمیق باید حفر کند آنکه آب زلال می‌خواهد، به‌عنوان موسیقی‌دان تاریخ، همیشه مورد ستایش قرار گرفته و آوازه‌اش موسیقی‌دانان، آهنگ‌سازان، و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تأثیر عمیق قرار داده‌است.
آثار بتهوون که در زمانی کوتاه به فاصله نه سال از ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۱ خلق شده؛ از لحاظ معنا و ژرفا، فراتر از آثار هر هنرمند دیگری در جهان است که هرگز نتوانسته‌اند در زمانی به این کوتاهی، آثاری به این عظمت بیافرینند. در میان آثار شناخته شدهٔ وی می‌توان از سنفونی سوم، سنفونی پنجم، سنفونی نهم، سونات مهتاب، اپرای فیدِلیو، و… نام برد، بتهوون برای هر اثر مدتها وقت صرف می‌کرد، سنفونی نهم او به تنهایی تا زمان تکمیل‌شدن چندین سال وقت گرفت.
وی سنفونی شماره ۳ را که در سال‌های ۱۸۰۳–۱۸۰۴ ساخته بود بهترین سنفونی خود به‌شمار می‌آورد. همان سنفونی که پیشتر به ناپلئون هدیه کرد ولی بعداً پس گرفت و نامش را «اروئیکا»(قهرمانانه) گذاشت.
بتهوون اواخر عمرش شنوایی خود را به‌طور کامل از دست داد.
سال ۱۸۲۷ که بتهوون با زندگی وداع گفت؛ آلساندرو ولتا Alessandro Volta، دانشمند نام‌دار ایتالیایی نیز که گفته می‌شود او مخترع باتری بوده، درگذشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸۳۰
مرگ سیمون بولیوار
سیمون بولیوار Simón Bolívar، فرمانده انقلابی و سیاستمدار ونزوئلایی، یکی از رهبران جنبش استقلال‌طلبانه در آمریکای جنوبی بود.
آرمان‌های دموکراتیک الهام گرفته از انقلاب فرانسه زندگی سیمون بولیوار را تحت تأثیر قرار داد و او را به مبارزه برای استقلال آمریکای جنوبی متقاعد کرد.
از سال ۱۸۱۰، سیمون بولیوار به یکی از رهبران اصلی جنبش آزادی‌بخش ونزوئلا تبدیل شد. اسپانیایی‌ها را از خاک ونزوئلا بیرون راند و به آزادی کلمبیا، ونزوئلا و اکوادور، همچنین پاناما، بولیوی و پرو یاری رساند. سیمون بولیوار سال ۱۸۳۰ در نزدیکی شهر سانتامارتا در کلمبیا درگذشت. تندیس او سوار بر اسب در بسیاری از شهرهای جهان برپاست.
در قسمت بعد، وقایع قرن نوزدهم را از ۱۸۳۰ به بعد توضیح خواهم داد.
تاریخِ جهان از ماموت تا فیسبوک ادامه خواهد داشت


1830 1800

19th century
The 19th century was the century marked by the collapse of the Spanish, Chinese, Holy Roman and Mughal empires. This paved the way for the growing influence of the British Empire, the Russian Empire, the United States, the German Empire, and the Empire of Japan, with the British boasting unchallenged dominance after 1815. After the defeat of the French Empire and its allies in the Napoleonic Wars, the British and Russian empires expanded greatly, becoming the world’s leading powers.
By the end of the century, the British Empire controlled a fifth of the world’s land and one quarter of the world’s population.
1800
Acts of Union
The Irish Rebellion of 1798, and the rebels’ alliance with Great Britain’s longtime enemy the French, led to a push to bring Ireland formally into the British Union.
By the Acts of Union 1800, voted for by both Irish and British Parliaments, the Kingdom of Ireland merged on 1 January 1801 with the Kingdom of Great Britain to form the United Kingdom of Great Britain and Ireland.
1803
Indian (Native American) Removal
The United States more than doubles in size when it buys out France’s territorial claims in North America via the Louisiana Purchase. This begins the U.S.’s westward expansion to the Pacific referred to as its Manifest Destiny which involves annexing and conquering land from Mexico, Britain, and Native Americans.
1804
Immanuel Kant
Kant was a German philosopher. He was born in Königsberg, Prussia, and also died there. Kant studied philosophy in the university there, and later became a professor of philosophy. He called his system “transcendental idealism”.

The most known work of Kant is the book Critique of Pure Reason (Kritik der reinen Vernunft) that Kant published in 1781. Kant called his way of thought “critique”, not philosophy. Kant said that critique was a preparation for establishment of real philosophy. According to Kant, people should know what human reason can do and which limits it has.

Kant wrote two other books named Critique: Critique of the practical reason (1788) and Critique of the Judgement (1790).

Kant had a great influence on other thinkers. In the 19th century, German philosophers like Fichte, Schelling, Hegel, Schopenhauer and writers like Herder, Schiller, and Goethe were influenced by Kant.
1805
Schiller / Weimar Classicism
Johann Christoph Friedrich von Schiller was a German poet, philosopher, physician, historian, and playwright. During the last seventeen years of his life (1788–1805), Schiller struck up a productive, if complicated, friendship with the already famous and influential Johann Wolfgang von Goethe. They frequently discussed issues concerning aesthetics, and Schiller encouraged Goethe to finish works he left as sketches. This relationship and these discussions led to a period now referred to as Weimar Classicism. They also worked together on Xenien, a collection of short satirical poems in which both Schiller and Goethe challenge opponents to their philosophical vision.
1807
Treaties of Tilsit
The Treaties of Tilsit were two agreements signed by Napoleon I of France in the town of Tilsit in July 1807 in the aftermath of his victory at Friedland.
The treaty ended war between Imperial Russia and the French Empire and began an alliance between the two empires that rendered the rest of continental Europe almost powerless. The two countries secretly agreed to aid each other in disputes. France pledged to aid Russia against Ottoman Turkey while Russia agreed to join the Continental System against the British Empire…
1808
Peninsular War
The Peninsular War (1807–1814) was a military conflict between Napoleon’s empire and the allied powers of Spain, Britain and Portugal for control of the Iberian Peninsula during the Napoleonic Wars.

1807
Napoleon puts his brother on the throne of Spain
In 1807, Napoleon’s troops poured into Spain, supposedly just passing through. But Napoleon’s real intentions soon became clear: the alliance was a trick. The French were taking over. Joseph Bonaparte, Napoleon’s brother, was the new king of Spain.

On May 2, 1808, hundreds of Spaniards rebelled. On May 3, these Spanish freedom fighters were rounded up and massacred by the French.
Their blood literally ran through the streets of Madrid. Third of May, 1808 in Madrid is acclaimed as one of the great paintings of all time, and has even been called the world’s first modern painting.

1814
Congress of Vienna
The Congress of Vienna was a conference of ambassadors of European states chaired by Austrian statesman Klemens Wenzel von Metternich, and held in Vienna from September 1814 to June 1815. The objective of the Congress was to provide a long-term peace plan for Europe by settling critical issues arising from the French Revolutionary Wars and the Napoleonic Wars. The goal was not simply to restore old boundaries but to resize the main powers so they could balance each other off and remain at peace.
Ups and downs of Napoleon Bonaparte
Napoleon Bonaparte was crowned emperor in 1804 at the Notre Dame Cathedral in Paris، thus ending the Republican. His reorganization of the territories he conquered، in Italy and parts of Germany، had a profound impact، including the ending of the Holy Roman Empire.
Battle of Waterloo
Napoleon escaped to France and continued to be at war. The Battle of Waterloo، near Brussels، in 1815، was the last military engagement of the Napoleonic Wars، it was fought between Napoleon’s army and coalition forces، led by the Duke of Wellington from Britain and General Blucher from Prussia. The outcome of this closely fought battle saw the end of 26 years of fighting between European powers and France.
1819
Braille as a revolutionary invention
Valentin Haüy was the founder, in 1784, of the first school for the blind, the Royal Institution for the Young Blind in Paris. In 1819, Louis Braille entered this school.

Louis Braille was a French educator and inventor of a system of reading and writing for use by the blind or visually impaired.
Louis Braille began developing a system of tactile code that could allow blind people to read and write quickly and efficiently. Braille constructed a new method built specifically for the needs of the blind. It went unused by most educators for many years after his death, but posterity has recognized braille as a revolutionary invention.
1823
First vaccination
English doctor Edward Jenner carried out the first vaccination – giving a patient a mild or reduced-strength injection of something in order to prevent more serious disease.
1824
Lord Byron
George Gordon Byron, commonly known simply as Lord Byron, was an English poet and a leading figure in the Romantic movement. Among his best-known works are the lengthy narrative poems Don Juan and Childe Harold’s Pilgrimage, and the short lyric “She Walks in Beauty”. He travelled widely across Europe, especially in Italy where he lived for seven years. Later in life, Byron joined the Greek War of Independence fighting the Ottoman Empire, for which many Greeks revere him as a national hero.
1826
Greek War of Independence
The Greek War of Independence, also known as the Greek Revolution, was a successful war of independence waged by the Greek revolutionaries between 1821 and 1832 against the Ottoman Empire.
1827
Beethoven
Ludwig van Beethoven was a German composer. A crucial figure in the transition between the Classical and Romantic eras in Western art music, he remains one of the most famous and influential of all composers. His best-known compositions include 9 symphonies, 5 piano concertos, 1 violin concerto, 32 piano sonatas, 16 string quartets, his great Mass the Missa solemnis and an opera, Fidelio.
He lived in Vienna until his death. By his late 20s his hearing began to deteriorate, and by the last decade of his life he was almost totally deaf. In 1811 he gave up conducting and performing in public but continued to compose; many of his most admired works came from the last 15 years of his life.
Volta battery
After years of experimenting, Italian inventor Alessandro Volta built the voltaic pile, or battery. This was the first practical method of generating electricity. Volta published his findings in 1800, and the unit “volt” is named after him.
1830
Simón Bolívar
Simón Bolívar, was a Venezuelan military and political leader who played a leading role in the establishment of Venezuela, Ecuador, Bolivia, Panama and Colombia as sovereign states, independent of Spanish rule.

در همین زمینه
تاریخ جهان دادگاه جهان است
بخش‌های دیگر«تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک»
سایت همنشین بهار

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.