انقلاب ۱۳۵۷ اثر دو گانهای در تاریخ ایران از خود به جای گذاشته است؛ از یک سو بساط حاکمیت استدادی شاهنشاهی را درهم پیچید و از سوی دیگر حاکمیت استبداد اسلامی را بر کشور جایگزین کرد.
تصور میرفت با برچیده شدن نظام شاهنشاهی آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی برقرار و کشور در مسیر پیشرفت و ترقی، توام با آزادی، قرار گیرد. اما دیری نپائید که جامعه خود را اسیر بازوی دیگر استبداد یعنی سلطه و حاکمیت استبدادی و خودکامه ی روحانیت دید. بزودی روشن شد هنوز یک نیروی پر قدرت دیگر، که ریشه در تاریخ کشور دارد سر راه انان در جهت تحقق خواسته ها و ارمان های خود قرار دارد. بدین ترتیب نیروهای سیاسی و آزادیخواهان از همان ابتدا با سرکوب شدید حاکمان جدید روبرو شدند.
بی شک جایگزینی استبداد پادشاهی با حاکمیت دینی لکه سیاهی و اشتباهی در تاریخ کشورمان ایران است زیرا نفس حاکمیت ملی را به زباله دان استبداد، بیعدالتی، فساد، دزدی، خیانت و ناامنی برد. ژرفای نگون بختی ملی را هنگامی درمی یابیم که میبینیم به جای آزادی، استقلال، حاکمیت قانون، دموکراسی و حقوق شهروندی که از اهداف انقلاب مشروطیت بودند، استبداد دینی و ارتجاع مشروعه شیخ فضل الله نوری برکشورمان استیلا پیدا کرد. در طی این سالها بهترین جوانان وطن را به کام نیستی برده، محیط زیست را ویران و ثروت های ملی و سرمایه های انسانی را از بین برده اند.
ما سه نهاد جمهوری خواه دموکرات و لائیک بر این باوریم که مردمان کشورمان توانایی و شایستگی آن را دارند که از تجربیات تلخ دوران دیکتاتوری پهلوی و صدمات مهلک استیلای شوم و تام گرای اسلامی بهره گرفته و در راستای ارزش های برخاسته از خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی، به جمهوری ای آزاد، دموکراتیک، لائیک و مستقل دست یابند.
– اندیشکده آگاهی و شناخت
– حزب جمهوری خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران
– جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران
۱۲ فوریه ۲۰۲۳ برابر با ۲۳ بهمن ۱۴۰۱
10 پاسخ
ایرانیان از جمله چپها و ملی ها و شریعتیست ها و مجاهدین و شماها که به ۲۸ مردادتان چسبیده اید اشتباهی مهلک و ایران سوز انجام دادید و ما را گرفتار چنین مصیبتی کردید. و هنوز هم دستبردار نیستید. من البته که جمهوری خواه لائیک هستم. اما شماها هنوز هم در دنباله همان اشتباهتالن قدم برمیدارید. و گر نه که کاری ندارد با حفظ هویتتان از آن هشت نفر پشتیبانی میکردید. رضا پهلوی را نباید مجرم دانست. او هزار بار از حکومت شاهنشاهی انتقاد کرده، او را نباید تحریم و سانسور کرد. این اشتباه بزرگی ست. چرا که وقتی بسیاری از مردم از او پشتیبانی کردند و شما و ما خارج از دایره بودیم آنوقت دیگر نمی توانیم اثری داشته باشیم. به نظر من که مقیم تهران هستم و با سه شهر از جمله تبریز و آستارا در رفت و آمدم به شما هم پیشنهاد میکنم و هم اخطار میدهم که به نظر من شما باید و باید از این ائتلاف پشتیبانی کنید. اگر پشتیبانی نکردید بعد دوباره روضه خوانی نکنید که به حساب آورده نشدید.
ایرانیان از جمله چپها و ملی ها و شریعتیست ها و مجاهدین و شماها که به ۲۸ مردادتان چسبیده اید اشتباهی مهلک و ایران سوز انجام دادید و ما را گرفتار چنین مصیبتی کردید. و هنوز هم دستبردار نیستید. من البته که جمهوری خواه لائیک هستم. اما شماها هنوز هم در دنباله همان اشتباهتالن قدم برمیدارید. و گر نه که کاری ندارد با حفظ هویتتان از آن هشت نفر پشتیبانی میکردید. رضا پهلوی را نباید مجرم دانست. او هزار بار از حکومت شاهنشاهی انتقاد کرده، او را نباید تحریم و سانسور کرد. این اشتباه بزرگی ست. چرا که وقتی بسیاری از مردم از او پشتیبانی کردند و شما و ما خارج از دایره بودیم آنوقت دیگر نمی توانیم اثری داشته باشیم. به نظر من که مقیم تهران هستم و با سه شهر از جمله تبریز و آستارا در رفت و آمدم به شما هم پیشنهاد میکنم و هم اخطار میدهم که به نظر من شما باید و باید از این ائتلاف پشتیبانی کنید. اگر پشتیبانی نکردید بعد دوباره روضه خوانی نکنید که به حساب آورده نشدید.
توجه:
درضمن به نظر ما شما بسیار کار اشتباهی کردید که پرچم سه رنگ و شیروخورشید را از پیشانی سایتتان پاک کردید. دوستان ما گفتند که برایتان نوشته اند و ما نیز به نوبه ی خود شما را پند میدهیم تا آن پرچم را دوباره در سایتتان بگنجانید. آن پرچم متعلق به همه ی ایران است.
ارژنگ جان ! اینان بسیار خشک و سخت هستند و قدرت انعطاف ندارند. من مثل شما جمهوریخواه و لائیک هستم. اما انعطاف یعنی استواری و پایبندی به اصول و در عین حال داشتن نرمش و پذیرش دیگری در چهارچوب دموکراسی و لائیسیته . همان چیزی که خوشبختانه رضا پهلوی دارد و با فروتنی آنرا میگوید و تکرار میکند اما چه کسی آنرا میشنود. من واقعا در شگفتم. شما ببینید خانواده ی بنی صدر چگونه به حاج سید ابوالحسن چسبیده. اما شاهزاده رضا پهلوی در کمال تواضع میگوید دوره تک محوری و فرد محوری و استبداد فردی گذشته و قلبا جمهوری خواه است. اما در همین سایت بی مهابا او را وارث دیکتاتوری و چه و چه می نامند…این واقعا درست نیست و کارآئی ندارد. این سایت و این آقای فرهنگ قاسمی و دوستانشان باید بر اهمیت این کارتوجه کننتد. پرچم ایران را که شما تذکر داده اید بسیار درست است. این پرچم ایران است و اگر بر سردر این سایت بوده معلوم نیست چرا آنرا خذف کرده اند. باید پاسخگو باشند. این کار درستی نیست. درضمن چرا این سایت مطرح نیست ؟ این سایت ارزشها ی بسیباری دارد و باید مطرح و مورد توجه باشد. اما کسی نمیداند که اصلا وجود دارد.
ارژنگ جان ! اینان بسیار خشک و سخت هستند و قدرت انعطاف ندارند. من مثل شما جمهوریخواه و لائیک هستم. اما انعطاف یعنی استواری و پایبندی به اصول و در عین حال داشتن نرمش و پذیرش دیگری در چهارچوب دموکراسی و لائیسیته . همان چیزی که خوشبختانه رضا پهلوی دارد و با فروتنی آنرا میگوید و تکرار میکند اما چه کسی آنرا میشنود. من واقعا در شگفتم. شما ببینید خانواده ی بنی صدر چگونه به حاج سید ابوالحسن چسبیده. اما شاهزاده رضا پهلوی در کمال تواضع میگوید دوره تک محوری و فرد محوری و استبداد فردی گذشته و قلبا جمهوری خواه است. اما در همین سایت بی مهابا او را وارث دیکتاتوری و چه و چه می نامند…این واقعا درست نیست و کارآئی ندارد. این سایت و این آقای فرهنگ قاسمی و دوستانشان باید بر اهمیت این کارتوجه کننتد. پرچم ایران را که شما تذکر داده اید بسیار درست است. این پرچم ایران است و اگر بر سردر این سایت بوده معلوم نیست چرا آنرا خذف کرده اند. باید پاسخگو باشند. این کار درستی نیست. درضمن چرا این سایت مطرح نیست ؟ این سایت ارزشها ی بسیباری دارد و باید مطرح و مورد توجه باشد. اما کسی نمیداند که اصلا وجود دارد.
اصلا شما مدعی رنگین کمانی هستید یعنی مسیح علینژاد و رضا پهلوی و عبدالله مهتدی که گفته به تمامیت ارضی ایران احترام صددرصد دارد و همنه ی این گروه هشت در رنگین کمانتان جای نمی گیرند.
با کمال معذرت .این اراجیف خانم ژاله وفا .ولایت مدار ..وعضو انجمن های اسلامی ..جایش در مکان نیست ..که مشتی سوسیال دمکرات .و لاییک تبادل نظر میکنند .
با کمال معذرت .این اراجیف خانم ژاله وفا .ولایت مدار ..وعضو انجمن های اسلامی ..جایش در مکانی نیست ..که مشتی سوسیال دمکرات .و لاییک تبادل نظر میکنند .
این نوشته را برای شرکت کنندگان جرج تاون نوشتم تا بدستشان برسد. بدستشان برسانید.
اینهائی که دمادم منفی بافی میکنند، یا از سر چپانگی ست یا از سر مجاهدت است و یا از متچلکین ( یعنی لچک بر سران مجاهدند) اینرا البته به عنوان توهین و یا استهزا نمی گویم. دیدم که حتا اینان هنوز هم لچکشان را بر سر دارند و ما چرا باید مثلا آخوندان را معممین و کلا بر سران مداح مکلایان و چادر بر سران را چادری بنامیم و محجبه و لچک بر سران را متچلکین اینگونه ننامیم. و اما من البته نمی دانم که آیا خرج این کارها را عربستان میدهد یا نه. فکر نمی کنم. اما اگر عربستان چنین خرجی بکند که برای خودشان و حتا جهان هم خوب است! چرا برای اینکه عربستانی که خودش گرفتار اسلام نحس و نکبت است، که حتا همین الان هم شاید صد زن در این کشور رانندگی نکنند برای آزادی زنان پول خرج میکند پس شاید بخواهد بر روی جامعه و مردان و خصوصا زنان ایران و عربستان و منطقه و حتا جهان از طریق ایران اثر بگذارد و دنبال سکولاریته و بیشتر یعنی لائیسیته باشد.!!! خب اینکه کار بسیار خوبی ست، نیست؟ من شخصا چپگرا و جمهوریخواهم و در اینجا میخواهم موضعی را اعلام کنتم. من استادیار دانشگاه نیز هستم و تاریخ را هم خوانده ام و در عین جمهوری خواهی و سکولار خواهی و وکالت دادن به رضاپهلوی لائیک هم هستم. البته وکالت را هر زمان میتوان پس گرفت ! من فکر میکنم که این هشت نفر در گام دوم حتما باید از لائیسیته استقبال کنند. شاید پیام من به آقای مولوی عبدالحمید رسید و ایشون لائیسیته را مورد بررسی قرار داد و در سخنانشان خواهان آن شدند و باید اذعان کرد که از سوی یک روحانی کاری بسیار مدرن بود. در اینجا لازم میدانم اشاره کنم که در تمامی کشورهائی که سکولاریته وجود دارد کشورهائی هستند که مورد گزیدگی افعی دین و خصوصا اسلام نبوده اند. مثلا در آلمان و در ایالات متحد در کانادا هرگز دین بر قدرت نبوده برای همین دین و دولت یک نوع همزیستی دارند اما در فرانسه که مسیحیت جنایات بسیاری انجام داده جدائی دین و دولت صددرصد است. در ایران پس از این همه جنایت و تقدیس جنایت، سرکوب، تجاوز، تخریب تاریخ و تمدن، غارت و همه و همه توسط اسلام حتما باید واژه ی لائیک و لائیسیته مورد توجه قرار گیرد. در ضمن من ویدیوهائی را از شهر لوسآنجلس دیدم که کسانی از شاه الهی ها و شاید طرفداران پادشاهی در حقیقت به نوعی تقلب کردند و در حالیکه همه از چپ و راست و جمهوریخواه و پادشاهی طلب آمده بودند فقط آنها سکان دار بودند و شعارهاشن ضد وحدت بود و رضا شاه روحاتن شاد و.و… آیا این آقای حمید فرخ نژاد واقعا راستگو و درستکار است. اگر راستگو و درستکار است چرا در شعارهایش وحدت شکنی میکند ؟ چرا اگر قرار است تظاهراتی بشود که فقط در آن شاه الهی ها شرکت کنند از ابتدا نمی گویند که این تظاهرات سلطنت طلبانه است. این دروغگوئی و تقلب همانند تقلب مجاهدین است که روز یکشنبه در پاریس انجام شد، آنها در حالیکه وانمود کرده بودند که از طرف ایرانیان است در حقیقت از طرف سازمان تروریستی و رقیب سپاه پاسداران یعنی فرقه ی رجویه و مریم ماه تابان بوده. من آفیش هر دو گروه را دیدم و هر دو گروه وانمود میکنند که فقظ برای همه ی ایران است و برای آزادی و دمومکراسی و زن زندگی آزادی و هر دو گروه تمامی نامها و تصاویر قربانیان را مصادره کرده اند. اصلا من نمی فهمم «مرد میهن آبادی» دیگر چه صیغه و کپیکاری ای ست. این شعار بسیار شبیه کپیکاری «امسال سال خونه، رهبری مهربونه» می باشد که از «امسال ساله خونه، سید علی سرنگونه» کپی کاری شده. من در اینجا به شاه الهی ها و حتا به شاهزاده رضا پهلوی هشدار و اخطار میکنم که دست از تفرقه بردارید. نگذارید بی چاک دهانهای تازه وارد شما را رنگ کنند.این آًقای حمید فرخ نژاد آدم فرخ پی ای نیست. ایشون به هر قیمت میخواهد مطرح باشد و خودش را به شما بچسباند اخطار اخطار اخطار. هشدار هشدار هشدارید آقای شاهزاده رضا پهلوی. ایشون و بسیاری همچون این آقا یا از «فرستادگان» است و یا از متوهمین. آقای رضا پهلوی و نزدیکان اندیشمندشان باید متوجه آدمهائی از این نوع باشند.
متوجه باشید انسانها فرهیخته و درستکار را دور و برتان داشته باشید. سالها پیش یکی از فرماندهان سپاه که وانمود میکرد از سپاه بریده و فرار کردذه به همان آمریکا آمده بود و بسیاری اخبار را از اپوزیسیبون بدست آورد و وقتی برگشت معلوم شد که دروغین بوده و تمام سیر تا پیاز را در تلویزیونت تعریف کرد. بنا بر این آقای رضا پهلوی باید متوجه این آقا و بسیاری دیگر که تازه واردند بشود. شعارهخایی که در این هفته از اروپا و آمریکا به ما رسیده خطرناک و انقلاب شکم است. متوجه باشید. شاه الهی ها خظرشان به اندازه ی حزب الهی ها و حتا امروز بیشتر هم هست.
آقای شاهزاده اخطار اخطار اخطار. کسانی در ایران نمسبت به وکالتشان شک کرده اند.
فکر میکنم که رضا پهلوی واقعا شاهزاده و وارث محمد رضا شاه است. محمد رضا شاه واقعا ایران دوست بود اما از آنجا که به خودش اطمینان نداشت و از دانش و فلسفه و جامعه شناسی کلاسیک و میدانی بهره ی زیادی نبرده بود از دانشمندان و فلاسفه و جامعه شناسان و با تجربه ها می ترسید همین ترس و عدم اطمینان از خودش باعث می شد که با آدمهای کم سوادی رابطه داشته باشد. برای همین از تجربه و حتا تجربت دیگران می ترسید. حالال شما توجه کنید به آقای رضا پهلوی. او هم همینطور است. یعنی دور و برش را کسانی گرفته اند که حتما در جایگاه خودشان انسانهای مفید و کاردانی هستند اما وقتی در جایگاه رهبری سیاسی قرار میگیرند از نظر دانش و تجربه و شناخت جامعه دچار سطحی بینی و کم سوادی و توهم هستند و دیدی پوپولیستی هستند. برای اینکه شخص رضا پهلوی به خاطر جاذبه ای این چنین، از همین جنس کسان را جذب میکند. شما ببینید در تظاهرات های ۲۲ بهمن در اروپا و آمریکا چه کسانی شرکت کردند و چه کسانی سخنوری نمودند و چه شعارهائی داده شد. این واقعا از ناکاردانی آنها بود. اگر چنین نبود شعارهای ائتلاف شکن سر نمیدادند. متاسفانه رضا پهلوی یا درایتش را هنوز بکار نبرده و یا اصلا درایتی ندارد تا آنرا بکار برد و از دوستدارانش و یا آنها که وانمود میکنند دوستدارش هستند بخواهد تا شعارهای شاه الهی ندهند و فقط برای سرنگونی این نظام ضد اسلام ضد بشر شرکت کنند. و یا اعلام کند که آنهائی که چنین شعارهائی بدهند از دوستداران او نیستند.من امیدوارم ایشان متوجه این اعمال باشند و گول تشویقهای بیمایه و آبکی و الکی نخورد. ببینید مگر جمهوریهواهان فریاد« زنده باد جمهوری ایران» سر می دهند که آنها شعار شاه الهی و سلطنت طلبی سر می دهند. آقای رضا پهلوی مواظب باش. اینان نه دوست تو هستند و نه دوست ایران. همچنان که مجاهعدین هم همینطورند. من امیدوارم این دو گروه و گروه سوم که طرفداران رژیم اسلامی هستند بیدار شوند و همگی تصمیم بگیرند وارد یک فاز تشخیص درست و شناخت زمان و زمانه و زمینه جامعه ایران باشند. بپذیرند که رفراندوم باید تکلیف همه را روشن کند و نه پیش از رفراندوم. باید فالانژ بازی حزب الهی گری، چپ الهی، شاه الهی و مجاهد بازی و لمپن بازی کنار گذاشته شود. در غیر این صورت انقلاب به شکست کشیده خواهد شد. چپی ها و تجزیه طلبان و اتنیکی ها و شورای مدیریت گذاریها و شورای ملی تصمیمی ها بدانند که آنها شریک این شکست خواهند بود. چرا که اگر موقعیتها را شناخته بودند شاید دیری بود که ائتلافی گشترده انجام شده بود. اما چه دردناک است اینهمه اشتباه آقای شریعتمداری و آقای نقره کار و…
شاید فکر شود که آنچه در پی می آید خارج از موشوع باشد اما من فکر میکنم که بسیار وارد موضع است. برای همین و در همین راستا فکر میکنم که رضا پهلوی واقعا شاهزاده و وارث محمد رضا شاه است. چرا که او واقعا ادامه دهنده ی اشتباه اوست. محمد رضا شاه واقعا ایران دوست بود اما از آنجا که به خودش اطمینان نداشت و از دانش و فلسفه و جامعه شناسی کلاسیک و میدانی بهره ی زیادی نبرده بود از دانشمندان و فلاسفه و جامعه شناسان و با تجربه ها می ترسید همین ترس و عدم اطمینان از خودش باعث می شد که با آدمهای کم سوادی رابطه داشته باشد. برای همین از تجربه و حتا تجربت دیگران می ترسید. حالال شما توجه کنید به آقای رضا پهلوی. او هم همینطور است. یعنی دور و برش را کسانی گرفته اند که حتما در جایگاه خودشان انسانهای مفید و کاردانی هستند اما وقتی در جایگاه رهبری سیاسی قرار میگیرند از نظر دانش و تجربه و شناخت جامعه دچار سطحی بینی و کم سوادی و توهم هستند و دیدی پوپولیستی هستند. برای اینکه شخص رضا پهلوی به خاطر جاذبه ای این چنین، از همین جنس کسان را جذب میکند. شما ببینید در تظاهرات های ۲۲ بهمن در اروپا و آمریکا چه کسانی شرکت کردند و چه کسانی سخنوری نمودند و چه شعارهائی داده شد. این واقعا از ناکاردانی آنها بود. اگر چنین نبود شعارهای ائتلاف شکن سر نمیدادند. متاسفانه رضا پهلوی یا درایتش را هنوز بکار نبرده و یا اصلا درایتی ندارد تا آنرا بکار برد و از دوستدارانش و یا آنها که وانمود میکنند دوستدارش هستند بخواهد تا شعارهای شاه الهی ندهند و فقط برای سرنگونی این نظام ضد اسلام ضد بشر شرکت کنند. و یا اعلام کند که آنهائی که چنین شعارهائی بدهند از دوستداران او نیستند.من امیدوارم ایشان متوجه این اعمال باشند و گول تشویقهای بیمایه و آبکی و الکی نخورد. ببینید مگر جمهوریهواهان فریاد« زنده باد جمهوری ایران» سر می دهند که آنها شعار شاه الهی و سلطنت طلبی سر می دهند. آقای رضا پهلوی مواظب باش. اینان نه دوست تو هستند و نه دوست ایران. همچنان که مجاهعدین هم همینطورند. من امیدوارم این دو گروه و گروه سوم که طرفداران رژیم اسلامی هستند بیدار شوند و همگی تصمیم بگیرند وارد یک فاز تشخیص درست و شناخت زمان و زمانه و زمینه جامعه ایران باشند. بپذیرند که رفراندوم باید تکلیف همه را روشن کند و نه پیش از رفراندوم. باید فالانژ بازی حزب الهی گری، چپ الهی، شاه الهی و مجاهد بازی و لمپن بازی کنار گذاشته شود. در غیر این صورت انقلاب به شکست کشیده خواهد شد. چپی ها و تجزیه طلبان و اتنیکی ها و شورای مدیریت گذاریها و شورای ملی تصمیمی ها بدانند که آنها شریک این شکست خواهند بود. چرا که اگر موقعیتها را شناخته بودند شاید دیری بود که ائتلافی گشترده انجام شده بود. اما چه دردناک است اینهمه اشتباه آقای شریعتمداری و آقای نقره کار و…
من بسیار دنبال این القصیده گشتم تا آنرا پیدا کردم. لطفا این را در یک صفحه ی مربوط به خودش بگذارید. سپاسگزار از سهروردی.
سهروردی دبیر از قم گفت:
3 ژانویه, 2023 در 17:01
دوستان رنگین کمان ببینید که کیان پیرفلک هم رنگین کمان ساخته بود. سایت میهن و شما اولینها در فضای مجازی بودید که این شعر فلسفی تاریخی و جامعه شناسی و ضد اهریمنی را در سایتتان منتشر کردید. اگر چه حدود ۲۷ سال پیش روی کاغذ در ایران و افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان مکنتشر شده بود. حالا شما آنرا دوباره منتشر کنید و بدانید که این شعر آوانگرد و پیش قراول انقلاب امروز بوده است. من سپس کیبرد را در اختیار همسرم می گذارم تا مطلبش را در نظر پسین بنویسد.
سپاسگزارم تا همه را از وجود این القصیده خبر کنید
اولین بار این القصیده در سال ۱۳۸۱ است تا میرسه به سال ۸۳ و تا ۸۹ هی باز سازی شده و دست تووش بردن. در هر حال اینهاش. خدا بیامزه آفرینندشو.
القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خودو جد مطهرش ریده
این رهبر آزاده ی ایران به خودش رید
تو بشمار٬
تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید و٬
تو بشمار٬
رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
با مزمزه کردن٬ گه خود را٬
هم گه پوتین را
مال شی جین و پینگ را
اینبار با غضب بر سخن و عرش خدا رید!٬ و
تو بشمار
با حفظ هویت به سر شخص خدا رید و ٬
تو بشمار
بر تربت پاک انبیا رید و٬
تو بشمار
آن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
با آن کفن پاک مطهر٬
که مزین به آیات خدا بود٬
با گفتن صد بار: ولاکن٬
از خنده به خود رید و
تو بشمار٬
آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
وقتی که میخندید٬
وقتی که می خندید و به خود رید٬
عمامه اش افتاد درون گه و غلطید٬ و
بغلطید دو صد بار و
تو بشمار
عمامه تبرک با بوی خوش گه٬ مالید به پیشانی٬
چون چادری از گه٬
عمامه به سر کرد٬
عبای گه اندود٬
با عطر طهارت٬
تیمم غایط
با مسح و تلمس !
با ذکر و تلمذ
او عزم سفر کرد٬
ریشش به ملات گه صد روزه حنا کرد!٬
بهر سفر انگلیکن رخت به بر کرد٬
***
در٬ آستانه ی در بود!٬
عزاییل ٬
کتائب آقا،
حاج قاسم ملعون با نره خری لخت
با آلتِ کلفت٬
آهیخته و زمحت!٬
سید سعید طوسی، با نره خری جفت٬
شمشیر بدست و ٬
و هم زره به تن داشت
زان میر غضب خان٬
آن سارق خیبر
چیزی نه که کم داشت!
شمشیر لای دندان٬
فندک توی دستش٬
سطلی ز گٌه ناب٬ با تربت و با آب، اونها را قاطی کرد!
همچون آب زم زم غلپ و تلپ کرد
***
پنهان نتوان کرد٬
ارضای رضا بود٬
این کار خدا بود!٬
رهبر پا رو وا کرد٬
حاج سعید طوسی با عورت نازش٬
در اونجای رهبر تا دسته که جا کرد٬
هی اون جابجا کرد٬ اینجا و اونجا کرد!٬
تا دسته درون شد٬ گاهی به برون شد٬
از خنده ی آقا روده شون برون شد٬
هر لحظه درون و گاهی به برون شد٬
قاه قاه می خندید
دو تا آویزون بود٬ یکی در میون بود٬
شلپ و شلوپ بود٬
آقا در میون بود٬
دستاش رو زمین بود!
اینها یه نشونی٬
از عالم غیبه !
***
این رهبر آزاده ی ما نشئه ی عشق است٬
الواط و لواط است٬ مثل آب نبات است٬
مکنده ی آب و مکنده ی ذات است٬
او اصل لواط و٬
معنی فساد است٬
این رفت و شدن ها٬ تلمبه زدن ها٬ با قاری قرآن ٬
صدها نوجوانان٬ با صد کش و قوس است٬
فرمان الهی وحیی ز نزال است٬
انزال و نزول است٬
***
گاهی فاعل گاهی مفعول٬
گاهی عاشق و گاهی معشوق٬
گاهی این دست رو زمین و٬ گاهی اون دست رو کمر بود!
اصلش اینه که دمر بود
کپلش مثل قمر بود٬
کمرش مثل فنر بود٬
اما اینبار رهبر ما٬ از خوش هم بی خبر بود٬
اینبار حاج سعید طوسی٬دست و زانوش رو زمین زد٬
هی اونو بالا و پایین کرد٬
رهبر ماه رو سوار کرد٬
!ماه – تو آسمون نگاه کرد
***
گاهی که این روی اون بود٬
گاهیم این توی اون بود٬
گاهیم این زیر اون بود!٬
گاه لب و لوچه ی رهبر، برا ارضا اویزون بود٬
***
این رهبر آزاده ی ما زیر الاغ بود٬
بیچاره علاغه٬
کارش کار زار بود7
تا که میدید که کسی نیست!٬
گاهی وقتام که کسی بود
گاهیم روی الاغ بود٬
خیالش رحت از این بود!
که توی راه خدا بود
با اینیم که چلاق بود٬
چون رهبر ِ خود٬ رهبر ما روی براق بود٬
***
رهبری توی درد سر بود.
تووی -چهار – راه محشر بود٬
شلوارش کشیده پایین٬
قمبلش زیر تشر بود
***
ناگاه بشد رعدی و برقی٬
تو یکی از راه ها
توی رعد و برق، تاپاله زدی٬
تا – پاله ی زدی
این نور خدا بود٬
حاج محمود ما بود٬
احمدی نژاد بود٬
با بمب و مسلسل٬ نارنجک دستی٬
با شمشیر مولا، آلوده به خونها،
پشتشم سپاه بود٬ با لباس داعش٬
پرچم لا لا لا
مردم رو نوازش٬ کردند نمد مال !
آقا کرد قار قار!
گفتش: « که اینا نیست، اینها نه مسلسل٬ ما میگیم ترقه ست٬
این ترقه – بازی٬ کار حقه بازی٬
این کار ما نیستش!
کار اجنبی هاست٬ …»
ناگاه آقا گوزید٬
چرت اما عج از اون صدا پوسید
ناگاه عیان شد٬ یک سیل تبه کاران از راه رسیدند٬
آقا رو که دیدند٬ پشت سر آقا فوری صف کشیدند٬
از عقب فرو کردند٬
از جلو مالیدند٬
با هَیْهاتِ مِنّا الذلَّه
عربده کشیدند!
هر کدام از یک سو آقا رو گاییدند!
ملائکه از عرش به پایین پریدند٬
او نا هم برا آقا یک پرس بریدند!
از چار راه دیگه چاقو کشای رهبر چون کرم خزیدند٬
سر دسته ی آنها ذلفقار بدست بود٬
با فرق شکافته هارت و هورت می کرد!
زرت و زورت می کرد!
***
ناگاه کیری ز قضا و قَدَر و معجزه بر خاست،
این پیر از این کیر غذا مورد،
این پیر بلافاصله بر لوح قَدَر رید،
سپس لوحو بلیسد
***
ناگاه یه اف ۱۴ تو آسمون پیدا شد
با این هواپیما٬
سکوت محض بر پا شد٬
وقتی که طیاره رفت دو باره غوغا شد.
سرباز آقا بود
***
آحمدی نژاد امد با نور الهی!
دور سر او گٌـه بود، چون طوق طلایی٬
خمپاره بدست و – هم بمب به کف بود٬
از شمر بدترتر٬
از کرب و بلا بود و
در راه نجف بود
یک بمب گهی انداخت اندر ره رهبر،
قهرمان نرمش ٬ با آن کمر ناز!
آن فنر اعجاز٬
رهبر جا خالی داد!٬
چپیهیش رو علم کرد!
انگشت بزرگش رو اون مثل علم کرد٬
برا ترسوندن مردم٬ هی اون تو دهن کرد٬
هی لیس و والیس زد٬
هی عره و تیز کرد!
چون رهبر آزاده ی ما روی براق بود٬
هر چند که الاغ بود٬
چون رهبر خود٬ رهبر ما روی الاغ بود!٬
رو کیر الاغ بود،
یک خر رو الاغ بود!٬
می گفت که براقه! آما که الاغ بود٬
آما چه الاغی!٬
یه الاغ لخت و
نره خر داغ بود!٬
با عشوه و ناز بود…٬
گاهی خر رو امام و٬ گاهی زیر الاغ بود٬
***
آن بمب بیفتاد به محراب تجلی٬
آنگاه بترکید٬
آیات خدا ریخت درون ره رهبر
رهبر چو بلیزید٬
یا اینکه بلغزید ٬
تا دسته بلیسید!٬
نا گاه بگوزید٬
گفت: « اینکه ترقه ست
پس بمب کجا بود ؟ »
پوتین رو خبر کرد!
شی جین و وازلین
کونش رو سپر کرد،
هی این توو، اون توو کرد
هی این ور و اون ور شد…
آن رهبر سابق از حماقت این،
رهبر کنونی، با این کون خونی، در قبر بخندید
قاه قاه به خودرید
دریا؟ چه بگویم٬
گهستان اِلا بود٬ از صفا تا مروه
چون سنگ سیا بود
بحری زه گه ناب٬
عرفات آقا بود٬
***
از عشق خدایی٬
رهبر ولایی
خناس ِ مخنث٬
این رهبر یکدست٬
وارونه و سر مست٬
رهبر شده بی تاب٬
قواص خدا بود!٬
رقاصه ی شیطان
در حال ریا بود!
این ترقه بازی کار انبیا بود!
اهریمن ما بود !
***
بهر سفر حج در راه خدا بود٬
تنگی بگرفتش٬
هرچند گشاد بود!
رهبر سر پا شد٬
با یاد خدا شد٬
رهبر چو بریدند٬
آن سیل کفن پوشان٬ اینبار از آن چارراه٬
از راه رسیدند٬
اول بو کشیدند٬
آنگاه چشیدند٬
با انگشت دشنام در گه به خزیدند٬
یا اینکه خلیدند٬
آنگاه لیسیدند٬
اسپرم هزار جاسوس را٬ کشف نمودند٬
این فیض عظیما را٬
این فاز به فوزآ را با یطعه ی الله بر چشم کشیدند!
اکمل شده این دین٬ به میلیون ذَکــَر کین٬
با دشمن ملعون٬
امت شده واحد با کل مریدن٬ ریدند به دفتر٬
آن صاحب این عصر، آن عج ِ مٌجَلـَق ناگه شده بیدار!٬
با چرت پریده٬
پیغمبر اهریمن گردیده پدیدار٬
همچون اونجای رهبر٬
چرتش شده پاره!
***
آن رهبر غائب گردید مهیا!٬
بهر سفر خاک٬ اماده ز افلاک
لاهوتی بی غش، با عشوه ی مهوش،
او آمده با کش،
با شلوارک داغ !
شمشیر برنده در دست درنده٬
گرگان خونآشام٬ دندونای خونی٬
با نره خری داغ٬
با آن ذکر شق
با فتنه ی اکبر
با سید مظلوم٬
با دریایی از خون
با عامی مغبون
با سپاه غارت
با بسیج قاتل٬ با داعش بی رحم٬
لباس شخصی خونخوار
با طالب حوزه٬
با طالب فیضه٬
با طائب حوزه،
خون تا زیر بیضه!
الامان به پا شد!
بیداری اسلام!
خونها که به پا شد٬
خونها به زمین ریخت٬
تا اسلام احیا شد!
اسلام آدمکش سیراب ز خون بود
بچه کش ملعون ،
تجاوز گر شرطان،
سیرابتر خون شد!
***
با گریه بگویم ،
با ناله بنالم
با زجه و افعان
از بهر تو ایران
از بهر بلوچم
از بهر تو کـٌردَم
آذری نازم
اهوازی تشنه
دوره گرد گشنه،
دورتان بگردم ،
دردتان بجانم …
ای دنیای آزاد بر خیز و بپا شو !
این میر غضبها را تو خلع سلا کن !
این دنیای بیداد٬
را،
از ظلم رها کن !
دنیا پر بغض است٬
و اینک شده فریاد از ظلم تو: اسلام
از ظلم تو: اسلام!!٬
فریاد و دو صد داد
فریاد! و فریاد!!٬
***
آی خدای واحد!٬
نحسی شریعت٬
نحسی شرایع٬
اینک تو نگا کن
این مردم ایران٬ گردیده مهیا
بر زیستنی نو!٬
الگوی نوینی انداخته در راه
هم بی توی ظالم٬ هم بی اوی خناس٬
بی رهبر لووواط!
بدون ولایت،
بدون فقاهت
هم با من و با او
با این من دیگر با آن اوی دیگر!٬
هم، هم زن و هم مرد٬
هم پیر و جوانان٬
هم خرد و کلانان،
در راه بهاران،
بچه های ایران،
در راه نوینی٬
چون سیل خروشان
ماییم در ایران!٬
ماییم در ایران!
والسلام.
دوستان موسیقی زن حتما این شعر را تبدیل به یک کار صدا سیمائی و شنوائی کنید. .
سپاسگزاریم