براندازی ۲۸ امرداد و تاوان سنگین ملت ایران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

کورش زعیم

روز تاریخی ۲۸ امرداد را ما هر ساله یادآوری میکنیم. این فقط یادآوری یک زخم ملی دردآور نیست، و نه اینکه بخواهیم شعارگونه حقانیت یک دیدگاه را نسبت به دیدگاهی دیگر به نمایش بگذاریم؛ بلکه برای اینست که، در شرایط بسیار بحرانی و خطرناکی که امروز حاکم بر کشورمان است، آینه ای در برابر چشمان آنانی بگیریم که در زمان گذشته خشکیده اند و آنانی که بر عکس، پشت به گذشته امروز را می سنجند.

آنچه امروز رویداد 28 امرداد را برجسته میکند تفاوتهای رفتاری دولت و حکومت در آن زمان در مقایسه با دو دوران پس از آن است. یکی از این تفاوت ها این است که دولت مردمسالار مصدق، بر خلاف حکومتهای پسین حاضر نبود به هر قیمتی خود را بر سر کار نگه دارد. در روزهای پیش از پیروزی کودتاچیان، مصدق گفته بود که راضی به ریختن حتا یک قطره خون از بینی کسی نیست. ملت پشتیبانش بود و او می اندیشید که اگر ملت بخواهد، دوباره او را سر کار خواهد آورد. ولی حکومتی که جای او را با زور و یاری بیگانگان گرفت به رای ملت پایبند نبود، و گرنه او نیز میتوانست به مردم مراجعه کند یا با یک همه پرسی از ملت بپرسد که آیا من را میخواهید یا نه؟

کورش بزرگ در بیانیه تاریخی حقوق بشر جهانی خود گفت:  “من از امروز که تاج پادشاهی را به سر نهاده ام، تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق پادشاهی را به من میدهد، هر گز فرمانروایی خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد، و هر ملت آزاد است که مرا به پادشاهی خود بپذیرد یا نپذیرد؛ و هر گاه نخواهد من را پادشاه خود بشمارد، من برای فرمانروایی خود بر آن ملت جنگ نخواهم کرد.”

سخن کورش برگرفته از فرهنگ کهن ایران بود، و او کوشید تا آنرا در سراسر جهان نهادینه کند. اما امروز شاهد آن هستیم که از زمان براندازی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲، نه تنها در میهن ما، که در همه کشورهای گستره فرهنگ و تاریخ ایران، دولتهای استبدادی و یا ایدئولوژیک حاکم هستند، و با خشونت، زندان و کشتار مردم بقای حکومت خود را بر ملت خود تحمیل میکنند. ما ۲۸ امرداد را از این رو پیوسته یادآوری می کنیم که بگوییم تحمیل حکومت بر مردم چه با یاری قدرتهای بیگانه و چه با زور داخلی با فرهنگ ایرانی بیگانه است.

افزون بر این، آنچه ما را نسبت به براندازی ۲۸ امرداد ناخرسند میکند و افسوس میخوریم، سنجش آزادی های مدنی مردم در پیش و پس از آن کودتاست. پیش از ۲۸ امرداد، حزبها آزاد بودند، رسانه ها آزاد بودند، گردهمایی آزاد بود، اتحادیه های کارگری و صنفی آزاد و اعتصاب و تظاهرات آزاد بود. پس از ۲۸ امرداد، همه این آزادیها از مردم گرفته شد و این محرومیت نه تنها تا کنون ادامه دارد که آزار مردم بعلت شادی و ریش و لباس و خوراک هم به آن افزوده شده است. اگر براندازی ۲۸ امرداد که خیانت به ملت ایران و منافع کشور بود روی نمیداد، دموکراسی، آزادیهای مدنی و حقوق بشر چنان در کشور ما در دوران بیست و پنج سال پسین نهادینه شده بود که دیگر کسی یا فرقه ای یکسونگر نمیتوانست خواستهای ایدئولوژیک و خرافات خود را، و دولتی بیگانه راهبرد خود را، بر ملت ایران تحمیل کند. همه مجبور میشدند دیدگاه های خود را از درون صندوق های رای ارائه دهد.

جنبش ملی شدن صنعت نفت پشتیبانی مردمی داشت، وگرنه مصدق با همه دانش و زیرکی و عشق به میهن موفق نمی شد در برابر قدرت و توطئه های قدرتهای بزرگ بیگانه به این پیروزی دست یابد؛ آنهم بی اینکه برای چیرگی بر یک ابرقدرت به ابرقدرت رقیب دست دراز کند یا باژ بدهد، که امروز گرفتار این بلا هستیم. این نیروی مردم بود که مصدق را به پیروزی رساند و احترام و افتخار جهانی برایش و برای کشورما کسب نمود. همین ملی شدن صنعت نفت بود که در خزانه دولت بعدی ثروت انباشت و رشد اقتصادی و توسعه صنعتی را که دیگران به حساب خود می گذارند امکانپذیر کرد. هرچند که شوربختانه نظام کنونی در طی چهل سال گذشته این هدیه بزرگ مصدق به ملت ایران را یا برای گسترش برونمرزی فرقه ای خود هزینه کرده یا جیبهای خود را انباشته اند. حکومتی که سردمداران کشوری و لشگریش این ثروت طبیعی میلیاردها ساله ملت را دزدیده و به کشورهای دیگر منتقل کرده و مردم را تهی از این ثروت خدادادی و کشور را فقیر و ویرانه رها کرده اند.

ملی کردن صنعت نفت نه تنها از دیدگاه سیاسی، ملت ایران را، که نزدیک به دو سده توسط دو ابرقدرت جهانی از طریق رژیم های غیرمردمی حاکم تحقیر و به فقر اقتصادی و اجتماعی و انزوای بین المللی کشیده شده بود، بار دیگر خودباوری بخشید و در دید جهانیان و تاریخ سربلند کرد، که سرچشمه سرمایه گذاری و پیشرفت اقتصادی و شکوفایی جامعه ایرانی در دو دهه بعد شد. ما همیشه باید آن روز شوم را به خود یادآوری کنیم.

تهران – ۲۸ امرداد ۱۳۹۷

مطالب مرتبط با این موضوع :

یک پاسخ

  1. ایکاش یک ذره از همان غربی که واژه دموکراسی و جمهوری ازش آمده یاد می گرفتید/ آخر شماها مثلا از پیشروان هستید. این چخ کاری ست که قرآنهای نحس را روی قبر مصدق گذاشته اید. بروید حجالت بکشید. من میخواستم هر طور شده بروم سر قبر او اما حالا که چنین است نخواهم رفت. اگر شماها که مدعیان روشنفکری ایران هستید در این حد مرتجع باشید وای بر حال و احوال دیگران. واقعا خجالت بر ما باد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.