کانال رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه وبیان تقدیم می کند:
بخش سوم: چهار نیروى سیاسى مترقى و رادیکال
میهمانان: ایراندخت انصاری, مهتاب قربانی, رئوف کعبی و فرهنگ قاسمی
مجری برنامه: سیروس ملکوتی
تصویربردار وبخش فنی: فرشاد با دستیاری داوود.
پاریس، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ برابر با ۱۴ می ۲۰۱۷
تهیه شده توسط سایت رنگین کمان
19 پاسخ
سلام آقای فرهنگ٬ من به شما قول داده بودم تا این قصیده را براتان بفرستم و اینک می فرستم. آمید من این است که این قصیده را در صفحه نخستتان و به صورت مستقل منتشر کنید. من از آن روز که به شما قول دادم تا کنون در سفر بوده ام و نتوانستم این را براتان بفرستم. چرا که ارسال از کامپیوتر شخصیم خطرناک بود. من از یک اداره ی دولتی در جایی از ایران این قصیده را می فرستم امیدوارم آنرا منتشرش کنید. وقتی فاحشگی و لواط و اعتیاد در ایران فرماندهیش در دست شخص رهبری ست شما نمی توانید این قصیده را خارج از ادب بدانید. رهبری با حکم حکومتی فرمان پوشش لواط را در بیتش داده است. برای او تجاوز به دهها نوجوان اشکالی ندارد و آنها عروسکهای ارضای شهوات شخص رهبری و قاری قرآنی بودند که آن قاری خودش از چهارده سالگی قربانی شهوات رهبری بوده است. جالب است که کلیت روحانیون در این مورد سکوت تایید آمیز کرده اند. بنده شخصا یکی از این قربانیان را که اینک زن و دو فرزند دارد را می شناسم. او چندین بار برای من که استاد… هستم با گریه و زاری گفت که رواج لواط نزد شخص رهبری و تا همین امروز به صورت «مشت و مال» و آمدن ماساژور ادامه دارد. و او خودش بارها مورد تجاوز قرار گرفته است. او پیشبینی می کرد که سرانجام سعید طوسی به هر وسیله کشته شود تا نتواند رازهای بیت رهبری را برملا کند. رازهایی که البته دیگر راز نیستند. از قرار باید سر سعید طوسی پیش از مرگ رهبری برود زیر آب. او یا در تصادف کشته خواهد شد یا ایست قلبیش خواهند داد و یا به سرطانی فوری دچار خواهد گردید. من امیدوارم این قصیده را به طور جداگانه و با عکسی از فریاد اوارد مونچ و یا عکسی که خودتان انتخاب می کنید در صفحه ی نخستتان بگنجانید و برای بالاترین هم بفرستید. امیداست که جوانان ایرانزمین این قصیده را در تلگرام بگذارند. نیچه گفته است که ظنز دیکتاتورها را بیش از یک اسلحه ی مرگبار می آزارد. خواهش می کنم به ترتیب و ترکیب صفحه بندی توجه کنید. خصوصا تیتر با خطی غلیظ نوشته شود و…با سپاس…
الف شین
القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده
این رهبر آزاده ی ایران به خودش رید٬
تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید٬
رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
با مزمزه کردن٬
اینبار به غضب بر سخن و عرش خدا رید!٬
با حفظ هویت به سر شخص خدا رید٬
آن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
وز خنده به خود رید٬
آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
وقتی که میخندید٬
وقتی که می خندید و به خود رید٬
عمامه اش افتاد درون گه و غلطید٬
عمامه تبرک با بوی خوش گه٬ مالید به پیشانی٬
چون چادری از گه٬
عمامه به سر کرد٬
هم عزم سفر کرد٬
ریشش به ملات گه صد روزه حنا کرد!٬
بهر سفر انگلیکن رخت به بر کرد٬
***
در٬ آستانه ی در بود!٬
ازراعیل آمد با نره خری لخت
آهیخته و زمحت!٬
سید سعید طوسی با نره خرک جفت٬
***
پنهان نتوان کرد٬
ارضای رضا بود٬
این کار خدا بود!٬
رهبر پا رو وا کرد٬
حاج سعید طوسی با عورت نازش٬
در اونجای رهبر تا دسته به جا کرد٬
هی او جابجا کرد٬ اینجا و اونجا کرد!٬
تا دسته درون شد٬ گاهی به برون شد٬
هر لحظه درون و گاهی به برون شد٬
این رهبر آزاده ی ما نشئه ی عشق است٬
الواط و لواط است٬ مثل آب نبات است٬
مکنده ی ذات است٬
او اصل لواط و٬
معنی فساد است٬
این رفت و شدن ها٬ تلمبه زدن ها٬ با قاری قرآن ٬
صدها نوجوانان٬ با صد کش و قوس است٬
فرمان الهی وحیی ز نزال است٬
انزال و نزول است٬
***
حاج سعید طوسی دستاش رو زمین زد٬
پاهاش که زمین بود٬
رهبر رو سوار کرد
گاهی این روی اون بود٬
گاهی این تو اون بود٬
گاهی این زیر اون بود!٬
گاهی این زیر اون است!٬
++
این رهبر آزاده ی ما زیر الاغ بود٬
تا میدید که کسی هست!٬
گاهیم که کسی بود
گاهیم رو الاغ بود٬
در راه خدا بود
با اینکه چلاق بود٬
چون رهبر خود٬ رهبر ما روی براق بود٬
***
ناگاه بشد رعدی و برقی٬
توی رعد و برق تاپاله زدی٬
تا – پاله ی زدی
این نور خدا بود٬
حاج محمود ما بود٬
احمدی نژاد بود٬
***
آحمدی نژاد امد از شمر بدترتر٬
یک بمب گهی انداخت اندر ره رهبر٬
قهرمان نرمش ٬ با آن کمر ناز!
آن فنر اعجاز٬
رهبر جا خالی داد!٬
چون رهبر آزاده ی ما روی براق بود٬
هر چند که الاغ بود٬
چون رهبر خود٬ رهبر ما روی الاغ بود!٬
الاغ رو الاغ بود!٬
می گفت که براقه! آما که الاغ بود٬
آما چه الاغی!٬
نره خر داغ بود!٬
با عشوه و ناز بود…٬
***
آن بمب بیفتاد به محراب تجلی٬
آنگاه بترکید٬
آیات خدا ریخت درون ره رهبر
رهبر چو بلیزید٬
یا اینکه بلغزید ٬
تا دسته بلیسید!٬
نا گاه بگوزید٬
آن رهبر سابق قاه قاه بخندید
وز خند به خودرید
دریا؟ چه بگویم٬
گهستان الا بود
بحری زه گه ناب٬
رهبر شده بی تاب٬
قواص خدا بود!٬
***
امت شده واحد با کل مریدن٬
آن صاحب این عصر ناگه شده بیدار!٬
آن رهبر غائب گردید مهیا!٬
بهر سفر خاک٬ اماده ز افلاک
لاهوتی بی غش ٬ او آمده با کش
شمشیر برنده در دست درنده٬
گرگان خونآشام٬ دندونای خونی٬
با نره خری داغ
با فتنه ی اکبر
با سید مظلوم
با عامی مغبون
با سپاه پارس کن
با بسیج قاتل
این دنیای بیداد٬
!! گشته پر فریاد از ظلم تو: اسلام
از ظلم تو: اسلام!!٬
فریاد و دو صد داد
فریاد! و فریاد!!٬
***
آی خدای واحد!٬
اینک تو نگا کن
این مردم ایران٬ گردیده مهیا
با زیسیتنی نو!٬
الگوی نوینی انداخته در راه
هم بی توی ظالم٬ هم بی اوی خناس٬
هم با من و با او
با این من دیگر با آن اوی دیگر!٬
در راه نوینی٬
چون سیل خروشان
ماییم در ایران!٬
ماییم در ایران!٬
در ضمن خواهش من این است که در ظرف یک ساعت در همین صفحه برایم بنویسید اگر این مطلب را منتشر نمی کنید. چرا که من تا فقط یک ساهت دیگر می توانم این مطلب را نگه دارم. اگر منتشر نمی کنید بگویید تا بدان. اگر منتشر کنید من برای امنیتم از کامپیوترم پاک خواهم کرد. ازتان سپاسگزارم
آقا سلام شما رو به خدا این قصیده رو بزاریدش سر لوحه ی سایتتون. خود این بابا درست گفته یه عکس و مکسیم درست کنید و بزاردیش اون بالا. قصیده ای از تهران اسم خوبیه براش. تو این انتخابات کاذب غوغا میکنه. اصلا آقا تیتر رو نیگا کن.
القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده.
هم قصیده ست٬ هم انتریه٬ هم در احوالات و مدح رهبریه٬ اونم رهبر علویه! باب دمت گرم! رهبری٬ کدوم رهبر؟ رهبری علویه بابا! علویه که به خودش ریده! اونم کجا؟ تو محراب!
شاهکاره به خدا. یعنی همه چی توشه! دستت درد نکنه الف شین از ایران. پاکش کن بابا جون تو حیفی تو درد سر نیفتی. وقت کردی بازم آقا بکنش تو گه و درش بیار و نیشونش بده.
پیش از هر چیز باید این قصیده کار بسیار جالب ست. اگر چه نویسنده اشتباه کرده و جمله ای را که به نیچه نسبت می دهد درست نیست و نه از آن این فیلسوف است و نه ترکیبش این است که الف شین نوشته است. اتفاقا ضرب المثل می گوید که طنز نمی کشد و خشونت را بر نمی تابد. اما ببینید سید مظلو این ذریه ی بیشرفی این ناخلف فرزند علی ابن قتل و غارت و تجاوز در تهران چه کرده است. سید مظلوم قاتل ملعون شیخ ابراهیم رییسی برای دشمنی جناحی و بر سر هواپیماهای خریداری شده توسط شیاد بزرگ روحانی دست کم چهار خدمه فقیر ایران ایر را زنده زنده سوزاند و چند نفری را هم نیمه سوز کرده. یکی از دختران خدمه هواپیما نیز صورتش به کلی سوخت و پسر دیگر از همکاران او نیز بشدت سوخته و جانش در خطر است. سرهنگ محمد رازقی رئیس مرکز فرمانده ترافیک در تهران بزرگ در گفتگو با خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان می گوید: در ساعت 7:30 امروز(چهارشنبه) یک دستگاه میدل باس که به عنوان سرویس اداره یکی از شرکت های هواپیمایی که در حال انتقال کارکنان به اداره بود در بزرگراه آیت الله سعیدی در مسیر جنوب به شمال در محدوده پل صدر به دلیل نامشخصی در حین حرکت دچار حریق شد. متاسفانه 4 تن از کارکنان این شرکت هواپیمایی در میان شعله های آتش جان خود را از دست دادند… پایان نقل قول. اما جالب است که این مینی بوس فقط شش ماه کار کرده بوده و آنهم فقط چند ساعت در روز. دوم اینکه این اتوبوس فقط آتش نگرفته منفجر هم شده. حالا شما بروید از سید مظلوم و قاتل ملعون آیت الله قتل عام بپرسید چه رابطه ای وجود دارد بین انفجار ساختمان پلاسکو و قتل هاشمی رفسنجانی جانی و انفجار این مینی بوس! مردم ایران این انتخابات را تحریم کنیم. اینان همشان شعه ی مرتضا علی هستند و سرسپرده او و شمشیر خونچان او. او کسی که سرهای بی جرم و جنایت را برید. اینان نیز این گونه هستند.
این قصیده را باید با آب مبارک دهان هرزه ی رهبری و امام عج این آدمکش قهار و ذخیره ی آدمکشی و بیشرفی نوشت و به دیوار کعبه آویخت. هر ذوب شده ی اما علی باید این قصیده را از بر کند تا از بلا مصون بمالد! از فعل مالیدن. چه خوب شد که این اسلام ظلم و حرامزادگی این تشیع از اسلام بدتر و بدخیم تر بر ما مردم مسلط شد تا اینچنین اژدهایی از زیر این دمل چرکین انتظار امام عج بیرون بیاید. و حالا معلوم می شود که چرا این رزلهای بدتر از ابتر این چنین بر رگهای ما لب دوخته اند. ایکاش این قصیده را همه ی سایتها در خود بگنجانند. کسانیکه در خارج هستند اینرا برای دیگر سایتها و به قول نویسنده بالاترین بفرستند.
با سلام ناطق نوری از ریاست دفتر نظارت رهبری استعفا داد. بنده اینرا در راستای نوشته الف شین و قصیده اش می نویسم که در آن بر قتل سعید طوسی اشاره کرده است. اما استعفای ناطق و رابط آن با رابطه ی سعید طوسی با رهبری چیست. ناطق نوری از ظلمها و فسادهای و قتلها و شکنجه ها و ازاله ی بکارتهای رژیم بسیار آگاه است. اما مسئله اخلاقی رهبری و امر لواط در بیت ایشان برایش بسیار مهم است. خصوصا اینکه تمامی قربانیان را حکومت تبدیل به جنایتکاران کرده است و جای متهم اصلی که رهبری و دردانه ی او سعید طوسی ست عوض شده. بنده بنا بر جایگاه پدرم از چند موضوع اطلاع واثق دارم. ناطق نوری در جلسه ای که با آیت الله سیستانی و آیت الله وحید داشته و همچنین در نشستی که با آیت الله مکارم داشته حساسیت خود را نسبت به رابطه نامشروع سعید طوسی با رهبری و بیت رهبری و همچنین رابطه ی سعید طوسی را با نوجوانان غیر قابل تحمل خوانده است. آیت الله وحید گفته که او حاضر است در افشاگری ای که از سوی ناطق انجام شود شرکت کند. آقای سیستانی نیز همراهی خود را اعلام داشته است و گفته است که این غیرقابل تحمل است. آما ناصر مکارم شیرازی در ضمن گفتن اینکه «گر حکم شود که مست گیرند ــ در شهر هر انکه هست گیرند» گفته « اگر ما یا شما دست به چنین کاری بزنیم حتا خداوند هم راضی نیست٬ چرا که همین الان هم سنگ روی سنگ بند نمی شود و رژیم در حال فروپاشی ست. حال اگر شما چنین چیزی بگویید که ما همگی از اول هم میدانستیم٬ دیگر آن وقت اوضاع حسین قلی خانی می شود. امروز همان سکوت ائمه لازم است… و مسئله اصلا مسئله ی رهبری و شخص آقای خامنه ای نیست و مملکت در خطر است و من و شما هیچکدام را زنده نخواهند گذاشت…» البته سید محمد خاتمی هم ایشون را از این کار منع کرده و گفته منافع ملی مطرح است وگر نه این یک از صدهاست. اما دو روحانی مهم دیگر نیز برای ناطق پیام داده اند که مبادا دست به چنین افشا گری ای بزند… برای همین او هم استعفا داده است. در ضمن طبق خبر موثق گروهی مامور قتل سعید طوسی هستند تا صورت مسئله به کلی از بین برود. ایکاش او بتواند از ایران خارج شود. و داستان رابطه شخصیش را با رهبری عیان کند. او باید بگوید که چگونه رهبری از او استفاده نامشروع جنسی را در چهارده سالگی مشروع جلوه داده و به او تجاوز کرده و… موضوعاتی که در شان من نیست تا آنرا واضع بگویم. امیدوارم ایرانیانی که در خارج از ایران هستند این موضوعات را به گوش جهانیان برسانند.
این قصیده نیست! شکواییه ای ست علیه اسلام و تشیع. علیه شیادانی ست که بر ما حکومت می کنند. ما مردم ایران با حماقت کامل یکی از سفاکترین و فتاکترین و بیشرفترین و ضد بشرترین دزدترین متجاوز ترین قاتلترین و فاسد ترین فاحشه ترین قشرهای جامعه مان را سر کار آوردیم و نه تنها سرکار که سوار خود کردیم و حاضر هم نیستیم با یک تکان به هر قیمت او را به زیر بکشیم. ما بی لیقتان تاریخ این سرزمینیم. ما ناسپاسان این ارث هنگفت ایرانیتیم. ما این چنین هستیم. آری ما.
با سلام دوستان خبردادند که این قصیده که با ایمیل در سراسر ایران گردش می کند سرانجام در این صفحه آمده. این کار بسیار مهمی ست که باید بشود. حیف شده که نظر نویسنده بالا بکار گرفته نشده و با فریاد مونچ در صفحه ی نخست نیامده. واقعا ایده ی بسیار خوبی ست. حتمنا این کار را بکنید.
دمت گرم که از بالا تا پایین اسلام را با حلوا درنوردیدی! نوش جان از آدم صفت الله تا نوح نبی الله تا ابراهیم خلیل الله تا محمد رسول الله تا عیسی حبیب الله تا موسی کلیم الله تا حسین سفینه الله تا مهدی منتظر الله تا خمینی روح الله و تا خامنه ای الا الله را با حلوا نواختی. دستت درد نکنه. آقای فرهنگ قاسمی این قصیده را بزار تو صفحه ی اولت. واقعا جالبه. درود بر شرفت آقای فرهنگ.
اگر کسی آدرس ای میل رهبری رو داره بزاره همین جا تا من برا ایشون ای قصیده رو بفرستم تا ایشون بریزه تو آب میل کنه. شاید امام زمون ضهور کنه و یه زوریم به آقا بده. واقعا خاک بر سر ما ملت دریوزه که برنمی خیزیم و اینها رو بیرون کنیم.
با سلام این قصیده بسیار جالب است. جرأت درش است. همت درش هست، این اسلام را باید از صحنه بیرون کرد. این قصیده را برای دوستانتان بفرستید. اگر کسی صدای دکلمه و خواندن خوب دارد خوب ایت که آنرا بخواند و برای دیگران بفرستد. من کارون هستم از اهواز
سلام آقا یا خانم الف شین. دانشجویی از تهران خبرم کرد. واقعا ممنون. عجب قصیده ای! کار بسیار جالبی ست. آری این رهبر فرزانه و آزاده به خودش البته ر… و دوباره خورده و دوباره ر…ده برای امت همیشه چار دست و پا! مرگ حکومت اسلامی و مرگ بر آنهایی که از این بیشرفان حمایت می کنند. اما براستی چرا یک تحریم همه جانبه نمی شود! چرا این مردم گله وار دوباره می روند پای صندوقهای رای؟ الان نامه خانم گلرخ ابراهیمی را از زندان می خواندم. چه فرقی هست بین این دژخیم و آن دژخیم٬ این تدارکچی و آن میر غضب.
kheli khoob bood in ghasideh. tchp kon dar saite digheh. har ja keh mitooni
ar tajikestan rejim eslami iran ghoran va resaleh majani midahad. yek shekat hast ke faghat tanha ghoraan khamir mikonad keh az iran mifestand. baiad ghoraanha khamir kard va in ghasideh ra tchap nemod va pakhsh kard.
akhond dar tajikestan dar iran dar afghanestan dar ozbekestan va dar har ja fased va ghatel haste. aftab hastom
با سلام جالب است که از تاجیکستان هم نظر میدهند. در ضمن بنده نیز با دو پسر و یک دختر تاجیک در تهران آشنا هستم. آنها ایران را مرکز آمال خود می دانند. و اما توجه کنید به این خبر تطمیعی که بعد از افشا گری چونی و چرایی استعفای علی اکبر ناطق نوری آمده. شما دیدید و خواندید نظری را که در این مورد که بخ لواط رهبری و به سعید طوسی صورت گرفته و بعد سعید طوسی نیز به نوبه ی خودش به دهها نوجوان تجاوز کرده است. البته این خبر در تهران و اصفهان و شیراز که من خبر دارم به شدت پیچیده است. اما ببینید بلافاصله عکس العمل نشان دادند. در سایتها آمده است که:
« چندی پیش علی اکبر ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی رهبری از سمت خود استعفا داد این استعفا امروز طریق دفتر ایشان تایید شد.
پس از انتشار این استعفا و تایید این خبر توسط دفتر علی اکبر ناطق نوری، خبرنگار دیده بان ایران از منابع آگاه کسب اطلاع که وی قرار است در آینده نزدیک مسئولیت جدیدی را مجمع تشخیص مصلحت نظام بپذیرد.
منابع آگاه به خبرنگار پارلمانی دیده بان ایران گفت،. دلیل استعفای علی اکبر ناطق نوری از ریاست دفتر بازرسی ویژه نهاد رهبری پذیرش مسولیت جدید در مجمع تشخیص مصلحت نظام است. و رهبری هم اعتماد ویژه ای به وی دارد.
این منبع آگاه در خصوص علت استعفای ایشان نیز متذکر شد؛ “علی اکبر ناطق نوری همواره از دغدغه مندان نظام بوده و در جهت توصیه های رهبری و منافع ملی قدم گذارده و هرگز راهی را در پیش نگرفته است که موجب بهره برداری دشمنان نظام شود.” »
دوستان خوب توجه داشته باشید و تجزیه و تحلیل کنید. از یک طرف ناطق نوری را به یک پست مهم تطمیع می کنند٬ از طرف دیگر به او گوشزد می کنند که رهبری به تو اطمینان دارد و اطمینان کرده بنا بر این تو هرگز چیزی را فاشا نخواهی کرد. نوع گفتن حکم حکومتی ست. یعنی تو غلط میکنی حرف بزنی. و در نهایت اینکه این خبر درز کرده و نباید «موجب بهره برداری دشمنان نظام شود» نظام قاتلان و نظام لواط گران و فاحشه پروران و دزدان و متجاوزین. آری شما را به خدا دقیق شوید.
salam, ajab pishbinii kardi khanom Shin Alef az tehran,
این رهبر آزاده ی ایران به خودش رید٬
تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید٬
رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
با مزمزه کردن٬
اینبار به غضب بر سخن و عرش خدا رید!٬
با حفظ هویت به سر شخص خدا رید٬
آن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
وز خنده به خود رید٬
آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
وقتی که میخندید٬
وقتی که می خندید و به خود رید٬
عمامه اش افتاد درون گه و غلطید
to hatman elm gheib dashti
ari
yek partcheh iran be sar e rabar khod rid
to khanom vaghan shahkari!
قاتلان بر قدرتند.روحانیت شیعه را باید با هر طرفندی به درک واصل کرد. بیشرفان بر قدرتند. زنازادگان بر قدرتند. الله مسلمانان قاتل و ضد بشر است. پیامبرشان بچه باز است و علی آنها و عمرشان میر قضب است. و البته ما اپوزیسیون هم واقعا که در حد همانهاییم. برای همین چهل ملیون از ما مردم به قاتلان ترین و آدمکش ترینهای تمامی تاریخ رای دادند. این معنیش این است که این اپوزیسیون هرگز اپوزیسیون نبوده و نخواهد بود. یعنی اصلا کاربردی ندارد. یعنی اپوزیسیون بازی برایش یک شغل است. و گر نه کدام سرزمین بیشتر از ایران مخالف حکومتی دارد. هیچ کشوری در جهان به حکومت اسلامی ایران مخالف ندارد. برای همین هم مخالفین نظام که همین چهل ملیون از آنها ست از بی کسی به شغال گفتند که کسی ست. من یکی از درد این بی ریشه گی و این نسیان تاریخی دلم بدرد آمده است. آری بیشرفان بر قدرتند. روحانیون بر قدرتند.
ین رهبر آزاده ی ایران به خودش رید٬
تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید٬
رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
با مزمزه کردن٬
اینبار به غضب بر سخن و عرش خدا رید!٬
با حفظ هویت به سر شخص خدا رید٬
آن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
وز خنده به خود رید٬
آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
وقتی که میخندید٬
وقتی که می خندید و به خود رید٬
عمامه اش افتاد درون گه و غلطید
واقعن این شعر طنز آمیز سزاور رهبریت فرزانه است. بنده از نویسنده و نویسندگان نظرات تمجید و تشکر می کنم و بر قبور ائمه ظلم لعنت می فرستم. چرا که شعر گویا محبت بیکران ملت ایران است به دو رهبر کبیر انقلاب و روحانیون معظم و …
اول اینکه من تا کنون فکر می کردم که عنتر درست است و حتا بر ای رهبری فرزانه عن تر! و اما حالا می بینم که این القصیده را «القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده» نوشته اند و نه «القصیده العنتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده» من رفتم و در فرهنگ دهخدا نظری انداختم و دیدم که گویا هر دو درست است. اما رهبری عن تر و نه خشک بسیار برازنده صدای زنگ زده ی ایشان است از تریاک عن تری که می کشد. بروید صدای زنگی ازیاکی رهبری عن تریه را گوش کنید. آیا میدانید که امروز زنی را به شدت در رشت خواهران فاحشه ی ارشاد به شدت کتک زدند. آنها دختر بیحجابی را دنبال کردند تا جای خلوتی باشد و کسی نبیند و فیلم نگیرد و آن دختر را بهع شدت کتک زدند. فاحشگان بر قدرتند.