جمعه ها با شما بحث آزاد حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران
موضوع: لائیسیته در ایران, معضلات و راهکارها؟
ریموند رخشانی: استاد دانشگاه نویسنده کنشگر سیاسی مشاور اجرایی در مدیریت صنایع فناوری انتقال تکنولوژی …
شیردخت زیارتی: استاد دانشگاه، مشاور یونسکو و سازمان ملل، رئیس کمیسیون برنامهریزی حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران
گرداننده جلسه: اسفندیار خلف، عضو نهاد راهبردی #حزب_سوسیال_دموکرات_و_لائیک_ایران
تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان بنیاد آزادی اندیشه و بیان ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۳
بحث آزاد جمعه ها: به مناسبت روز جهانی صلح, ایران و خطر گسترش جنگ در خاورمیانه (بخش دوم)
جمعه ها با شما بحث آزاد حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران موضوع: به مناسبت روز جهانی صلح, ایران و خطر گسترش جنگ در
یک پاسخ
در ابتدا ملتمسانه از سایت شما میخواهم که این نظر مرا، نظر یک زن آموزگار را، هر چه زودتر منتشر کند. دوستان به من گفته اند که اگر اشترکی نباشیم یا چاپ نمی کنید یا آنقدر دیر منتشر میکنید که کسی آنرا نخواهد خواند. پس لطفا منتشرش کنید.
ایران دارد از دست میرود !
ایران ما فقط در اشغال اسلام ضد بشر و ضد ایران و ملایان و مداحان و طلاب قاتل بشر نیست. در اشغال مردمانی ست تو سری خور و حقه باز و دروغگو و مردِ رند و تجارتگر و بیخیال و بساز بفروش و بازاری و هتلساز و دلال و دزد و مسلمان. همچنین مردمان ما دارای اپوزیسیونی ست که سزاوارش است. یعنی یک مشت لمپن باسواد که خواندن و نوشتن بلد است اما نه مینویسد و نه میخواند و یا بیسواد، یک مشت روشنفکر نمای احمق، یک مشت شاه اللهی فحاش و بیسواد، یک مشت چپی استالینیست عهد بوقی یک مشت اسلامگرای کت و شلواری مقیم سایت زیتون و بخوانید زرتون و یک مشت متولی توالتی که در آن امامزاده سید ابوالحسن را چال کرده اند، یک مشت پیر و پاتاک که در سایت رنگین کمان در حال استمنائات پیرانه سر هستند تا شبها راحت بخوانند که رفع مسئولیت کرده اند. اینان همشان با روغن های سوخته ی کامیونهای عهد حجر چنان روغنین و روغنی هستند و پر مدعای بی ریشه که هرگز قادر نیستند به هم بچسبند و تولید یک اتحاد و ائتلاف کنند و در نظر داشته باشند که در هر دموکراسی چپ و راست و میانه و کافر و دیندار وجود دارد و میشود، و باید همدگیر را برسمیت بشناسند. ارتش در خواب است، بریده گان از سپاه را ما شخصا میشناسم قادر نیستند جنب بخورند. چرا که پوتینیستها مثل خون در رگهای ایران نگونبخت در جریانند. و اتفاقا با موساد در داد و ستند اطلاعات هستند. از همه ی این بدبختی سیاه تر این مردمند. که گروهیشان در فقری سیاه در حال جان دادنند، گروهیشان که قشر خاکستری مینامند و باید آنان را «قشر خاکستربرسر» نامید در چنان رخوت و بی حسی ای بسر میبرند مثل منتظران قطار بدبختی. گروهیشان پول ها را دزدیده اند و در شهرهای اروپائی و آمریکائی و ترکیه و…در حال ولخرجی هستند و در حال اماده کردن رفاه برای خود و فرزندان نوه هایشان. رضا پهلوی نادان و بیسواد دلقکی ست کت و شلواری که خودش را نوه رضا شاه میداند اما او در بی جنمی و سستی با کلی اعماض میبایست حتا اگر نوه ی رضا شاه هم باشد فقط مامور تشریفات یک کازینو یا یک فروشگاه لاکچری میشد. اکبر گنجی ««««حلالزاده»»»» هم فقط بلد است به محمدرضا شاه که در برابر این حکومت فرشته بود و در برابر. فرزند رستم دستان فحاشی کند. آن دیگر عبدالکریم سروش است که همچنان در زمانهای افشاریه و قاجاریه زندگی میکند و انشای شاعرانه مینویسد. عبدالعلی بازرگان و سروش دبغ و آن خانم شیرین عبادی و آن هنرپیشگان یک شیبه سیاستمدار شده و آن خانمی هم که خودش را رهبر میداند مثل همان ادعایش پوک و پوچ هوچی باز بود. پس میبینید که ما در بد گرداب نحوست و نجاست اسلامی، چپی و شاهنشاهی و نو اندیشی دینی و بنی صدری و مجاهدینی تروریستی گرفتار شده ایم. حال یا ما مردم قیام میکنیم و هزینه میدهیم و یا زیر شمشیر عدالت علی قصاب پیامبر و محمد رسول الله و قرآن دستورالعمل قتل و جنایت و نمایندگانشان آیت الله و ملا و آخوند و طلبه و مداح و غارتگران اروپا و آمریکا و ترکیه و..و.نشین جان میدهیم. راه حل دیگری نیست. خواهید دید که همچنان که دریای مازندران را به گای روسیه دادند دالان زنگزور را هم خواهند کشید و ثروتمندان احمق، غارتگران در هتلهای بالای شهر تهران و اصفهان و شیراز و تبریز و…بیخیالانه همچنان جشنهای ختنه سوران و عروسی خواهند گرفت، همچنان مردم در فقر سیاه جان خواهند کند و همچنان رضا پهلوی و بنی صدریون و زیتونیان رنگین کمانی ها در حال جلق زدن و خودارضائی خواهند بود. و همچنان آیت الله و مداح و طلبه و انواع غارتگران خون این ملت را خواهند ریخت و خواهند مکید. و همچنان حدود ده میلیون ایرانی خارج از کشور که مثلا «درس خوانده و دانشگاه رفته هستند ما را که در داخل گرفتار اختاپوس اسلام ضد بشریم را فراموش خواهند کرد. این بدبختی بزرگی ست. نیست !؟
آموزگار خانم فروغ فرخزاد نام مستعار