در هنگامه ای که میهن مان در گردونه ی رویداد های نه چندان خوش آیند و غمگنانه های روزمره گرفتار است ، شنیدن سرفرازی باشندگان ایرانزمین در آن سوی آبها و سرزمینهای میهن بی گمان گشوده شدن روزنه های امید به آینده ا ی بهتر را پیش روی ملت ایران نوید می دهد.
جهانی شدن نام هنرمندسینماگر پرآوازه ی ایران “اصغر فرهادی” در عرصه سینمای جهان حکایت ازاین دارد که ایرانیان به حکم و به پشتوانه ی تاریخ و تمدن چند هزار ساله ی خویش هر آیینه می توانند مرزهای جغرافیای جهان را نه با ابزار جنگ و ستیزه گری ، بلکه با پیام هنرو صلح دوستی درهم شکسته و نام ایران و ایرانی را در جهان هستی پرآوازه گردانند.
درشت گویی های ریاست جمهوری امریکا و در پیش گرفتن سیاست های آپارتاید گونه ی وی نسبت به ایرانیان وهمردیف دانستن مردمان تاریخ ساز ایران با کشورهایی که مامن و ماوای تروریست های جهانی هستند(عربستان سعودی) نشان داد که امریکا اگر می گوید با حکومت ایران دشمن و با ملت ایران دوست است سخنانی بیهوده و پوچی بیش نیست و آنان هیچگاه خواهان نیک روزی و سعادت ملت ایران نبوده و نیستند و این شعارهای تو خالی در قاموس آنان حکم ابزاری برای ایستایی و خمودگی ملت ایران را دارد.
اصغر فرهادی شجاعانه در اعتراض به رویه ی غیر انسانی رئیس جمهور امریکا سفر به این کشور برای شرکت دربرنامه ی” اُسکار”را تحریم می کند و با برگزیدن هوشمندانه ی دو تن از دانشمندان و نخبه گان افتخار آفرین ایرانی در این کشور، به عنوان نماینده خود این پیام را به دولت امریکا می دهد که نمی تواند ایرانیان را در عرصه جهانی هم ردیف تروریست ها معرفی کنددر شرایطی که ایرانیان موفق ترین مهاجرین به امریکا و اروپا در زمینه های اقتصادی ، علمی و هنری هستند.
اصغرفرهادی جدا از محتوای فیلمش، حتا به کاربدستان ایران نیز این پیام را داد که نمی توان صرفا با مشتهای گره کرده مرگ بر امریکا گفت و اساسا وقتی می شود در عرصه های جهانی با خردمندی پیام ملت ایران را به جهان رساند چه نیازی است که ملت ایران درگیر منازعات بدون دست آورد جهانی شود؟فرهادی بی آنکه مشتی گره کند و یا پرچم ملتی را آتش بزند دولت امریکا را به چالش کشید. کدام پیرزومندانه تر است؟
به جرات می شودگفت تاثیر گذاری پیام جهانی اصغر فرهادی آنچنان بود که ایرانیان اکنون از یک پشتوانه ی محکم بین المللی برای مقابله با سیاست های ضد ایرانی امریکا برخوردار هستند و این فرصت در تاریخ معاصرکمتر پیش آمده است که جهان در یک چالش بین المللی با ایرانیان هم آوا و هم دل باشد.
آیا این موفقیت بزرگ و جهانی را دست اندرکاران عرصه هنر و فرهنگ ایران نمی بینند؟آیا باز هم باید عرصه را بر هنرمندان میهن تنگ تر نمود وبا نگاهی بسته و تنگ نظرانه به فعالیت های این گروه از باشندگان این سرزمین نگریست؟ آیا جامعه پذیرایی این سخن نادرست می تواند باشد که سینماو هنر عرصه ی فساد و به بیراهه کشاندن جوانان است؟
مگر اصغر فرهای یکی از میلیون ها جوان ایرانی نیست؟ مگر ترانه علیدوستی و شهاب حسینی دو تن از بازیگران توامند عرصه ی سینما و هنر ایران نیستند؟ چه کسی می تواند بگوید قلب این عزیزان برای شکوه ایران نمی تپد؟چرا باید با نگاه تمامیت خواهانه و اعمال محدودیت های سلیقه ای موجب سرخورده شدن جوانان و مهاجرت آنان به کشورهای بیگانه شوید؟
در چنین شرایطی بایسته است که کاربدستان نظام حاکم در سیاست های خود تجدید نظر کنند ، اگر بر سیاسیون و منتقدان خود عرصه را تنگ می کنید ،بایسته است که بگذاریدهنرمندان و کوشندگان امور فرهنگی و اجتماعی دلسوز میهن آزادانه فعالیت کنند، جامعه ی بدون هنر بی گمان جامعه ای مرده است و چنین جامعه ای هرگز پویا و شکوفا نخواهد بود.
باید درود فرستاد به اصغر فرهادی، بانو ترانه علیدوستی و شهاب حسینی ، و همه ی دست اندرکاران سینمای مستقل ایران و به وِیژه فیلم جهانی فروشنده .
و شاد باش می گویم به” اصغر فرهادی” هنرمند جهانی ایران
و یادی نیز میکنم از شادروان عباس کیا رستمی سینماگر نخبه ی ایرانی، که با همه محدودیت هایی که بروی تحمیل شد، به پشتوانه ی اراده ی آهنین خود عرصه هنر مستقل و غیر وابسته را حتا در واپسین دم حیات رها نکرد.
من به نوبه خود به عنوان یک کُنشگرسیاسی که همه ی عمر برای رسیدن به آزادی و دموکراسی مبارزه کرده ام به احترام این پیروزی بزرگ میهنی سر تعظیم فرو می آورم.
امروز من به شما فرزندان سرزمینم این پیروزی بزرگ جهانی را شاد باش گفته و خود را در تنفس هوای شادمانه ی میهن با شما و ملت ایران شریک می دانم.باشد که گامهایتان استوار تر از پیش در راه نیک روزی میهن و ملت برداشته شود ونوای تپش قلب های عاشقانه ی شما هماره شکوه ایران را بازگو کند.
پاینده ایران
خسرو سیف
تهران ۱۰ اسپند ماه ۱۳۹۵ خورشیدی