انفجار اجتماعی برای عدالت و آزادی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

جلال ایجادی

در ایران چه میگذرد؟ پس از ۴۰ سال حکومت اسلامی یکبار دیگر طغیان و جنبش های اعتراضی با سرعت گسترش می یابد زیرا نظامی که برپایه ولایت مطلقه فردی و اسلام برقرار شده و در خدمت یک طبقه رانت خوار و فاسد است، غیرقابل تحمل است.

این حاکمیت دینی سیاسی برضد منافع و آینده مردم ایران است. روحانیون و نظامیان و تکنوکراتهای فاسد ونالایق تمام ثروتهای ملی را به چپاول برده و تنها فقر و فساد و نابودی محیط زیست و سرکوب را برای ملت ایران باقی گذاشته اند. اقتصاد رانتی نفس تولیدگنندگان را گرفته است. قوانین جزایی اسلامی و خرافات دینی و قوه قضایی فاسد و دستگاه اداری رشوه خوار، روان مردم را آزرده ساخته و جان آنها را به لب رسانده است. سانسور و سرکوب وسیع هنرمند و نویسنده و روزنامه نگار و کنشگر سیاسی و فعال حقوق بشری و کنشگر زیست محیطی، ضربات سنگینی به جامعه وارد آورده است. اختصاص بودجه کلان به فعالیت نظامی و جاسوسی در منطقه، مردم را از حقوق خود محروم کرده است. اختصاص بودجه بیش از پنج هزار میلیارد تومان به نهادهای اسلامی خرافه پراکن و بودجه عظیم برای رسانه های تبلیغاتی دولتی، پژوهشگران دانشگاهی و فعالان هنری ادبی و زیست محیطی را از بودجه حداقل محروم نموده است. سرکوب آزادی اندیشه و نقد آزاد و تحمیل خودسانسوری به روشنفکران و دانشگاهیان، مانع شکوفایی فکری و علمی جامعه شده است.

اقتصاد رانتی و اقتصاد سرداران سپاه و اقتصاد بنیادها و آستانها، جلوی چرخش درست اقتصاد را گرفته و درپیآمد آن، گرانی همه جانبه شده و بیکاری همه گیر گشته و به فقر بخش مهمی از طبقه کارگر و طبقه متوسط منجر شده است. نبود آزادی و رفاه حداقل، جوانان و دانشجویان ما را به دامن بیکاری و نگرانی پرتاب کرده و بخشی از آنان را به مهاجرب مجبور ساخته است. اجرای قوانین ضد زن و سرکوب و تحقیر دختران و زنان و تحمیل حجاب اجباری اسلامی، این بخش از جامعه را بستوه آورده است. تمام دستگاه اداری و تمام دستگاه سیاسی رشوه خوار است و بی لیاقتی و فقدان شایستگی مدیران عمومیت دارد و بنابراین، شهروندان مدام زیر فشار و در عذاب و دلهره قرار دارند. هزاران آخوند مرتجع و بیسواد و مفتخور بر منبرها تکیه کرده و بطور روزمره خرد و شرافت شهروندان را مورد توهین قرار می دهند. روستاها و شهرستانها بسیاری از بودجه برای آب و بهداشت و آموزش محروم اند ولی پولهای این کشور به سوی حزب الله لبنان و رژیم اسد و گروه های شیعه یمنی و شبکه های سیاسی شیعه سرازیر می شود. آلودگیهای اقلیمی و تخریب دریاچه ها و جنگلها و بحران آب، سلامتی شهروندان و آینده ایرانیان را بطور جدی بمخاطره انداخته است. نبود آزادی و دمکراسی، اعتراض ها را گسترش داده زیرا شهروندان خود را شایسته این حقوق می دانند و می خواهند مانند ملت های آزاد زیست کنند.

سرکوب سال ۸۸ منجر به فروکش حرکات اعتراضی شد ولی امروز جامعه بر ترس خود غلبه کرده و دوباره امید به تغییر در آن رشد نموده است. جامعه درپی پایان دادن به جمهوری اسلامی و رفتن بسوی دمکراسی است. این بار معترضان با دید روشنتری وارد میدان مبارزه شده اند. جامعه می خواهد از انقلاب اسلامی با سرعت دور شود، نمی خواهد جنبش سبز را تکرار کند و خواست ها و تقاضاهای اجتماعی و سیاسی اش را ارتقا داده است. ویژگی های جنبش کنونی کدامند؟

یکم، شرکت کنندگان در این جنبش اعتراضی ترکیبی از جوانان و طبقه متوسط و با شرکت پررنگ طبقه زحمتکش و بیکاران می باشد.

دوم، شعارها فراجناحی بوده و معترضان ولایت فقیه و دیکتاتوری را نشانه گرفته اند: «خامنه‌ای بدونه به زودی سرنگونه» یا «مرگ بر اصل ولایت فقیه».

مطلب زیر را بخوانید:

سوم، جنبش کنونی کل طبقه حاکم را مورد اعتراض قرار داده و می گوید:« اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». این شعار بیان نوعی هوشیاری تاریخی سیاسی است. تظاهرکنندگان می گویند به اصولگرایان و اصلاح طلبان رنگارنگ اعتماد نباید کرد زیرا منافع همه جناحها در همین نظام فاسد است.

چهارم، قدرت همه گیر و سراسری شدن جنبش اعتراضی بالا است و طی چند روز به اغلب شهرها سرایت پیداکرده است. می توان گفت تظاهرات در مناطق غرب و شرق و مرکز و جنوب و شمال ایران بیانگر نوعی همبستگی ملی بوده و بدور از گرایش تجزیه طلبی و تفرقه طلبانه بوده است.

پنجم، مخالفت آشکار با سیاست خارجی رژیم در خاورمیانه و خواست پایان دادن به هزینه های نظامی با شعار: «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» یا «نه غزه نه لبنان، جانم فداری ایران». سیاست عظمت طلبانه دینی استعماری جمهوری اسلامی در منطقه به زیان منافع ایران است.

ششم، این جنبش ضد فساد اداری و ضد فساد طبقه روحانیون و جناح های مختلف رژیم بوده و جنبشی ضد دزدی و برای نان و کار و عدالت اجتماعی است.

هفتم، توجه به جوانان و رد تبعیض در نظام دانشگاهی زیر کنترل دینی: «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد». حمایت از حقوق جوانان و حقوق زنان در برابر ستمگری دینی یکی از شروط اساسی پیشرفت است.

هشتم، بی اعتبار شدن روزافزون دین اسلام و فروریختن اعتبار رهبران دینی با شعار « مردم را ذله کردید، اسلام را پله کردید». امروز شهروندان آگاه می بینند که اسلام وسیله ای برای دزدی و اجحاف و تبعیض و فساد بیشتر است.

نهم، تمایل به آزادی و جمهوری ایرانی یا حکومت غیر دینی سکولار و دمکراتیک در ایران. تجربه ۴۰ سال حکومت دینی و تبلیغ آن از جانب حکومت و حوزه ها و حتا نواندیشان دینی، نشان می دهد که حکومت اسلامی و متکی بر فقه شیعه، جز نفی خرد جمعی و جز تباهی چیز دیگری نیست.

دهم، برخی جناحی های حکومتی تلاش داشته از جنبش سوءاستفاده نمایند ولی شعارها علیه کل حاکمیت سیاسی است. این جنبش اعتراضی هنوز از رهبری شفاف و سامان یافته برخوردار نیست ولی از ابتکارهای انترنتی به طرز شایسته بهره می جوید. این پیوند شبکه ای اجازه داده تا ارتباط شبکه ای افقی فعالان، سراسری گردد. بعلاوه بنظر می آید که این جنبش از شرایط بین المللی مناسبتری نسبت به گذشته برخوردار بوده و تنگناهای رژیم بیشتر است. این جنبش باید پیوند خود را با اپوزیسیون دمکراتیک خارج کشور تحکیم کند و این اپوزیسیون باید پشتیبان جنبش ضد دیکتاتوری اسلامی باشد. پایان دادن به جمهوری اسلامی به هوشیاری و سازماندهی و همبستگی ملی و رهبری شفاف نیازمند است. جنبش هر چقدر بیشتر بر سکولاریسم و دمکراسی تاکید کند و وفاداری خود را به آزادی خواهی نشان دهد، موفقیت خود را تضمین خواهد نمود.

جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه

انفجار اجتماعی برای عدالت و آزادی

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.