به دنبال نقد و رد تز گمراه کننده «همه با هم» که چند سال است بر اساس تجربیات و تفکرات بیان می کنم و اخیر در ارتباط با نوشته آقای نوری علا آنرا تکرار کردم، نظرات موافق و مخالفی ارائه شد که مرا علاقمند به ارائه مراتب زیر کرد.
وقتی عکس العمل ها را بررسی کردم در یافت من این شد: کسانیکه برای سرنگونی یا گذار از جمهوری اسلامی تجربه های این نوع اتحاد های نافرجام را دارند و نتایج تلخ کوشش های چندین دهه گذشته را برای ایجاد همبستگی، اتحاد، همگرائی، همسازی، جبهه و … در این چهل سال گذشته را چشیده اند و همینطور هنوز در جستجوی راه حل برای رهائی از جمهوری اسلامی و ایجاد تغییرات بنیادی در جامعه هستند از آن استقبال کردند.
دسته دومی، که بدون شک دغدغه مردم و میهن را دارند و می خواهند هرچه سریعتر این رژیم را سرنگون کنند شاید در اثر کمک تجربگی آنرا رد کردند. از هر دو دسته سپاسگزارم. اعتقاد من بر این است که کسانیکه به اتحاد های بزرگ اعتقاد دارند راه خود را بروند و برایشان آرزوی موفقیت می کنم. ماده ۱۳ این نوشته در مورد آنها نیز صادق است. اما کسانیکه از اتحاد های بزرگ نتیجه نگرفته اند هرگز سکوت نکنند، اتحاد های کوچک ( کپه ها) یا اتحاد های متوسط ( تپه ها ) را پی ریزی بکنند. زیرا راه نجات جامعه شاید در راز دوم نهفته باشد. چند نکته مهم است که در اینجا به دسته پیشنهاد شود، اما قضاوت بر عهد خود آنها و بر اساس موقعیت و ضرورت های هر مجموعه باشد.
۱ – به نظرم در مورد افراد، اگر می توان، از پیش نباید قضاوت کرد. زیرا آنچه بر جامعه ما گذشته و میگذرد و آنچه در دنیا واقع شده و می شود بر روی افراد اثر گذارند.
۲ – یقین دارم کسانی که می توانند باهم بر اساس یک سری اصول که محتوای آن هر چه باشد کمتر اهمیت دارد، به توافق برسند برای دموکراسی و ازادی امروز و فردای جامعه ضرورت دارد.
۳- همکاری ها در فضای مجازی و غیر مجازی و بطور عمومی باشد بهتر است.
۴ – مجموعه بهتر است از نظر تشکیلاتی نرم (الاستیک) و روانه ای (متحول) برخوردار باشد.
۵- داخل شدن و خارج شدن در مجموعه باید اختیاری و ساده و آزاد باشد.
۶ – از اجبار های تشکیلات سنتی پرهیز شود.
۷ – افراد آزاد، دموکرات و مستقل باشند تا مجموعه این خواص را در ADN یا DAN خود داشته باشند.
۸ – ( اندیشه، بیان و عمل ) سه قوه متحرکه باشد.
۹ – با اندیشه جمعی، برنامه ریزی اجتماعی ارائه شود.
۱۰ – با بیان آن، با مردم به مشاوره و مشارکت گذارده شود و با آنان ارتباط صمینانه بر قرار گردد. اعتماد آفرین است
۱۱ – با عمل، ابتکار و کنشگری و در موارد لزوم واکنش انجام پذیرد.
۱۲ – بطور مرحله ای یا پریودیک یک گزارش رسمی عمومی برای قضاوت مردم انتشار پیدا کند. اطمینان آفرین است.
۱۳ – سایت و تله ویزیون رنگین کمان که از هر نظر مستقل و آزاد است و سامانه ای عام المنفعه دارد در اختیار این مجموعه ها قرار خواهد.
فرهنگ قاسمی
یک پاسخ
با اجازه و به جای نظر دادن نظر خودم را با نامه یا خانم گوهر بهشتی مادر ستار بهشتی به ترامپ بیان می کنم. باید بگویم این زن که به قول خودش در پایانه های عمرش است از بسیاری از سیاستمداران ایرانی اعم از مزدپر اسلام سید محمد خاتمی بیشرف تا فرخ نگدار چپی و تا بنی صدر احمق و تا مجاهدین دربان اتاق خواب صدام و تا علی کشتگر چپی ولی کاپیتالیست مقیم اروپا و بسیاری دیگر که در میهن و مجاهد و گویا و … قم می فرسایند خردمندتر و آزادیخواه تر و ملی تر و حتا سیاستمدارتر است. و حالا نامه را بخوانید:
گوهر عشقی مادر ستار بهشتی، بلاگر معترضی که زیر شکنجه در زندان کشته شد در نامهای به دونالد ترامپ خواهان این شد که روز تولد فرزند او، یعنی اول شهریور به نام «روز دوستی میان مردم ایران با مردم آمریکا» انتخاب شود. نامه خانم گوهر عشقی توسط «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر» به وزارت خارجه آمریکا ارسال شده است. متن نامه گوهر عشقی به رییس جمهور آمریکا به شرح زیر است:
«سلام می گویم به شما آقای دونالد ترامپ، تا سلام گفته باشم به مردم آمریکا، تا گفته باشم: ما ایرانیان، دوستدار مردم آمریکا و همه مردم جهانیم. من از جانب خودم، از تک تک مردم آمریکا معذرت میخواهم بخاطر «مرگ بر آمریکا» گفتن های مردم ایران. من از شعور خودم معذرت می خواهم بخاطر سالها عقبگردی که امثال من گرفتارش بودیم. ما از خمینی و خامنه ای و آخوندهای دستگاه، فریب خوردیم. بسیاری مثل من، فریب آخوندهایی را خوردیم که دست در جیب و خون مردم دارند و مردم را به صبر و تحمل توصیه می کنند!
من بدون خجالت می گویم: ما غلط کردیم اگر با شعارهای جمهوری اسلامی همراه شدیم و مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسراییل گفتیم. من در این روزهای آخر عمرم، بچنان فهمی رسیده ام که مرگ را برای قاتل فرزندم هم نمی خواهم. بارها گفته ام که اگر قاتل پسرم هم بخانه ام بیاید، از او مثل یک مهمان پذیرایی می کنم. آقای ترامپ، فرزند مرا مأموران سیدعلی خامنه ای، جلوی چشمم از خانه بیرون کشیدند و بردند و سه روز بعد، جنازه اش را تحویلم دادند. مگر گناه پسرم چه بود؟ گناه پسر من نوشتن مطالب ساده ای بود که در فضای مجازی بیست نفر هم خواننده نداشت! در این هفت سالی که از کشته شدنِ پسرم می گذرد، جایی نبوده که سر نزده باشم. بارها دست بدامن خامنه ای و قوه قضاییه و دولتی ها و نمایندگان مجلس شدم تا به آنها بگویم من از شما پول خون پسرم را نمی خواهم بلکه یک دادگاه عادلانه می خواهم. یک دادگاه علنی و عادلانه تشکیل بدهید و به من بگویید چرا و به چه دلیل فرزند مرا کشتید؟
شاید از خودتان بپرسید من چرا این نامه را برای شما می نویسم؟ و چرا این نامه را برای خامنهای نمی نویسم؟ از نظر من، خامنه ای جنازه ای بیش نیست. او از همان روزی که دروغ گفت و از روزی که دست به خون مردم برد، مُرد! او سالهاست که مرده. خامنه ای نسبتی با ایران و مردم ایران ندارد. نسبت او با عمامه ای است که بر سر دارد. عمامه ای که از آن خون و دروغ می چکد. خواستم بشما بگویم: اول شهریور، سالروز تولد پسر کشته شده ام، ستار بهشتی بدست مأموران خامنه ای است.
من نشستم و فکر کردم و با خود گفتم: بخاطر سالها «مرگ بر آمریکا» گفتنِ آدمهای فریب خورده ای چون من، نکند مردم آمریکا از ما مردم ایران دلگیر باشند!؟ با فرستادن این نامه خواستم به شما بگویم: ما مردم ایران، خودمان اسیر خامنه ای و مأموران او هستیم و روزشماری می کنیم برای روزی که از جمهوری اسلامی خبری نباشد. بله، ما با مردم آمریکا دوست هستیم. این نامه را مادری برای شما می نویسد که تنها نان آور خانه اش، توسط مأموران خامنه ای کشته شده. این مادر که هفت سال است لباس سیاه عزای پسرش را بر تن دارد، دست دوستی بسمت شما دراز می کند تا شما سلامش را به مردم آمریکا برسانید و به آنان بگویید: گوهر عشقی، همه مردم جهان را دوست خود می داند و «مرگ» را تنها و تنها برای جمهوری اسلامی می خواهد!
آقای ترامپ، پیشنهادی دارم برای دوستی. این را از من بپذیرید. من خون فرزندم ستار را در کف دست می گیرم و آن را پیش پای “دوستی مردم ایران و مردم آمریکا” دفن می کنم. از شما خواهش می کنم روز اول شهریور را که روز تولد پسرم ستار است، روز دوستی میان مردم ایران با مردم آمریکا اسم گزاری کنید. دوست دارم با این دلخوشی از دنیا بروم. چه اسم خوبی. روز اول شهریور، روز تولد ستار بهشتی، روز دوستی میان مردم ایران و مردم آمریکا.
با احترام
گوهر عشقی مادر ستار بهشتی
ایران – شهرستان رباط کریم»