در باره سیاستکاران حرفه ای مدافع رفسنجانی و دیگر ناقضان جدی حقوق بشر: وقتی اخلاق انسانی زیر پا گذارده شود و نقض حقوق بشر و سرکوب حقوق شهروندی از طرف استبداد غالب به امری روزمره تبدیل شود. آنوقت سیاستبازان بی مقدار هم میتوانند رفتار های جنایتکارانه و یا شخصیت جنایتکار (مورد علاقه خود را ) به بهانه تضاد آن گروه و یا آن فرد با نظام حاکم توجیه کنند. . مشکل از اینجا آغاز میشود که معیارهای واقعی این افراد نه بر اساس پرنسیبهای اخلاقی انسانی و حقوق بشری بلکه بر اساس سوداگری و سیاست بازی های کاسبکارانه است. متاسفانه این روش بیشتر و بیشتر سابقه دار میشود و محدود به دفاع جانبدارانه از رفسنجانی نمیشود. هر تفکر بسته و ایدتولوژیک و یا فرصت طلب بی پرنسیبی اینکار را در رابطه با منافع گروهی و با دفاع از این یا آن سیاستمدارمیکند. صحبت من اینجا در رابطه با نقد منصفانه یک شخصیت تاریخی ویا تحلیل عملکردهای مثبت و یا منفی آن فرد نیست. هیچ خوب و بد مطلقی وجود ندارد. اما کسانی میخواهند نقش کلیدی رفسنجانی را در شکل دادن به قانون اساسی نظام ولایت فقیه و جا انداختن استبداد مذهبی، سرکوب گسترده دگراندیشان و نفض گسترده حقوق انسانی هموطنانمان، تداوم جنگ خانمانسوز ۸ ساله با عراق، “انقلاب فرهنگی” دردانشگاهها، اعدامهای دهه شصت و ترور شخثصیتهای سیاسی در داخل و خارج از کشور و .. را فراموش کنند.اما اختلاف نظر او را با خامنه ای ( درباره چگونگی حفظ نظام اسلامی ) بزرگ کنند. عده ای، حتی میخواهند از او یک قهرمان ملی بسازند! نمیتوان نقش تاریخی و مهم رفسنجانی در شکل گیری و تدوام نظام ولایت فقیه را با نقش او در مخالف از بعضی تندرویهای این نظام ( بعد از کنار گذاشته شدن از هسته مرکزی قدرت )همسنگ دانست. اینکار دیگر نه یک تحلیل منصفانه ونگاه به نکات مثبت و منفی یک شخصیت تاریخی بلکه ناشی از همان سیاست بازی کاسبکارانه و غیر اخلاقی است. اگرچه در ظاهر ادعای جانبداری از رفرم و تقویت جامعه مدنی را هم دارد. امروز در سپهر سیاسی کشورمان هر روزه شاهد دعواها و برخوردهای گروههای مختلف سیاسی هستیم. آنچه که در این میان برای همه ایرانیان دمکرات و آزادیخواه اهمیت دوصد چندان پیدا کرده، پایبندی به اصول اخلاقی و حقوق بشری است که بطور سیستماتیک بوسیله نظام حاکم و فرهنگ استبداد زده از جامعه ما گرفته شده.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو