پرونده قضایی9کارگرمعترض معدن سنگ آهن بافق مختومه باید گردد
– لینک چهارمین لیست از معلمان و کارگران طومار ” صدای اعتراض جعفر عظیم زاده باشیم”:
– جان جعفر عظیم زاده در خطر است/ بیست و دو روز اعتصاب غذا در زندان
– انتقال بهنام ابراهیم زاده به بیمارستان وبازگشت دوباره اش به زندان!
– تجمع اعتراضی مقابل دفتر سازمان میادین میوه و تره بار شهرداری تهران نسبت به اخراج کارگران!
– واگذاری شرکتی با ۲۰۰ میلیارد تومان زیان به صندوق بازنشستگان!
– پایان تحصن3روزه دانشجویان نوشیروانی، پیمانکار سلف جریمه شد
– گزارش میدانی تحقیقی از خودکشی دو دختر نوجوان در کردستان
– کشته وزخمی شدن 2کارگر چهارباغ شهرستان ساوجبلاغ براثربرق گرفتگی!
لینک چهارمین لیست از معلمان و کارگران طومار ” صدای اعتراض جعفر عظیم زاده باشیم”:
http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=5156
جان جعفر عظیم زاده در خطر است:صدای جعفر عظیم زاده باشیم
با امضای طومار زیر (نامه به ریاست قوه قضائیه آیت ا… آملی لاریجانی) کمک کنید صدای جعفر عظیم زاده باشید
با ارسال نام و نام خانوادگی خود و دیگر دوستانتان به یکی از طرق زیر به جمع امضا کنندگان طومار بپیوندید
به ایمیل jafar.tomar@gmail.comو یا درتلگرام @ette9 ارسال کنید
ریاست قوه قضائیه آیت ا… آملی لاریجانی
با سلام
ما کارگران و همه مزدبگیران جامعه از ابتدائی ترین حقوقِ معیشتی و اجتماعی محروم بوده و سالهاست که خواهان تغییر و بهبود شرایط فوق العاده غیر انسانی زندگی خود هستیم. هر گاه که صدای اعتراضمان بلند شده است سر از مراکز انتظامی و امنیتی در آوردیم، برایمان پرونده های امنیتی تشکیل دادند و توسط دستگاههای قضائی به اتهامات امنیتی از قبیل “اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم و غیره” محاکمه و محکوم به حبس، پرداخت جریمه و غیره شدیم.
اکنون تعدادی از کارگران و معلمان معترض که گناهی غیر از تلاش برای بهتر شدن وضعیت زندگی خود و هم سرنوشتانشان نکرده اند، به اتهامت امنیتی به حبسهای طولانی مدت محکوم شده اند که یا در زندانند یا با سپردن وثیقه های سنگین موقتا تا تعیین تکلیف نهائی آزاد هستند. جعفر عظیم زاده رئیس هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران یکی از آن دهها فعال کارگری است که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به شش سال حبس محکوم شده و هم اینک در بند 8 زندان اوین زندانی است. این فعال کارگری در اعتراض به این اتهام وارونه که با آن به شش سال زندان محکوم شده است، از روز دهم اردیبهشت اقدام به اعتصاب غذا نموده است. اما با وجود اینکه به خاطر اعتصاب غذا وضعیت جسمیش رو به وخامت می رود و سلامتیش مورد تهدید جدی است، مسؤلان قضائی که در این رابطه مسؤلیت مستقیم دارند، تا کنون هیچ عکس العملی نشان نداده اند!
خواست جعفر عظیم زاده حذف اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” از پرونده های فعالین صنفی و اجتماعی است. این خواستی است که به همه کارگران ومعلمان و مزدبگیران مربوط می باشد. در نتیجه ما امضا کنندگان این طومار ضمن تأکید بر تحقق خواست حذف اتهامات امنیتی از همه پرونده های فعالین صنفی و اجتماعی، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط جعفر عظیم زاده هستیم.
جان جعفر عظیم زاده در خطر است/ بیست و دو روز اعتصاب غذا در زندان
حقوق معلم و کارگر-30اردیبهشت:
جعفر عظیم زاده، فعال کارگری زندانی، از دهم اردیبهشت ماه در اعتصاب غذا به سر می برد. پس از گذشت بیست و دو روز از این اعتصاب ، سلامتی عظیم زاده در خطر است و همین مساله بر نگرانی کارگران و فعالان مدنی افزوده است.
خواسته جعفر عظیم زاده چیست؟
خواسته جعفر، رفع اتهامات امنیتی از پرونده فعالین صنفی است.
کارگری که از حقوق قانونی و مدنی خود دفاع کرده، برای اجرای شش سال حکم حبس به زندان افتاده است. در پرونده او مانند بسیاری از فعالین صنفی و مدنی، اتهامات امنیتی به چشم می خورد.
سوال اساسی این است که این فعال صنفی که تنها جرمش مطالبه گری در راه احقاق حقوق کارگران است، چگونه امنیت ملی را به خطر انداخته است؟ آیا دفاع از افزایش عادلانه دستمزد کارگران و یا تلاش برای ایجاد تشکل های صنفی مقابله با امنیت ملی است؟
نگرانی اصلی از بی توجهی و استمرار این اعتصاب است
ادامه این اعتصاب به شدت نگران کننده است و از آن نگران کننده تر، عدم واکنش مسئولان است به این اعتصاب که در واقع، آخرین حربه اعتراض یک زندانی است. این که یک فعال کارگری بیست و دو روز در اعتصاب غذا باشد و گوشه چشمی هم به او نیندازند، معنای مثبتی ندارد، آن هم در شرایطی که خواسته این اعتصاب چیزی فراتر از حق خواهی مدنی نیست.
حال در این گیر و دار نمی توان به جعفر عظیم زاده و تلاش او برای مطالبه حق از درون زندان نیاندیشید. نمی توان حال و روز خانواده جعفر را به سادگی درک کرد و نمی توان از این پرسش ساده منصرف شد که به راستی چرا جعفر، دربند است و چرا جعفر دربند، آنقدر مستاصل شده است که جانش را به یک قمار عاشقانه اندوهبار آورده.
آزادی عظیم زاده و تنها آزادی او می تواند به تمام این نگرانیها خاتمه بخشد. جای جعفر عظیم زاده زندان نیست.
انتقال بهنام ابراهیم زاده به بیمارستان وبازگشت دوباره اش به زندان!
بهنام ابراهیم زاده: من ازتمام انسانهایی که در این چند سال بوده اند که به خانواده من وخانواده های زندانیان دیگر حمایت کرده اند و نگذاشته اند تنها بمانند از صمیم قلب تشکرمیکنم ومن باردیگر با این مردم شریف و زحمت کش با طبقه کارگر پیمان تازه میکنم وهیچگاه از خواسته هایی که حق طبقه کارگر است عقب نشینی نخواهم کرد واین را میدانم خانواده وپدر ومادرم بسیار اذیت شده اند من جوانیم را در زندان سپری کرده ام ودر زندان دچار دیسک کمر وگردن شده ام.
عثمان اسماعیلی:من در این دیدار متوجه تماس تلفنی بهنام با خانواده اش شدم که خبرداد فردا مرا به بیمارستان خمینی تهران برای جراحی میبرند.
منم همراه خانواده اش ساعت 10 صبح در بیمارستان حاضر شدیم بهنام دستبند به دست با لباس شخصی خودش همراه چند زندانی دیگر با لباس زندانی ودستهای قفل وزنجیر آوردند.
بهنام را نزد دکتر بردند وبعد از معاینه او به مدت 1هفته دارو برایش تجویز کرد وبعد از 1هفته حتما باید نزد دکتر بازگردد.
دیدار عثمان اسماعیلی با خانواده بهنام ابراهیم زاده!
من عثمان اسماعیلی به دیدار خانواده بهنام ابراهیم زاده رفتم وازنزدیک با خانواده اش دیدارکردم وبه درد دل آنها گوش دادم . وازآنها سئوال کردم که این چند سالی که بهنام در زندان بود اذیت شدین یانه ؟پاسخ دادن البته که اذیت شدیم.
ازپسرش سئوال کردم که پدرت راهی راه که انتخاب کرده است به نظرت درست است یا غلط؟پسرش پاسخ داد که پدرم راه درستی را انتخاب کرده است اعتقاد پدرم برای خودش وما محترم است. پدرم دفاع از طبقه کارگر وانسانیت میکند.
ودومین سئوالی که از خانواده اش پرسیدم این بود که دوستان طبقه کارگر جویای حال شما میشوند یاکمک مالی به شما میکنند؟
همسرش پاسخ داد که بله هرکدام به نوبه خودشان سرزده اند وازتک تک آنها سپاسگزارم ودستشان رامیبوسم .بویژه ازجانب محمود صالحی این مرد شریف ودلسوز که هیچگاه ماراتنها نگذاشته اند واین به معنای این نیست که سایرین کمک نکرده اند هرکس به اندازه تواناییش کمک کرده است. وهمسرش درادامه حرفهایش گفت:بهنام این چند سالی که درزندان است کوتاه نمی آید.
منم پرسیدم آیابنظرشمابایدکوتاه بیاید؟اوهم گفت نمیگویم کوتاه بیاید اما به تنهایی هم نمیتواند کاری را انجام بدهد.وباورم این است که باید کارگران ومردم دست به دست هم بدهند تا به سرمایه داران تحمیل کنند که این شماهستید که دسترنج طبقه کارگررا به غارت میبرید.
من در این دیدار متوجه تماس تلفنی بهنام با خانواده اش شدم که خبرداد فردا مرا به بیمارستان خمینی تهران برای جراحی میبرند منم کنجکاو شدم موضوع جراحی بهنام چیست؟ گفتند که از دیسک کمروگردن رنج میبرد.منم همراه خانواده اش ساعت 10 صبح در بیمارستان حاضر شدیم بهنام دستبند به دست با لباس شخصی خودش همراه چند زندانی دیگر با لباس زندانی ودستهای قفل وزنجیر آوردند. ماموری که همراه بهنام بود به مااجازه داد با بهنام روبوسی وحال واحوال داشته باشیم. من به نوبه خودم بغض گلویم راه گرفته بود وچشمانم پراز اشک شد هم از شادی و هم از ناراحتی.
شادیم ازاین بود که بهنام را ازنزدیک دیدم وبغلش کردم وناراحتیم این بود این کارگر خستگی ناپذیر با صدای بلند که همه حاضرین میشنیدند به من گفت :من برای دفاع از طبقه کارگر وکودکان ازانسانیت برعلیه نظام سرمایه داری درنده سینه سپرکرده ام وهیچگاه از این خواسته ام عقب نشینی نخواهم کرد این حق طبیعی من وهزاران انسان دیگر است من کاری نکرده ام .حق من قفل وزنجیر نیست.واین حق طبیعی من وتمام زندانیان سیاسی است مارابرای معالجه نزد پزشک بیاورند.وازمرخصی روزانه برخوردار باشیم. واین هایی که من میگویم بدون قید وشرط باشد.
نظربهنام دراین دیداراین بود که باید تمام مردم زحمتکش وکارگران وتشکلات فعالین کارگری وانسانهایی که صاحب تولید در این کره خاکی هستن سربه زنید وجویای حال آنها باشید.
تجربه چندین ساله من این است که اگر خانواده زندانیان توسط دوستان ازلحاظ مالی وعاطفی حمایت شوند کارگر زندانی موفقتر است دربرابرزورگوییها .
من ازتمام انسانهایی که در این چند سال بوده اند که به خانواده من وخانواده های زندانیان دیگر حمایت کرده اند و نگذاشته اند تنها بمانند از صمیم قلب تشکرمیکنم ومن باردیگر با این مردم شریف و زحمت کش با طبقه کارگر پیمان تازه میکنم وهیچگاه از خواسته هایی که حق طبقه کارگر است عقب نشینی نخواهم کرد واین را میدانم خانواده وپدر ومادرم بسیار اذیت شده اند من جوانیم را در زندان سپری کرده ام ودر زندان دچار دیسک کمر وگردن شده ام .
بهنام را نزد دکتر بردند وبعد از معاینه او به مدت 1هفته دارو برایش تجویز کرد وبعد از 1هفته حتما باید نزد دکتر بازگردد.
منم عثمان اسماعیلی در این دیدار که با بهنام داشتم به نتیجه ای رسیدم منم به نوبه خودم بابهنام ابراهیم زاده وتمامی کارگران زندانی و خانواده زندانیان سیاسی پیمان تازه میکنم وهیچگاه وهیچوقت درمقابل نظام سرمایه دری و نمایندگان سرمایه داری عقب نشینی نخواهم کرد وبه نوبه خودم برای خانواده بهنام ودیگر زندانیان سیاسی هرکاری از دستم برآید انجام میدهم وکمک خواهم کرد.
پیام من برای طبقه کارگر این است به کمک زندانیان سیاسی بشتابیم واز آنها پشتیبانی کنیم ونگذاریم خانواده زندانیان سیاسی از نظر مال وعاطفی تنها بمانند چون باورم آن است اگرما مرحم طبقه کارگر وپشتیبان آن خانواده ها باشیم کارگر زندانی در مقابل نمایندگان سرمایه موفق وسربلند است ویک گام از مردم سرمایه داری را به عقب میرانیم چون خانواده های زندانی اکثرا کارگر واستثمار شوندگان نظام سرمایه داری هستند. وبه این وضوع موجود معترض هستند.
مازندانیان سیاسی به پیشواز زندان نمیرویم منتها نظام ونمایندگان سرمایه داری ،زندان را به ما تحمیل میکنند وماهم میخواهیم زندانی را بکشیم که نسل بعد ازما بخاطر باور واعتقادشان زندانی نشوندویکباربرای همیشه میخواهیم این را ریشه کن کنیم وبه زباله دان تاریخ بیاندازیم.
مرگ بر نظام سرمایه دار
زنده باد همبستگی طبقه کارگر
عثمان اسماعیلی 1395/02/29
تجمع اعتراضی مقابل دفتر سازمان میادین میوه و تره بار شهرداری تهران نسبت به اخراج کارگران!
روز گذشته(30اردیبهشت ماه)، جمعی از کارگران وغرفه داران میادین میوه و ترهبارتهران دراعتراض به تصمیم جدید مدیریت سازمان میادین میوه و تره بار شهرداری تهران مبنی بر کاهش تعداد کارگران میادین میوه و ترهبار، دست به تجمع مقابل دفتر این سازمان تجمع کردند.
در حال حاضر بیشتر کارگرانی که در غرفههای میادین میوه و ترهبار مشغول کارند تا نزدیک به ۱۵ سال سابقه کاری دارند و معلوم نیست که در نتیجه این اخراج با چه وضعیتی مواجه شوند.
به گزارش31اردیبهشت ایلنا، بنقل از افراد حاضر در این تجمع اعتراضی، طبق دستور العمل جدید سازمان میادین میوه و ترهبار از این پس تعداد افراد شاغل در هر غرفه نباید از سه نفر( متصدی غرفه، صندوقدار و کارگر فروشنده) بیشتر باشد.
از قرار معلوم این تصمیم در راستای آنچه که مشتریمداری عنوان شده است اتخاذ و نخستین بار از واپسین روزهای سال گذشته اعلام میشود و در نهایت از حدود ۱۰ روز پیش اجرای آن به صورت جدی به شعب مختلف میادین میوه و تره بار پایتخت ابلاغ میشود.
برپایه این اطلاعات سختگیری سازمان میادین میوه و ترهبار برای کاهش آنچه که کارگران مازاد نامیده میشود به حدی است که تاکنون تعدادی از متصدیان غرفه به دلیل تمکین نکردن از این دستور العمل به صورت روزانه جریمه شدهاند.
این درحالی است که به گفته منابع در حال حاضر در برخی از شعب میادین میوه و ترهبار به دلیل حجم بار عرضه شده و نیز شمار بالای مراجعه مشتریان تا نزدیک به ۱۰ نفر مشغول کارند.
معترضان این اقدام سازمان میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران میگویند: “کاهش نیروی انسانی باعث اخلال در اداره روزانه غرفهها می شود و بصورت مشخص این اقدام با افت درآمد روزانه آنها ارتباط مستقیم دارد. چرا که طبق دستور العمل جدید از این پس خود مشتریان باید نسبت به برداشتن میوه و ترهبار مورد نیاز خود اقدام کنند”.
آنها همچنین میگویند: “جدا از این مسئله در حال حاضر بیشتر کارگرانی که در غرفههای میادین میوه و ترهبار مشغول کارند تا نزدیک به ۱۵ سال سابقه کاری دارند و معلوم نیست که در نتیجه این اخراج با چه وضعیتی مواجه شوند”.
واگذاری شرکتی با ۲۰۰ میلیارد تومان زیان به صندوق بازنشستگان!
مدیرعامل شرکت معادن زغال سنگ استان کرمان گفت: شرکت های زغال سنگ دنیا حتی در پیشرفته ترین کشورها تحت حمایت دولت می باشند، اما به هر دلیلی شرکت زغال سنگ به صندوق بازنشستگان فولاد واگذار گردید.
به گزارش30اردیبهشت ماین نیوز، ایرج فلاح در دومین همایش ملی زمین شناسی و اکتشافات معدنی با اشاره به علت بروز مشکل شرکت زغال سنگ کرمان گفت: طبق مصوبه هیات وزیران در 28 مهر 92، شرکت زغال سنگ به صندوق بازنشستگان فولاد کشور واگذار شد که این شرایط واگذاری، شرایط نا مناسبی بود.
وی ادامه داد: این واگذاری در حالی صورت گرفت که خود صندوق بازنشستگان فولاد دارای مشکلات عدیده ای بود، به طوری که این صندوق 85 هزار نفر مستمری بگیر دارد که حداقل ماهیانه 180 میلیارد تومان پرداخت حقوق آن میباشد.
مدیرعامل شرکت معادن زغال سنگ استان کرمان با بیان اینکه جای تعجب داشت که چرا شرکت زغال سنگی که خود دارای زیان 200 میلیارد تومانی در سال 92 بود را به صندوق بازنشستگان فولادی واگذار کردند که خود در پرداخت حقوق مستمری بگیران مشکل داشته است، ادامه داد: شرکت های زغال سنگ دنیا حتی در پیشرفته ترین کشورها تحت حمایت دولت می باشند، اما به هر دلیلی شرکت زغال سنگ به صندوق بازنشستگان فولاد واگذار شد به طوریکه نه شرکت زغال سنگ توانسته است به صندوق بازنشستگان فولاد کمک کند و نه برعکس.
فلاح با اشاره به شرایط اقتصادی کشور، اذعان کرد: با توجه به رکود اقتصادی و ثابت ماندن قیمت زغال سنگ در سال های 93 و 94، مشکلات شرکت زغال سنگ بیشتر از گذشته شده به گونه ای که در سال 94 تولید کنسانتره این شرکت از 40 هزار تن نسبت به سال 93 کاهش پیدا کرده است.
وی با بیان اینکه کارکنان این شرکت به دلیل عدم دریافت حقوق با مشکلات بسیار زیادی مواجه می باشند و در شرایط سختی به سر می برند، عنوان کرد: شرکت زغال سنگ بالغ بر 300 هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارد، همچنین بدهی به تامین اجتماعی، دارایی و … شرایط بسیار سختی برای شرکت ایجاد کرده است.
فلاح خاطرنشان کرد: طرح های خوبی وجود دارد که اگر عملیاتی شوند، با افزایش تولید روبرو خواهیم بود و با توجه به معدن بابزیو که بزرگترین معدن ذغال سنگ کشور می باشد، می توان با سرمایه گذاری مناسب این ظرفیت را به بهره برداری رساند.
پایان تحصن3روزه دانشجویان نوشیروانی، پیمانکار سلف جریمه شد
تحصن سه روزه دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل، بامداد امروز پایان یافت و پیمانکار آشپزخانه جریمه شد.
به گزارش 31اردیبهشت جوان ، رییس دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل گفت: برای بهتر شدن کیفیت غذای دانشجویی علاوه بر جریمه پیمانکار آشپزخانه این دانشگاه تصمیم گرفته شد، یک مرکز بهداشتی از بیرون دانشگاه بر پخت ،تهیه و توزیع غذا نظارت داشته باشد که برخی دانشجویان معترض با این پیشنهاد مخالف بودند.
واثقی امیری گفت: مشکل کیفیت غذای دانشجویان با جدیت پیگیری می شود و امیدواریم دانشجویان به این باور برسند که دانشگاه آماده است تا راه حل مناسبی بیابد.
وی افزود: اگرچه برخی کارشناسان معتقدند کرمی که در غذا دیده شده است کرمی نیست که در داخل برنج یا مرغ پخته یافت شود ولی اصلا در این بخش ورود نکردیم و حق را هم به دانشجویان می دهیم .
دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل ظهر چهارشنبه به دنبال مشاهده کرم در یکی از سینی های غذا از گرفتن غذا و خوردن آن خودداری کرده و خواستار حل این مشکل شدند.
این دانشجویان که با گذشت سه روز از این اتفاق، همچنان معترض بودند و استعفای معاون دانشگاه را خواستار شده بودند بامداد امروز پس از 4 ساعت جلسه شبانه با نمایندگان دانشگاه به تحصن خود پایان دادند.
بر اساس توافق نمایندگان شورای صنفی رفاهی دانشجویان با نمایندگان دانشگاه مقرر شد نماینده این شورا بر امور سلف و آشپزخانه نظارت مستمر داشته باشد.
برگزاری جلسات مستمر و ماهانه با معاونان دانشگاه، توزیع وعده صبحانه برای همه دانشجویان مستقر در خوابگاه و تهیه 150 وعده صبحانه برای دانشجویانی که درخوابگاه ساکن نیستند و توزیع وعده ناهار گرم در روز پنج شنبه نیز از دیگر موارد این توافق بود.
دانشگاه صنعتی بابل، شش هزار دانشجو، 200 عضو هیات علمی و بیش از 150 کارمند دارد.
غذای این دانشگاه را یک شرکت بخش خصوصی تامین می کند.
گزارش میدانی تحقیقی از خودکشی دو دختر نوجوان در کردستان
گزارش1:
باز هم مرد سالاری حادثه آفرید.
آرزو دختری 12 ساله است.
یک برادر کوچکتر از خود که 9 ساله است دارد.
پدر و مادر آرزو باهم سازگاری ندارند.
مادر آرزو بعد از دعوایی که با همسر خود داشت مدتی از خانه رفته بود.3 روز قبل از مرگ آرزو به خانه برگشته.
آرزو در خانواده بسیار محدود بوده و تنها بیرون رفتن او از مدرسه به خانه و خانه مدرسه بوده.
بنابر گفته ی همسایه ها پدر آرزو معتاد است و همیشه با خانواده در کشمکش و دعوا بوده.
آرزو از فشار روحی زیادی رنج میبرده.
دعواهای همیشگی پدرومادر و کتک زدن توسط پدر تاثیرات خود را ب مرور نشان داد.
برادر آرزو نقل میکند:آنروز از مدرسه برگشتیم.
مادرمان با اقوام برای کندن گیاه به کوه رفته بود.
با آرزو مشق هایمان را نوشتیم و در درسها بمن کمک کرد.
بعد گفت تو برو بیرون من فردا امتحان دارم.
من بیرون رفتم و بعد از مدتی برگشتم.
هر چه در زدم آرزو در را باز نکرد.
جلوی در نشستم که پدرم آمد و گفتم آرزو در خانه است اما در را باز نمیکند.پدرم هم در زد خبری نشد.بعد از در بالا رفت و و وقتی در را باز کرد با جسد آرزو که بر طناب تاب میخورد مواجه شدم.
او طناب مرگ خود را در زیرزمین ب پا کرده بود.
بنابر گفته ی همسایه ها پزشک قانونی گفته که این امر خودکشی نبوده بلکه او را حلق آویز کرده اند. و همسایه ها هم میگفتند کار پدرش است. اینکه این می تواند شایعه باشد یا نه مشخص نیست. چون اگر پلیس کوچکترین شکی به پدرش که ممکن است قاتل باشد داشت، او را دستگیر میکرد.
من وقتی در زیرزمین را دیدم بسیار کوتاه از آن بود که کسی خودرا بتواند دار بزند چون پای یک دختر 12 ساله حتما بزمین میرسید.
آرزو به خاطر پدر خود که او را اذیت میکرد مرد. اما نباید فراموش کنیم روابط خانواده تحت تاثیر فرهنگ حاکم مردسالاری جمهوری اسلامی است که خانوده ها را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
در واقع قاتل واقعی نظام جمهوری اسلامی است که فاصله طبقاتی و ستم بر زن را در جای جای ایران و در یکایک خانوده ها نهادینه کرده است و اکثریت را به بیکاری کشانده و مواد مخدر را توسط ساقیان خودی مرتبط با سپاه پاسدارانش در ایران پخش می کند.
آرزو، آرزو هایش را به خاک سپرد.
گزارش 2 :
فرهنگ مردسالاری و ستم بر زن نهادینه شده توسط جمهوری اسلامی باز حادثه تلخ دیگری آفرید.
سایه، با سایه اش وداع گفت.
سایه دختری 22 ساله.
تا دیپلم درس خوانده و دیگر به او اجازه ادامه تحصیل نداده اند.
از لحاظ مالی میتوان آنها را بورژوا نامید.
خانه ایی 4 طبقه و بنگاه ماشین دارند.
پدر سایه 3 زن اختیار کرده.
زن اول فوت شده و یک پسر دارد.
زن دوم که مادر سایه است 3 دختر و 3 پسر دارد که سایه کوچکترین آنهاست.
زن سوم 3 پسر و یک دختر دارد.
مادر سایه با زن سوم شوهرش در یک خانه زندگی میکنند و خانواده ی پرجمعیتی هستند.
سایه دوم بار است که خودکشی میکند.
بار قبل قرص خورده که زود به بیمارستان منتقل میشود و زنده میماند.
سایه 2 سال است که پسری را دوست دارد و خانواده به او اجازه ی ازدواج نمیدهند.
دوست سایه میگوید که سایه از هر لحاظ محدود بوده و خانه برای او مانند زندانی بیش نبوده.
7 برادر بزرگتر از خودش که مانند نگهبان زندان او را شکنجه میکرده اند و به او اجازه ی نفس کشیدن نمیداده اند.
سایه در خانه برای خودش خیاطی میکرد .
خواهر ناتنی سایه شرایط او فرق میکند او که سوما نام دارد به دانشگاه رفته وا کنون هم شاغل است صبح زود قبل از خودکشی سایه درجمع دوستانش شادوخندان بوده حتی آواز خوانده و هنگام خداحافظی به دوستانش گفته که دیگر توانایی زندگی درخانه را ندارم. او گفته بوده مادرو پدرو برادرهایم از هر دشمنی بدتر هستند و هر لحظه زندگی را به من حرام کرده اند.
سایه بدلیل فشارهایی ک بر او وارد شده بود دچار بیماری اعصاب و افسردگی شدیدی شده بود.
گویا سایه مدتی قبل در خانه دعوا کرده و بعد از کتکی که خورده به خانه خواهر بزرگش که نزدیک خودشان است مراجعه میکند. اما خواهرش در را بروی او باز نمیکند و میگوید نمیخواهم دخترم(خواهر زاده سایه 6 ساله) زیاد با تو معاشرت کند چون او را هم مثل خودت میکنی.
سایه حتی اجازه آمدن به جلوی در را نداشته است.
هنگام دعوا هم مادر و پدرش پشت برادرهایش را میگرفتند و به سایه هجوم میبردند.
23/2/95 مادر سایه بعد از دعوا با شوهرش قهر میکند و به اورامان میرود.
سایه در خانه تنها بوده و در ساعت 2 بعداز ظهر خودش را حلق آویز میکند.
بعد از مدتی برادر و زنش میفهمند و اورا به بیمارستان میبرند.
سایه بارها به دوستانش گفته که من در این زندگی سهمی ندارم و یک روز خودم را نجات میدهم.
سایه اکنون در بیمارستان بسر میبرد.
مغز او از فعالیت افتاده و تنها قلبش کار میکند.
دکترها قطع امید کرده اند و گفته اند او الان هم مرده اما خانواده اجازه نمیدهند دستگاه تنفس از او جدا شود.
آریما – کردستان
۳۰ اردیبشهت ۱۳۹۵
کشته وزخمی شدن 2کارگر چهارباغ شهرستان ساوجبلاغ براثربرق گرفتگی!
رئیس اداره برق منطقه چهارباغ شهرستان ساوجبلاغ از کشته وزخمی شدن 2کارگربراثر برق گرفتگی خبرداد.
به گزارش31اردیبهشت ایرنا،رحمانی شامگاه جمعه اعلام کرد: خودرو جرثقیلی که در حال نصب سر در ورودی ملکی در چهارباغ خیابان گلستان یکم بود، با شبکه فشار متوسط برق برخورد کرد و باعث فوت یک نفرو مصدوم شدن یک نفر دیگر از کارگران شد.
وی افزود: خودرو جرثقیل با هماهنگی پلیس راهور متوقف و به پارکینگ منتقل شد.
رحمانی تصریح کرد: توصیه می شود سازندگان ساختمان و شهروندان گرامی در صورت وجود شبکه برق در اطراف ملک قبل از انجام هرگونه عملیات ساختمانی در حریم شبکه با اداره برق منطقه هماهنگ و حریم شبکه برق را رعایت کنند تا از هرگونه حادثه جانی و مالی جلوگیری شود.
سی ویکم اردیبهشت ماه1395