پرونده قضایی کارگران معترض مختومه باید گردد
– کارگران اخراجی پارس خودرو با شکایت نهاد ریاست جمهوری بازداشت شدند
– مدیر عامل چوکا برکنارشد!
ازبازگشت بکار5کارگرمعترض اخراجی وبسته شدن پرونده قضایی13کارگر معترض این کارخانه خبری درمیان نیست؟!
– ادامه تجمعات اعتراضی کارگران کارخانه پلیاکریل اصفهان نسبت به بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی!
– تجمع کارگران مجتمع نیشکر هفتتپه در اعتراض به افزایش اجاره بهای منازل کویسازمانی!
– اقدام کارگران سد تنگ سرخ یاسوج برای دست یابی به مطالباتشان!
– گزارشی درباره وضعیت دردناک کارگران کارخانه روغن نباتی گلنازکرمان ،یکه تازی کارفرمایان وسکوت مسئولان طراز اول استان وکشور؟!
– تشکلیابی مستقل در محاق
– گفتوگو با خانوادههای کارگران کشتهشده در حادثه متروی کیانشهر که ٧ روز از مرگشان میگذرد:
کارگران مدفون شهر!
– کشته وزخمی شدن 2کارگر کارخانه سیمان دورود براثرآتش سوزی!
– سوختگی ۷۰ درصدی یک کارگر به خاطر انفجار دیگ بخار
– جزئیات آخرین وضعیت سلامت مصدومان حادثه پتروشیمی مبین
– مصدومیت شدید یک کارگر براثرسقوط به داخل استخر قیر نیمه گرم در مشهد!
– ادامه تظاهرات وتجمعات اعتراضی در فرانسه نسبت به قانون کار الخمری!
کارگران اخراجی پارس خودرو با شکایت نهاد ریاست جمهوری بازداشت شدند
جمعی از کارگران اخراجی پارس خودرو طی هفته های گذشته در اعتراض به اخراج خود بارها در مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کرده اند. در پی تجمع شنبه بیستم شهریور سه تن از آنان با شکایت نهاد ریاست جمهوری توسط عوامل نیروی انتظامی بازداشت و پس از ارجاع آنان به دادسرای ناحیه یازدهم بعد از ساعاتی با دستور قاضی کشیک آزاد شدند.
این کارگران در ماه های گذشته پیگیری های زیادی را از طریق مجلس، وزارت کار و نهاد ریاست جمهوری برای بازگشت بکار انجام داده اند که با عدم رسیدگی مسئولان تجمعاتی را نیز برگزار کرده اند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۲۰شهریور ۱۳۹۵
درهمین رابطه:
تجمعات 26کارگرمعترض اخراجی کارخانه خودروسازی پارس خودروبرای بازگشت بکار!
اما کارخانه پارس خودرو و علی الخصوص مدیران خبره و چندصد میلیونی این مجموعه و بنگاه بزرگ صنعتی و اقتصادی از این مناقشه چه می خواهند؟!! “… شمارو سرتونو بریدن تا ٧٠٠٠کارگر دیگه ی کارخونه بترسن…” این نقل قول مو به مو از جواب کارشناسان “دفتر پیگیری نهاد ریاست جمهوری اسلامی ایران”!! به مراجعات و پیگیریهای این کارگران اخراجی ست!!-حداقل در ٢ مورد از مراجعات من خودشاهد بوده ام-. در واقع جواب نهایی و سرراست مدیران پارس خودرو-کارفرما- این بوده که ناممکن و غیرقابل قبول است که این کارگران اخراجی دوباره به سرِ کار خود در “پارس خودرو” بازگردند!!..چرا؟ چون بقیه کارگران “پررو و مطالبه گر”!! میشوند و نمیشود جمع کرد!!…
“چرا به حرف ما گوش نمیکنید؟!”
تجمع چندباره ی کارگران اخراجی “کارخانه خودروسازی پارس خودرو” مقابل دفتر ریاست جمهوری
این میتینگ اعتراضی مطابق معمول بی نتیجه و بدون دریافت پاسخی منطقی و چرایی اخراج ٢۶ نفر از کارگران کارخانه پارس خودرو که -مستقیما با دستور مدیریت این کارخانجات خودرو سازی – به پایان رسید!.
بیش از یکسال هست که من با کارگران اخراجی پارس خودرو در ارتباط بوده و در طول این مدت و حتی قبل تر از آن “کارگران اخراجی پارس خودرو”بصورت روزانه پیگیر وضعیت شغلی و کاری خود از تمامی مجاری قانونی و اداری دستگاههای دولتی و حکومتی برای مطالبه جویی دلیل اخراج و مهمتر از همه “بازگشت به کار” خود بوده اند!… حداقال یکی از کارگران با حکم قضایی “بازگشت به کار” خود را گرفته، اما پارس خودرو از پذیرش این کارگر با وجود حکم قانونی و قضایی امتناع کرده و حاضر به پذیرش کارگر اخراجی خود نبوده است. وزارت کار همان وزرات و نهاد مسئول در این باره-قوانین کار و اشتغال و نیز دعاوی کارگری و کارفرمایی- چندین بار با اعمال نفوذ و فشار مدیران وزارت صنعت و پارس خودرو و جریانهای رانتی درگیر در این مسئله احکام صادره برای این کارگران را دستکاری و تغییر رای داده است.(این اعمال نفوذ و فشار در احکام قضایی نیز بوده).جدای از این مسایل ،مدیران پارس خودرو بارها با پرونده سازی های واهی و کثیف بر علیه برخی کارگران اخراجی!!نه تنها اقدام به تهدید کارگران نموده !بلکه موجبات سلب سلامت روحی و روانی آنان نیز گردیده است…شرح وقایع این چند سال این کارگران واقعا در چندین فیلم و کتاب جای نمیگیرد…
اما این همه دعوا و شکایت برای چه ؟ وچرا؟!!!…
کارخانه پارس خودرو از سال ٩٢ شروع به اخراج این کارگران کرده است.دلیل اخراج اعتراض و پیگیریهای صنفی و معیشتی این کارگران بوده است.
مطالبه و پیگیری بحقِ ٢۶ کارگر اخراجی “پارس خودرو ” مشخص و معلوم است انها بی چون و چرا خواهان “بازگشت به کار” خود هستند.در بین این ٢۶ نفر کارگران و تکنسینهایی با ١٠تا ٢٠ سال سابقه کار در پارس خودرو حضور دارند و همگی از نیروهای متخصص در بخشهای مختلف این مجموعه خودرو سازی هستند.
اما کارخانه پارس خودرو و علی الخصوص مدیران خبره و چندصد میلیونی این مجموعه و بنگاه بزرگ صنعتی و اقتصادی از این مناقشه چه می خواهند؟!! “… شمارو سرتونو بریدن تا ٧٠٠٠کارگر دیگه ی کارخونه بترسن…” این نقل قول مو به مو از جواب کارشناسان “دفتر پیگیری نهاد ریاست جمهوری اسلامی ایران”!! به مراجعات و پیگیریهای این کارگران اخراجی ست!!-حداقل در ٢ مورد از مراجعات من خودشاهد بوده ام-. در واقع جواب نهایی و سرراست مدیران پارس خودرو-کارفرما- این بوده که ناممکن و غیرقابل قبول است که این کارگران اخراجی دوباره به سرِ کار خود در “پارس خودرو” بازگردند!!..چرا؟ چون بقیه کارگران “پررو و مطالبه گر”!! میشوند و نمیشود جمع کرد!!…
گزارشات بیشتر و مشخص تری از وضعیت کارگران اخراجی پارس خودرو در چند روز آینده در اختیار جراید و افکارعمومی قرار خواهد گرفت… فیش های حقوق نجومی مدیران و مشاورین مدیرعامل کارخانه ،پرونده های فساد و رانتخواری مدیران پراس خودرو و حتی وزارت کار ،در رابطه با این پرونده ارایه خواهد شد.
منبع:https://www.facebook.com/mehdy.toopchi
مدیر عامل چوکا برکنارشد!
ازبازگشت بکار5کارگرمعترض اخراجی وبسته شدن پرونده قضایی13کارگر معترض این کارخانه خبری درمیان نیست؟!
کارگران کارخانه ایران چوکای تالش از تحقق یکی از مهمترین مطالباتشان مبنی بر کناری مدیرعامل پس از گذشت چندین ماه از آغاز اعتراضاتشان خبر دادند.
به گزارش25شهریورایلنا،کارگران با اعلام این خبر گفتند: طی حکمی که روز گذشته (24 شهریور ماه) ازسوی مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت سرمایهگذاری تاپیکو صادر شده است، مدیرعامل فعلی کارخانه برکنار و تا تعیین مدیریت جدید، آقای محمدمهدی حاجی قربانی به سمت سرپرستی شرکت صنایع چوب و کاغذ ایران چوکا منصوب شد.
به گفته آنان، پس از گذشت چندین ماه از آغاز اعتراضات کارگران ایران چوکای تالش، سرانجام یکی از مهمترین مطالبات آنان محقق شده است.
اخباروگزارشات کارگری:
مدیرعامل برکنارشد اما تا به امروزازبازگشت بکار5کارگرمعترض اخراجی وبسته شدن پرونده قضایی13کارگر معترض این کارخانه خبری درمیان نیست؟
قابل یادآوری است که مدیرعامل چوکا دست به اخراج 5کارگرمعترض این کارخانه زده بود.وی همچنین از 13کارگرمعترض این کارخانه شکایت کرده بود که روز27مردادماه سال جاری به دادگستری شهرستان رضوانشهر احضار شدند.
درهمین رابطه:
دادگاه13 کارگرمعترض کارخانه چوکا27مرداد برگزار می شود!
ضمن مخالفت مدیرعامل چوکا با بازگشت بکار5کارگرمعترض این کارخانه اخیرا مدیران چوکا از13کارگرمعترض شکایت کرده اند که دادگاهشان فردا 27مرداد برگزارمی شود.
به گزارش26مداد دیارباران،مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی گیلان گفت: مدیران چوکا از ۱۳ نفر از کارگران این شرکت شکایت کرده اند و مدعی شده اند که آنها مخل تولید هستند.
ایزد دوست با بیان اینکه ۲۷ مرداد دادگاه این کارگران برگزار می شود، گفت: در این رابطه جلسه ای با معاونت سیاسی استاندار داریم تا این موضوع به خیری و خوشی برطرف شود.
وی ادامه داد: بر اساس استعلامی که ما به عنوان اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان داشتهایم، مشخص شده است که چوکا مذکور ۶۴۴ کارگر دارد که ۴۹ نفر آنها رسمی و ۵۹۵ نفر نیز قراردادی هستند.
ایزددوست درباره آغاز مشکلات شرکت چوکا گفت: در ابتدا مدیران شرکت چوکا به اخراج ۵ کارگر اقدام کردند و این موضوع در شورای تأمین شهرستان بررسی شد که در نتیجه قرار شد که مجدداً کارفرما این کارگران را به کار گیرد، امّا؛ در ادامه مدیران شرکت چوکا به تعهدات خود برای بازگرداندن این افراد عمل نکردند و این موضوع مشکلاتی را به وجود آورد.
وی با بیان اینکه اخیراً مدیران چوکا از ۱۳ نفر از کارگران این شرکت شکایت کرده و مدعی شده است که آنها قانونشکن هستند و مخل تولید میباشند، گفت: این موضوع در دادگاه در حال بررسی است و باید منتظر رأی مرجع قضایی باشیم.
ایزد دوست با بیان اینکه توصیه من به مدیر کارخانه چوکا این است که مرجع رسیدگی به مسایل کارگری ما هستیم و ما هم اعلام آمادگی می کنیم که کمک کنیم، اظهار کرد: چون به دادگاه کارفرما شکایت کرده حق ورود نداریم و منتظر هستیم تا رای نهایی صادر شود.
ادامه تجمعات اعتراضی کارگران کارخانه پلیاکریل اصفهان نسبت به بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی!
روزگذشته24شهریور،حدود 300 نفر از کارگران پلیاکریل اصفهان دراعتراض به بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی،دست به تجمع درکارخانه زدند.
به گزارش25شهریورایلنا،چندین نفر از کارگران کارخانه پلیاکریل اصفهان اعلام کردند که حدود 2 هزار کارگر این کارخانه 4 ماه معوقات مزدی دارند.
برخی کارگران این کارخانه متذکر شدند که روز سهشنبه 16 شهریور جلسهای در استانداری اصفهان درباره مشکلات این کارخانه تشکیل و در این جلسه مقرر شد، تشکیل هیاتمدیره جدید در دستور کار قرار بگیرد و تزریق نقدینگی و پرداخت مطالبات کارگران و راهاندازی مجدد در کارخانه انجام شود.
البته روابط عمومی شرکت پلیاکریل به کارگران اعلام کرده که هیاتمدیره جدید از روز شنبه 20 شهریور با حکم وزیر صنایع کار خود را آغاز میکند اما بنابر گفتههای کارگران تمام صحبتهای این چند ماهه به یکباره تکذیب شده و حتی نامه روابط عمومی نیز از سایت شرکت حذف شده است.
کارگران تاکید کردند که پس از حذف نامه از روی سایت، سهشنبه 23 شهریور نماینده تام الاختیار سهامدار در تماس با نمایندگان کارگران اعلام کرده«تمامی تصمیمات درباره کارخانه پلیاکریل در حیطه وظایف سهامدار است».
نماینده تامالاختیار سهامدار به نمایندگان کارگران متذکر شده«اگر قرار به راهاندازی باشد خود سهامدار عمده با فروش املاک شرکت، نقدینگی لازم شرکت را تامین کرده و تولید راهاندازی میشود».
تجمع کارگران مجتمع نیشکر هفتتپه در اعتراض به افزایش اجاره بهای منازل کویسازمانی!
در ادامه اعتراضهای روزهای اخیر کارگران مجتمع نیشکرهفتتپه روز گذشته(24شهریور) گروهی دیگر از کارگران در اعتراض به افزایش اجاره بهای منازل کوی سازمانی در محوطه کارخانه تجمع کردند.
به گزارش25شهریورایلنا،کارگران این واحد تولیدی گفتند: روز گذشته(چهار شنبه 24 شهریورماه) تعداد قابل توجهی از کارگرانی که در کوی سازمانی مجتمع نیشکر هفتتپه ساکن هستند در محوطه این واحد صنعتی تجمع کردهاند.
از قرار معلوم تجمع روز گذشته کارگران در اعتراض به افزایش اجاره بهای بیش از 600 واحد سازمانی مستقر در مجتمع نیشکر هفتتپه صورت گرفته است.
به نقل از کارگرانی که محل سکونتشان در خانههای سازمانی مجتمع واقع شده؛ پیش از این هر یک از کارگران ساکن منازل مسکونی مجتمع نیشکر هفتتپه اجاره بهایی حدود 185 هزار تومان به مدیریت مجتمع پرداخت میکردند اما اخیرا کارفرمای بخشخصوصی کارخانه با صدور بخشنامهای جدید، اجاره بهای هر یک از منازل مسکونی کارگران را براساس کیفیت منازل به 350 تا 650 هزار تومان افزایش داده است.
برپایه این اطلاعات، مدیریت مجتمع این بخشنامه را از ابتدای ماه آینده لازم اجرا دانسته وتاکید دارد کارگران ساکن کوی سازمانی باید مابهالتفاوت اجاره ششماه گذشته خود را نیز پرداخت کنند.
به گفته وی، کارفرما تهدید کرده کارگرانی که توانایی پرداخت اجاره منازل خود را براساس بخشنامه جدید ندارند بایستی منازل خود را تا پایان شهریورماه جاری تخلیه و تحویل دهند.
این کارگر که به نمایندگی از سایر همکاران خود سخن میگفت تصریح کرد: مدیریت فعلی مجتمع بدون در نظر داشتن شرایط زندگی آنها این افزایش اجاره بها را انجام داده و این در حالی است که تمامی ساکنان این منطقه را خانوادههای حداقلبگیر تشکیل میدهند که مطالبات مزدی آنها با تاخیر پرداخت میشود.
آنها در باره مخالفت خود میگویند: در محدوده مجتمع مسکونی رفاهی کارگران مجتمع نیشکر هفتتپه، سالهاست بیش از 600 خانوار کارگری در ساختمانهای سازمانی سکونت دارند که از عمر آنها حدود 50 سال میگذرد و در طول این سالها کارگران ساکن برای نگهداری این واحدها هزینههای زیادی را متقبل شدهاند.
به گفته وی پیش از این مدیران قبلی مجتمع که دولتی بودند هر سال با افزایش تورم مبالغی کمی بر اجاره بهای منازل مسکونی کوی کارگران میافزودند تا اینکه با بخشنامه اخیر کارفرمای بخشخصوصی قرار است رقم اجاراه بهای منازلمسکونی به چندین برابر افزایش پیدا کند که با مخالفت کارگران روبرو شده است.
اقدام کارگران سد تنگ سرخ یاسوج برای دست یابی به مطالباتشان!
کارگران و کارکنان طلبکار سد تنگ سرخ یاسوج که ماه ها حقوق و مطالبات خود را دریافت نکرده اند در اقدامی قصد داشتند تجهیزات شرکت پیمانکار این سد را بابت طلب خود ضبط کنند.
به گزارش 25شهریورصبح زاگرس ،براساس گزارش یکی از اهالی منطقه تنگ سرخ، این کارگران و کارکنان سد تنگ سرخ ماه ها و روزهای گذشته چندین بار مقابل استانداری کهگیلویه و بویراحمد تجمع کردند و خواستار دریافت مطالبات و حقوق عقب افتاده خود از پیمانکار و شرکت مربوطه شدند که جواب قانع کننده ای از سوی پیمانکار و مسئولان استانداری دریافت نکردند.
براین اساس کارگران و کارکنان با حضور در کارگاه شرکت پیمانکاری تنگ سرخ قصد داشتند یکدستگاه بیل میکانیکی را بابت طلب کاری خود از پیمانکار ببرند که با اطلاع پاسگاه انتظامی تنگ سرخ این بیل میکانکی توقیف و به پاسگاه تنگ سرخ منتقل شد.
درهمین رابطه:
ادامه تجمعات اعتراضی کارگران سد تنگ سرخ یاسوج نسبت به عدم پرداخت 15 ماه حقوق!
عصرامروز21شهریور، کارگران سد تنگ سرخ یاسوج دراعتراض به عدم پرداخت 15ماه حقوقشان دست به تجمع مقابل استانداری کهگیلویه و بویراحمد زدند.
به گزارش21شهریور فارس ، جمعی از کارگران سد تنگ سرخ یاسوج عصر امروز برای چهارمین بار با تجمع در مقابل درب استانداری کهگیلویه و بویراحمد خواستار پرداخت مطالبات 15 ماهه خود شدند.
یکی از این کارگران در همین خصوص بیان کرد: از اوایل سال 94 تا تاریخ 30 خرداد که این کارگاه تعطیل شده هیچ گونه حقوق و مزایایی به ما پرداخت نشده است.
وی با اشاره به اینکه زندگیش به سختی میگذرد، افزود: به اداره کار، آب منطقهای و هر ادارهای که لازم بود مراجعه کردم اما هیچ کس پاسخگوی مشکلات ما نیست.
وی با اشاره به اینکه مستاجر است، گفت: فرزندانم دانش آموز و دانشجوهستند و در آستانه شروع مدارس از من توقع دارند اما با دست خالی نمیتوانم مایحتاج فصل مدارس فرزندانم را تأمین کنم.
وی در پاسخ به اینکه میزان مطالبات کارگران این سد چقدر است، افزود: مطالبات کارگران از این سد 12 میلیون تا 35 میلیون است.
یکی دیگر از کارگران معترض بیان کرد: چند ماه گذشته برای مطالبه حقوقمان در جلوی استانداری تجمع کردیم که مسؤولان استان به ما گفتند بعد از سفر رییس جمهور اعتبارات به این پروژه تزریق میشود.
وی گفت: نزدیک به یک ماه از سفر رییس جمهور به استان میگذرد و تاکنون مطالبات ما پرداخت نشده و کسی هم پاسخگوی ما نیست.
یکی دیگر از این کارگران با اشاره به اینکه به خاطر وضعیت مالی که داشتم مانع حضور فرزندم در مسابقات رباتیک شدم، گفت: عدم پرداخت مطالبات از سد تنگ سرخ موجب شد مانع ادامه تحصیل فرزندم شوم.
وی یادآور شد: 15 ماه است که حقوق و مطالبات کارگران سد تنگ سرخ پرداخت نشده که اگر مسؤولان جواب قانع کنندهای به ما ندهد برای رفع مشکلاتمان به تهران مراجعه میکنیم.
این کارگر تشریح کرد: در تجمع قبلی معاون عمرانی استاندار گفت 12 میلیارد به این پروژه اختصاص یافته اما به ما از 400 هزار تومان تا یک میلیون پرداخت شد و تاکنون به ما پولی پرداخت نشده است.
گزارشی درباره وضعیت دردناک کارگران کارخانه روغن نباتی گلنازکرمان ،یکه تازی کارفرمایان وسکوت مسئولان طراز اول استان وکشور؟!
کارخانه روغن نباتی گلناز بعد از آتش سوزی مرحله دوم به کل ورشکست شد و هر ماه تعدادی از نیروهای خود را تعدیل میکرد گرچه خبرنگار ما بارها با مدیر کارخانه گلناز تماس تلفنی برقرار کرده بود اما وی اذعان به ورشکستگی نمی کرد و ابراز می کرد که من هم یک نیرو هستم واینجا کاره ای نیستم وشما با دفتر تهران تماس بگیرید، دفتر تهران هم دست کمی از مدیر کارخانه نداشت زیرا آنان هم جواب قانع کننده ای نمی دادند .
بعد از ۶ ماه چشم انتظار برای پاسخگویی اقناع کننده ازسوی مسئولین امر آن هم از سوژه ای که در ابتدای سال بار ها پیگیر دریافت اطلاعات صحیح و واقعی آن بودیم امروز(24شهریور) این سوژه که مسئولان مرتب آن را تکذیب می کردند ، خودش در مقابل استانداری کرمان ظاهر شد .
گرچه امروز(24شهریور) هیچکدام از مسئولین استانی از استاندار تا بخشدار و فرماندار در کرمان حضور نداشتند اما این تجمع رخ داد حتی مدیر کارخانه نیز از ترس هو کشیدن کارگرانش و بی احترامی به وی از مخفیگاه خود بیرون نیامد وحاضر نشد رودر رو با کارگرانش به حل مشکل بپردازد{این سخنان از زبان کارگران نقل شده است }
صبح امروز(24شهریور) همه کارگران شیفت صبح کارخانه روغن نباتی گلناز مثل همیشه منتظر اتوبوس های محل کار خود بودند تا به واحد تولیدی خود بروند اما یک اتفاق ناخوشایند روح و روانشان را آزرد، راننده اتوبوس هنگامی که ایستاد اعلام کرد کسی سوار نشود به جز مامورین انتظامات زیرا کارخانه تعطیل شده است .
یکی از کارگرانی که شب قبل از تعطیلی کارخانه باخبر شده بود پیامکی را نشان داد که مهر تایید بر تعطیلی این کارخانه زد این پیامک از سوی مدیر کارخانه روغن نباتی گلناز زده شده بود که متن این پیامک کارگران را از اتهام تعطیل نمودن کارخانه مبرا می ساخت. متن پیامک به شرح ذیل است؛
«همکار گرامی سلام
شب شما بخیر . احتراما کارخانه از چهارشنبه مورخ بیست وچهارم تا اطلاع ثانوی به دلیل عدم تامین روغن تعطیل می باشد. بدیهی است بازگشایی مجدد حضورتان اعلام خواهد گردید
با احترام . خادمی»
کارگران که صدای اعتراضشان به گوش مدیران کارخانه نمی رسید و بعد از ۶ ماه چشم انتظاری با درب بسته کارخانه روبه رو شدند !! لذا در مقابل استانداری کرمان تجمع کردند اما با گذشت دو ساعت از تجمع مسئولی برای رفع مشکل به حضور انان نشتافت حتی از مدیر ان کارخانه کسی نبود که پاسخ آنان را بدهد .
گرچه هر روز خبری از تعطیلی و یا تعدیلی کارگران زیادی در سطح استان به گوش می رسد اما سکوت همه جانبه مسئولین از مدیر کارخانه تا مسئولین استانی شهر کرمان جالب تر از هر چیزی بود .!!!
گویی حضور رحمانی فضلی به کرمان از اعتراض کارگری که ۶ ماه حقوقی دریافت نکرده است و مرتب توسط مدیرانی که روحیه دیکتاتور گونه دارند از کار کنار گذاشته می شوند برای مسئولین استان اهمیتی ندارد، گرچه معاون سیاسی استاندار با نماینده کارگری کارخانه گلناز صحبت کرده بود اما به نتیجه ای نرسیده بودند گرچه گروهی هم قصد داشتند که به جیرفت بروند و با وزیر کشور سخن بگویند اما این کار عملا برایشان مقدور نبود .
یکی از کارگران گفت : نزدیک به ۶ ماه است به کارخانه راهم نداده اند ۱۲ روز دیگر همسرم وضع حمل می کند لذا به دنیال درمان وی بودم که متوجه شدم ۶ ماه بیمه من هم پرداخت نشده است در حالی که کارخانه حق بیمه را از حقوق من کسر می کند لذا با این اوضاع بی پولی و عدم در یافت حقوقی که من دارم چطور مشکلات خود را مرتفع سازم و نوزاد نو رسیده را چطور حمایت کنم .
یک کارگر دیگر اذعان کرد : شب هنگام به من پیامک زده اند که فردا تعطیل است لذا اگر کارحانه تعطیل است پس چرا نور چشمی ها در واحد تولید کار می کنند اما کارگرها حق ورود ندارند ؟ هم اکنون ۳ هزار و ۷۰۰ تومان قبض گاز برای من آمده که توان پرداخت ندارم ، من که ۱۶ سال در این کارخانه کار کرده ام حتی یک نامه بیکاری و یا اخراجی به من نداده اند که اکنون مطالبه ای داشته باشم .
یکی از مهندسین این واحد تولیدی ادامه داد : من یک مهندس در بخش تولید هستم ومی دانم که در کارخانه چه خبر است در واحد گلناز وقتی خانم مدیر کارخانه ، معاون وی باشد و ۲۰ نفر اعضای خانواده و فامیل وی استخدام شوند چطور می شود با کارگران به عدالت رفتار کرد البته همه میدانند که این مدیر کسی است که کارخانه راه اندازی شود نصف بیشتر متحصنین را قلع و قمع خواهد کرد زیرا ما از مدیران ارشد این کارخانه که با باج گیری و رشوه گیری و با ارائه منصب به فامیل های خود در اوج هستند اخباری داریم که مشخص است سکه ها و گوسفندهای چاق و چله درب خانه های چه کسی فرستاده میشود لذا مشکل این کارخانه با زد و بند همراه است و یکی دو مشکل نیست .
کارگر دیگری ادامه داد : اگر حقوق یک ماه اختلاس کنندگان بانک تجارت به کارخانه گلناز به عنوان سرمایه داده می شد اکنون من کارگر بیکار نمی شدم و ۶ ماه از کار خود باز نمی ماندم .چطور من سه فرزند خود را به مدرسه بفرستم درحالی که پول تامین دفاتر و روپوش و هزینه های مدرسه را ندارم لذا امسال تصمیم گرفتم که فرزندانم را به مدرسه نفرستم !!!
یکی از کارگران جوان کارخانه گلناز ادامه داد : کارخانه گلناز بسیار دغل باز است و با طرح نمودن واحد تولیدی خود به فصلی با کارگران خود قرارداد ۱ تا ۱۰ روزه می بندد وحتی از نیروهای خود تعهدنامه محضری می گیرد که اگر کسی در حین کار با دستگاه اتفاقی برایش افتاد باید بگوید که خودش مقصر است حتی اگر بازرسان اعلام کردند که بر عهده کارخانه است بازهم کارگر حق ندارد شاکی شود و در خواست احقاق حق بنماید .
وی ادامه داد : چند کارگر با شرایط جسمی نامناسب همچنان در کارخانه کار می کنند زیرا دستشان به جایی بند نیست و حتی از بیمه بیکاری هم نمی توانند استفاده کنند زیرا کارخانه اعلام کرده است که نامه بیمه بیکاری به شما نمی دهیم ، حتی نامه اخراج هم نمی دهند تا تکلیف خود را بدانیم نزدیک به ۱۲ سال کار کردیم اما برای ما ۵ سال بیمه رد شده است لذا این رانت خواری ها برای چه کسی بها شده است .
کارگران کارخانه روغن نباتی گلناز خاطر نشان کردند : شرایط بد غذایی{سه نوع غذا درمنوی غذایی کارخانه وجود دارد ،کتلت ،ماکارونی،عدس پلو} ،حقوق نامناسب {پرداخت های بی موقع و نامنظم } ،عدم عقد قراردادهای ثابت و منظم ،عدم ارائه خدمات ،اضافه کاری های اجباری که بدون پرداخت است و عدم دیده شدن تعطیلی در بازده کاری ، حضور موروثی نور چشمی های مدیر کارخانه در واحد تولید ، ودیکتارتوری بعضی مدیران که کوچکترین تمرد را ضمیمه درج در پرونده قرار می دهد ، روحیه خفقان در کارخانه و عدم توجه به نیروی کارگر را از بزرگترین مشکلات این واحد تولیدی است .
نماینده کارگری روغن نباتی گلناز که با معاون سیاسی استاندار صحبت کرده بود گفت : درگذشته کارخانه روغن نباتی با سیستم ۲۴ *۱۲ اداره می شد اما با تدبیر مدیر تولید و وعده های توخالی همه کارگران ۱۲*۱۲ شدند لذا بعد از گذشت ۶ ماه از طرح خودخواسته مدیر تولید ، نه تنها مدیر تولیدی در کارخانه دیده نشد بلکه با کوچکترین اعتراضی کارگران کارخانه یکی پس از دیگری قلع و قمع می شدند تا امروز که تعداد کارگران اخراجی به ۷۰۰ نفر رسیده است لذا اکنون ۳ خط تولید کار می کند و شب گذشته کارگران خسته ای که ۸ ساعت سر پا بودند از ایستادن برای اضافه کاری تمرد نموده که منجر شد تعداد ۲۰ نفردیگر هم اخراج شوند.
وی ادامه داد : در حال حاضر کارگران سه شیفت کار می کنند وماهی یک روز تعطیلی شاید داشته باشند لذا گروهی که عصر کار تا ساعت ۳ عصر تا ۱۱ شب کار می کنیم وبعد هم به ما اضافه کار اجباری هم می دهند و ما از شدت خستگی نمی توانیم بایستیم واز دریافتی اضافه کاری هم خبری نیست و با تمورد روز بعد حق ورود به کارخانه را ه منداریم چه باید کرد : زیرا کارخانه تولید دارد سفارش گرفته وباید با تولید بالا را یک شبه به مشتری تحویل دهند لذا نیاز به تولید بالا دارند وباید نیروی اضافه داشته باشند نیروها همه بیرون وبعد یک کارگر که ۸ ساعت متمادی کار گرده باید با شیفت شب کاری هم کار کند اگر تمرد کرد روز بعدنباید سر کار حاضر شود این اوج بی انصافی است .
گرچه تماس های ما با مدیر کارخانه بی حاصل بود لذا کارگرانی که مدیر کارخانه به مدیر سیاسی استانداری کرمان گفته بود که خودشان کارخانه را بسته اند به سمت کارخانه گلناز راه افتادند و گفتند اگر ما کارخانه را بستیم برای احیاءآن به کارخانه می رویم لذا همه ی ۷۰۰ نفر به درب کارخانه مراجعه کردند .
خبر نگار کارگری که به دنبال احقاق حق کارگران و راستی آزمایی مسئولین بود با کارگران همراه شد تا از کل ماجرا با خبر باشد.
هنگامی که به کارخانه رسیدیم ماموران انتظامی از ورود کارگران به کارخانه ممانعت کردند و گفتند که ما شما کارگران را نمی شناسیم لذا الان کارخانه تعطیل است شما بروید فردا بیاید حضور کارگران و ترس انتظامات از ایجاد اغتشاش باعث شد مدیر کارخانه تماس های مکرری گرفته و از مدیران بخواهد که به این روند خاتمه بدهند و کارگران با مقاومت های بسیار به تجمع خود خاتمه دادند گرچه انتظامات به شدت از اتفاقاتی که ممکن بود برای دستگاه های کارخانه بیافتد بیمناک بودند اما تمام تلاش خود را برای خاتمه این امر انجام داد.
حال این سئوال برای ما مطرح است که چرا مسئولین با کارگران یک بام و دو هوا می کنند ؟؟؟
اگر واحدی تعطیل است اعلام کنید تعطیل شده و به کارگران نامه دریافت بیمه بیکاری بدهید اگر هم تعطیل نشده چرا کارگران را که هر کدام سابقه ای ۵ ساله دارند را با قرار داد های یک تا ده روزه سر گرم می کنید؟
بخشی ازگزارش کارگران کرمان بتاریخ24شهریور
تشکلیابی مستقل در محاق
جعفر ابراهیمی
دولت محدود احمدینژاد 8 سال مانع تمدید مجوز و فعالیت کانونهای صنفی شد برای فعالین پروندهسازی نمود و آنها را بازداشت کرد این اتفاقات در 3 سال گذشته در دولت روحانی تکرار شده است اما از ابتدای سال 1395 زمزمههایی مبنی بر اجازه دولت به کانونها برای تمدید مجوز به گوش میرسید نتیجه این شنیدهها تاکنون این است که وزارت کشور دولت روحانی به 16 تشکل اجازه داده است که با شروطی انتخابات مجمع عمومی خود را برگزار نمایند. تاکنون استان آذربایجان غربی و خراسان شمالی تشکیل مجمع دادهاند و مجوز فعالیت گرفتهاند اما همچنان تشکلهای دیگر در سراسر کشور با مشکل مجوز و ادامه فعالیت روبرو هستند.
اعمال محدودیت از طریق وضع شروط
دولت در آئیننامه ابلاغی خود به درخواستکنندگان تشکیل مجمع عمومی اعلام کرده است که آنان باید فرم تیپ اساسنامه پیشنهادی را کامل نمایند و محل و حوزه فعالیت خود را به استان محدود نمایند و تشکلهای شهرستانها باید زیرمجموعه تشکل استانی خود باشند. این سه شرط را نگارنده از دل مباحث طرحشده از سوی فعالین صنفی در بحثهای گروهی در فضای مجازی یا واقعی استنتاج کرده است اگر شروط فوق خواست دولت برای مجوز باشد میتوان با توجه به وضعیت کانونهای کشور موارد زیر را از طرح دولت برداشت نمود:
این شروط برای استانهایی که تاکنون به هر نحو کانون یا تشکل صنفی ندارند یک شروع است مثلاً در استان سیستان و بلوچستان که کانونش پیشتر از این شعبه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) بود شرایط تأسیس یک تشکل جدید است.
این شروط برای تشکلهایی که در سطح استانی فعال و مجاز بودند به معنای حذف تشکل مزبور و ایجاد تشکل جدید است؛ یعنی کانون همدان اگر بخواهد طبق این مدل فعالیت کند وقتی بخواهد مجوز خود را تمدید کند باید اساسنامه تیپ و جدید ارائه نماید یعنی اینکه کانون فعلی منحل و کانون جدیدی در حال شکلگیری است.
این شروط برای تشکلهای رسمی و مجاز شهرستانی به معنای انحلال و ادغام در یک تشکل جدید است که هنوز شکل نگرفته است. مثلاً کانون الیگودرز که یک کانون مؤثر در استان لرستان است در مسیر تمدید مجوز باید حذف شود و بهصورت یک تشکل استانی و به مرکزیت خرمآباد تشکیل شود و در فاز بعدی بهعنوان یک شعبهای از کانون لرستان فعالیت نماید.
این شروط برای کانون تهران که مجوز فعالیت سرتاسری دارد علاوه بر محدودیت کانونهای استانی مانند همدان، یک محدودیت فعالیت در حوزه جغرافیایی نیز به وجود میآورد.
با این شرایط امکان تأسیس یک تشکل سرتاسری معلمان تحت هر عنوان منتفی است و عملاً تشکل یابی معلمان در محدوده استان معنا دارد.
از مجموعه 5 گانه فوق میتوان این استنتاج کلی را به دست آورد که وزارت کشور دولت روحانی در حال مدیریت شکل و محتوای کانونهای صنفی است و ازآنجاییکه قادر نیست بیش از سه سال عملکرد غیرقانونی خود را توجیه نماید با این طرح در حال ایجاد کانونهای جدید است. دولت روحانی باید در ظاهر یک فرقی با دولت قبلی داشته باشد اما چون مانند احمدینژاد اعتقادی به تشکل یابی مستقل ندارد میکوشد با این کار عدم تمدید مجوز و فعالیت کانونها و برگزاری مجمع را که تاکنون دولتها مانع جدی آن بودهاند به گردن فعالین و تشکلها بیندازد.
در فازی دیگر اگر دولت بتواند اینگونه کانونهای صنفی را مدیریت کند و به تعدادی کانون مجوز فعالیت با شروط فوق بدهد در انتخابات سال 96 از آن بهعنوان برگ برنده در حوزه آزادی فعالیتهای جمعی استفاده خواهد کرد که هرچند کاریکاتوری است از واقعیت موجود، اما در بوق رسانههای انتخاباتی ممکن است به همان نسبت که دلواپسان دولت را برای تبلیغات مجهز میکند. صدای خوشی برای دلواپسان مغلوب در انتخابات 92 نباشد. تاکنون دولت به اشکال مختلف فعالیت کانونها را در برخی موارد با حربه دادن/ندادن مجوز کنترل کرده است و میتواند با این شروط بازی باکارت مجمع و مجوز فعالیتها و مطالبات را به حاشیه براند و تا مدتی ادامه دهد.
از سویی طبیعی است که دولت به دنبال تسری هژمونی خود در تمام عرصهها باشد اما وظیفه فعالین مستقل است که ضمن نقد رویکرد دولت راههای برونرفت از این مسائل را مورد واکاوی قرار دهند طبیعی است نگارنده دیدگاه مستقل خود را دارد و میکوشم از منظر یک فعال و منتقد وضعیت موجود مسئله را مورد واکاوی قرار دهم اولین نقد جدی به دولت در این مورد این است که دولت حق تشکل یابی معلمان را محدود میکند این حق چیزی نیست که در قالب یک دستورالعمل و قانون بتوان آن را اعطا نمود و یا گرفت. حتی وزارت کشور دولت مدعی امنیت فرهنگی حاضر نیست بدون دخالت اجازه دهد تا کانونها ابتدا تشکیل مجمع دهند و دستورالعمل جدید دولت را در ساختار تشکل خود اعمال نمایند. برای روشن شدن مسئله و عملکرد مداخله گرانه، غیر دموکراتیک و غیرقانونی دولت، از یک مثال استفاده میکنم فرض کنید اعضای فعال کانون یک شهر با این طرح دولت موافق باشند و اصلاً حاضر باشند در ساختار کانون استانی ادغام شوند برای این امر باید دولت به آنها اجازه دهد ابتدا مجمع خود را تشکیل دهند سپس در مجمع این دستور دولت را مورد رأی قرار دهند و در صورت موافقت اعضا در ساختار جدید ادغام شوند؛ اما دولت مجوز مجمع را منوط به این شروط قرار داده است و بهواسطه برخورداری از قدرت و زور، میخواهد هر طور شده تشکلها را در یک قالب مشخص ساماندهی نماید و این با روح تشکل یابی مستقل و حق آزادیهای جمعی در تضاد آشکار است.
واکنشهای احتمالی به طرح وزارت کشور
در میان اظهارنظرها در مورد عملکرد وزارت کشور میتوان چند نوع واکنش و رویکرد را از هم تشخیص داد. در یک تقسیمبندی میتوان دو طیف موافق و مخالف طرح دولت را از هم جدا نمود.
طیف اول: موافقان برگزاری مجمع با طرح دولت
رویکرد حامیان دولت: طرفداران این رویکرد چون اصل خود را بر حمایت از دولت قرار دادهاند این اقدام دولت را لطف به کانونها و وجه تمایزش با دولت قبلی میدانند و یکسره بر این طبل میکوبند که چرا کانونها و فعالین تن به این خواسته دولت نمیدهند و سریع مجمع برگزار نمیکنند.
نقد این رویکرد: حامیان این رویکرد بهراحتی از روی موانع و دخالت دولتی در محدود کردن کانونها عبور میکنند و حتی بااینکه بهصورت ذهنی شعار دموکراسی و… میدهند حاضر نیستند به دولت نقد کنند که اگر صادق است چرا اینهمه شرط و شروط گذاشتهاند حاملان این رویکرد چون در دوگانه احمدینژاد/روحانی مسائل را تحلیل میکنند قادر به درک قدرت جمعی و همبستگی اجتماعی نیستند لذا تمام امید خود را با دولتی گرهزدهاند که کلیدش با قفل مشکلات معلمان بیگانه است. اگر این طیف بتوانند عملاً میل دارند که تشکلهای صنفی را به زیرمجموعه جریانات سیاسی تبدیل نمایند.
رویکرد منتقدین دولت: بخشی از فعالین به عملکرد غیرقانونی دولت در مسئله مجوزها اشراف دارند ولی چون اصل را برگرفتن مجوز قانونی گذاشتهاند حاضرند به خاطر این مزیت محدودیتها را بپذیرند.
نقد این رویکرد: اگرچه مجوز قانونی زمینه مشارکت خوبی برای فعالیت است اما حق تشکل یابی را با این قید قانونی نباید محدود نمود. ضمناً این افراد چگونه میتوانند دخالتهای بعدی را مدیریت کنند از کجا معلوم دولت بعدی همین دولت باشد یا همین دولت نخواهد محدودیتهای جدید اعمال نماید آیا بدون نقد دولت تن به محدودیتها دادن درست است؟
طیف دوم: مخالفان برگزاری مجمع با طرح دولت
برخی بر این باورند که این طرح محدودکننده است و نباید تن به آن داد اما طرحی برای مجمع عمومی مستقل ندارند به طرح مزبور ایراد میگیرند اما راه برونرفت ارائه نمیدهند و دچار کلیگویی هستند و در مواردی از شکل دادن تشکلهای بدیل آنهم بهصورت قانونی سخن میگویند.
نقد رویکرد: شاید جدیترین نقد به این نگاه است چراکه بدترین شکل از ادامه کار کانونها، ادامه بهصورت فعلی است یعنی عدم برگزاری مجمع. حامیان این ایده در حال دم از تشکل بدیل بهصورت قانونی میزنند که همان قانون تشکلهای موجود را محدود کرده است ونمی توانند به این تناقض پاسخ مناسبی بدهند.
برخی از فعالین بر این باورند که این نوع مداخله اگر ادامه پیدا کند تا سطوح دیگر راه پیدا خواهند کرد مثلاً در ترکیب اعضای هیئتمدیره کانونها نیز ممکن است دخالت نمایند لذا نباید تن به یک خواست غیرقانونی داد؛ و درصورتیکه دولت به این شیوه برخورد کند کانونها باید مجمع عمومی خود را مستقل ازنظر دولت برگزار نمایند و نتیجه را به وزارت کشور اعلام نمایند.
نقد این رویکرد: اصلیترین نقد به این رویکرد از جانب کسانی است که میگویند اگر کانون تن به دستورالعمل وزارت کشور ندهد با برچسب غیرقانونی قادر به پیگیری مطالبات و اجتماعی شدن نیست.
اینکه کدام رویکرد غالب خواهد شد و کدام تحلیل بر تشکل یابی معلمان مسلط خواهد شد نیاز به گذشت زمان دارد اما بیشک موضع گروه اول موافق و مخالف طرح دولت از یک جنس است در این دو رویکرد یکی میخواهد منافع دولت را برجسته سازد و دیگری میخواهد شرایط کانونها به این فرم ادامه یابد. شاید یکی از بهترین شیوهها که آینده تشکل یابی معلمان را رقم خواهد زد گفتوگو و نزدیک کردن مواضع رویکردهای دوم موافق و مخالف طرح دولت است. آن چیز که مسلم است برگزاری مجمع به شیوه حامیان دولت و یا عدم برگزاری آنیک حکم دارد خارج شدن از مدار استقلال تشکلها و تبدیلشدن به محفلهای سکتاریستی.
شیوههای محدودیت و منع و انحلال تشکلها
برای اینکه ببینیم چگونه ممکن است هر یک از این رویکردها منجر به تضعیف تشکلهای موجود گردد روی اشکال انحلال و تضعیف تشکلها درگذشته باید مطالعه نمود بررسیها نشان میدهد تشکلهای صنفی بهصورت زیر منحل شده یا از شکلگیری آنها ممانعت بهعملآمده است.
اعلام انحلال و ممانعت از تشکل یابی از سوی قدرت سیاسی: زمانی رخ میدهد که قدرت سیاسی مسلط بهواسطه برخورداری از ابزار قدرت و اجبار قادر است تشکلهای غیرهمسو را غیرقانونی اعلام نماید این رویکرد بارها در طول تاریخ ایران از مشروطه به اینسو توسط حاکمیت اعمالشده است. وقایع پس از کودتای 28 مرداد در سال 1332 که منجر به غیرقانونی شدن برخی احزاب شد یا وقایع سال 1360 یا فضای سال 1388، در همه این موارد قدرت و دولت وقت رقبای خود را غیرقانونی اعلام کرد و پس از اعلام انحلال برخی مانع تشکل یابی مجدد شد.
موازیسازی تشکلهای منتسب به اصناف: در این رویکرد، قدرت حاکم ضمن جلوگیری از تشکل یابی مستقل با عدم مجوز به افراد، مستقل میکوشد در درون اصناف تشکلهای همسو را ایجاد نماید در برخی موارد دولت قادر نیست تشکلهای موجود را که در مسیر استقلال در پیشگرفتهاند را حذف نماید دست به موازیسازی میزند. مثلاً تشکلهای تحت عنوان انجمن اسلامی معلمان/دانش آموزان/مهندسان/مدرسان و … در دهه 60 و پیرامون نیروهای موسوم به خط امام شکل گرفتند که در محور آنها مجمع روحانیون مبارز قرار داشت این تشکل وابسته به جریان سیاسی خود بودند و منافع صنفی معلمان/دانش آموزان و … را نمایندگی نمیکردند بعدها جناح روحانیت مبارز تشکلهای همسوی خود را در برابر جناح مخالف تحت عنوان جامعه اسلامی معلمان/دانشجویان / مهندسان / و… شکل داد که یک موازیسازی در برابر رقیب بود که این جریانات همسو نیز منافع سیاسی خاص را نمایندگی میکردند و اصولاً کاری به بدنه اجتماعی خود نداشتند در محیطهای کارگری تشکلهای موسوم به شورای اسلامی کار و خانه کارگر این ویژگی موازیسازی و پر کردن خلأ تشکلهای مستقل را ایفا نمودند.
انشعاب و انحلال تشکلها از درون: یکی از راههای حذف تشکلها و انحلال آنها، تفرقه و انشعاب درونی است که ممکن است یک تشکل را از صحنه اجتماعی حذف نماید تکروی و قالب شدن روحیه محفلی و سکتاریستی یکی از آفتهایی است که ممکن است یک تشکل را از درون متلاشی نماید. در برخی موارد ممکن است حرکت یک تشکل بدون در نظر گرفتن زمینهها واقعی جامعه منجر به انشعاب و انحلال یک مجموعه گردد. طبیعی است اگر تشکلی داعیه استقلال داشته باشد قدرت سیاسی میکوشد از این نقاط ضعف درونی برای امحا تشکل استفاده نماید و تشکل موازی و مدیریتشده را ایجاد نماید.
مدیریت تشکلها: این شکل پیچیدهترین شکل استقلال زدایی از یک تشکل است که بهظاهر به دنبال امحا تشکیلات نیست بهظاهر دنبال موازیسازی نیست و با شعار تکثیر و گسترش فعالیتهای مدنی صورت میگیرد در این شکل از مواجهه با تشکلها مجوز و حق فعالیت بهصورت مشروط به افراد خاص و در حیطههای خاص اعطا میگردد. تشکل طوری ساماندهی میشود که عملکردش قدرت سیاسی را آزرده نکند اما با تشکلها به ظاهری برخورد قهری نمیشود اما تشکل یابی مستقل سرکوب می گردد. تشکلها بیشتر برای بزک جامعه مدنی هستند تا نمایندگی واقعی بدنه اجتماعی. کارگزاران سیاسی قدرت حاکم حقِ اجازه محدود به افراد محدود برای فعالیت محدود را با عنوان حقِ تشکل یابی تئوریزه میکنند این شیوه زمانی بیشتر کاربرد دارد که رقیب سیاسی یا دولت قبلی از شیوه دیگری مانند موازیسازی آشکار یا حذف و ممانعت آشکار استفاده کرده است و دولت مستقر می کوشد با پرهیز از روش گذشته خود از جنس دیگر معرفی نماید.
جمعبندی
اگرچه کانونهای صنفی برآمده از دوران موسوم به اصلاحات هستند و در دورههایی حتی اصل استقلال این تشکلها با شرکت در انتخابات و جانبداری از جریان خاص مخدوش شده است یا برخی از اعضای شاخص کوشیدهاند در برههای با شرکت در محافل سیاسی مشکلات صنف را حل نمایند اما درواقع امر مستقلترین تشکل موجود صنفی هستند بخصوص در دو سال اخیر که بیشازپیش برمدار صنفی حرکت نمودهاند. اگر در دوره احمدینژاد این تشکلها با منع فعالیت روبرو شدهاند (شکل اول حذف) به نظر میرسد در شرایط کنونی با تهدید موازیسازی در قالب طرح فانی و مشاورش برای ایجاد نظام صنفی (شکل دوم حذف) و مدیریت کانونها (شکل چهارم) روبرو هستند. کانونهای صنفی که دوران سخت و مشقتبار دولت نهم و دهم را سپری کردهاند در مواجهه با شرایط جدید نیاز به هوشمندی و دقت بیشتر دارند اگر در شرایط حساس کنونی بر روی نحوه مواجهه با مسئله مجوز و تمدید فعالیت و برگزاری مجمع عمومی یکدل و یکصدا عمل ننمایند و در انتخاب راهکار مناسب دقت نکنند و مسئولانه با موضوع برخورد نکنند ممکن است ظرفیتهای موجود نیز از دست برود.
اگر فعالان صنفی در مواجهه با این امر، تزهای پایهای زیر را راهنمای عمل خود قرار دهند که:
تشکل یابی صنفی و مستقل یک حق جمعی و غیرقابل معامله است
فعالیت صنفی در انحصار هیچ گروه و فرد خاصی نیست
معلمان و تمام زحمتکشان حقدارند در هر نقطه و به هر شکل تشکلهای مستقل خود را برای دستیابی به اهداف و مطالبات جمعی سامان دهند.
بیشک این تزها بر مبنای درک درست از شرایط واقعی و عینی به اتخاذ یک راهکار مناسب منجر خواهد شد که در آن منافع جمعی و حق تشکل یابی در بلندمدت محقق خواهد شد.
منبع: حقوق معلم و کارگر
گفتوگو با خانوادههای کارگران کشتهشده در حادثه متروی کیانشهر که ٧ روز از مرگشان میگذرد:
کارگران مدفون شهر!
همهاش یک لحظه بود و تمام؛ ۴٠ قطعه بتن که هر کدامشان ۴ تن وزن داشتند، از سقف تونل متروی کیانشهر رها شدند، روی زمین افتادند و ۴ کارگر را زیر خودشان له کردند؛ سه نفر ایرانی و یک نفر افغان.
«فاطمه» آن شب هرچقدر منتظر نشست، «رضا» نیامد. «رضا»ی کارگر که ٧ صبح تا ٧ شب را پشت بیل مکانیکی مینشست و روزش را در تو در توی سیاه و سرد و نمناک تونلهای مترو با یک «بسمالله» شروع میکرد، چهارشنبه، ١٧ شهریور ٩۵ هم ٧ صبح رفت تا کنار بقیه کارگرها، کار خط ۶ متروی تهران را پیش ببرد و مثل «غلامرضا»، «هادی» و «احمد» هیچوقت برنگشت.
«فاطمه»، همسر «رضا بهرامی»، یکی از کارگران کشتهشده در حادثه ریزش سقف تونل متروی کیانشهر، حالا راهی اردبیل است تا برود بالای مجلس هفتم همسرش بنشیند؛ با چشمهایی که هنوز به در است، دلی که منتظر است و ذهنی که هنوز آرام نشده و نمیفهمد که چطور آن روز چهارشنبه، «رضا» ٧ صبح از در بیرون رفت و دیگر ٧ شب برنگشت. «فاطمه» ٢۴ساله که در ١٨سالگی او را به خانه «رضا» در نسیم شهر رباطکریم فرستادند، هنوز هم نمیداند کار «رضا»ی ٣٣ساله دقیقا چه بود؛ او حالا فقط میداند شوهری داشت که «کارگر» بود، پدر دو بچه ۶ و ١٠ساله آنها بود و… و حالا دیگر نیست. ناباوری«نبودن» او را میشود از صدای «فاطمه» فهمید؛ آنجا که میگوید: «آخر هیچکس هم نیامد که تسلیتی بگوید. من هنوز هم نمیدانم که چه شد».
«رضا بهرامی»، ١٠سال کارگر بود و سالهای زیادی از این ١٠سال را در تونلهای مترو، زیرِ زمین و با کارگران زیادی گذراند که خط مترو را برای تهرانیها پیش بردند. حالا خانواده او از هفته پیش تا بهحال عزادار نبودن او هستند و میگویند: در این ٧روز از مسئولان شهرداری، اعضای شورای شهر و متروی تهران کسی سراغشان را نگرفته است. «فاطمه عزیز»، همسر او که دیروز مراسم هفت او را در اردبیل برگزار کرد، حالا از حالش میگوید، وقتی که خبر مرگ همسر جوانش را برایش آوردند: «آن روز تا ساعت دوونیم ظهر که به او زنگ زدم، سر کار بود و با هم صحبت کردیم. بعدش ساعت ۵ بعدازظهر که دوباره به او زنگ زدم، دیدم موبایلش آنتن نمیدهد، هرچی پشت سر هم شماره را گرفتم، در دسترس نبود؛ گفتم شاید چون داخل تونل است، اینطوری شده، ولی بعدش که ساعت از ٨ شب گذشت و نیامد، نگران شدم. به همه همکارهایش زنگ زدم، کسی جواب نمیداد، شرکت هم همینطور. تا اینکه بعد کلی زنگ زدن، یک نفر تلفن شرکت را جواب داد و گفت که او را به بیمارستان بردهاند، گفت خودتان بروید بیمارستان کهریزک. رفتم آنجا و گفتند باید بروم بیمارستان کیانشهر، آخر سر هم گفتند فوت شده و دنیا دور سرم چرخید».
«فاطمه» و «رضا» درهمه سالهای بعد از ازدواجشان مستأجر بودند، حالا «فاطمه» هست؛ با «آریا» ٣ و نیمساله و «آرمیتا» ۶ماهه که فرزندان آنهایند و حالا دیگر پدر ندارند: «رضا را در قبرستان نسیم شهر خاک کردیم. من هنوز هم شوکه هستم، آرام و قرار ندارم. از همان وقتی که خبرمرگش را شنیدم، شیرم قطع شده و شیر ندارم که به بچهام بدهم. ماندم چه کنم. او را خیلی دوست داشتم و حالا نمیدانم باید به بچههایم چه بگویم. بگویم چه شد که پدرشان مُرد و این سالهای جوانی را چطور بدون او رد کنم».
فاطمه» در این سالها از خاطرههای خطرناکی که «رضا» درباره ریزشهای مترو تعریف میکرد، کم نشنیده بود ولی هیچ وقت فکر نمیکرد، همین ریزشها یک روز بلای جان یار زندگیاش شود: «میگفت کارم خطرناک است، دو سهبار گفته بود کم مانده تونل ریزش کند ولی من فکر نمیکردم یک چیز بزرگ است، کار است دیگر. خودش میدانست که همیشه درخطر بود، ولی من باور نمیکردم، چون کار و تونل را ندیده بودم.» «فاطمه» و دو فرزندش حالا به خانه پدری او برگشتهاند؛ خانهای که یک پدر مریض دارد که کارگر ساختمانی است و حالا بیکار است و از وقتی خبر مرگ دامادش را آوردهاند، افسرده شده.
قطعه ٣۵٢؛ خانه آخر «غلامرضا» و «هادی»
«غلامرضا» و «هادی» برادر بودند؛ دو برادر کارگر که دست آخر هم کارشان، جانشان را از آنها گرفتند. «غلامرضا» و «هادی علیزاده» تازه یک هفته بود که به خط ۶ متروی تهران رفته بودند؛ آنها سرویسکار بودند و آن روز چهارشنبه هم وقتی «رضا بهرامی» دید که «پیکور» بیل مکانیکی از کار افتاده، به آنها اطلاع داد تا بیایند مشکل را رفع کنند؛ اول «هادی» کار را شروع کرد و بعد «غلامرضا» به کمکش رفت. هنوز چیزی نگذشته بود که یک صدای مهیب همه جا را برداشت، آنها به سقف نگاه کردند و تا به خودشان بیایند، زیر بتنهای سنگین ماندند و سگهای هلالاحمر بعد از ساعتها با نوک بینیشان، جای آنها را از زیر خروارها سنگ و خاک نشان دادند.
خانواده علیزاده حالا یک هفته است که عزادارند. برای همین هم است که صدای برادر بزرگ و پسرخاله آنها درست از سینه بیرون نمیآید و بریدهبریده میگویند که دوست ندارند خبرنگاری به خانه آنها برود و حال و روز مادر و پدر پیر و درهم شکسته «غلامرضا» و «هادی» را ببیند؛ پدر و مادر دوپسر ٢۶ و ٣٣سالهای که حالا دونفر از چند کارگریاند که در یکسال گذشته، تونلهای متروی تهران، جان آنها را گرفتهاند.
«محمد علیزاده»، برادر بزرگ آنهاست که خودش هم در پروژههای مترو کار میکند. او میگوید، دو برادرش که حالا دیگر نیستند، خیلی وقت بود که سرویسکار بیل مکانیکی بودند و آن روز هم برای سرویس بیل مکانیکی رفته بودند: «آن روز پیکور خراب میشود. پیکور وسیلهای در بیل مکانیکی است که بتنها را خرد میکند. آن موقع راننده زنگ میزند که پیکور از کار افتاده و دو برادر من میروند که آن را درست کنند. درهمین حین سقف تونل ١٠٠ تا ١۵٠متر ریزش میکند. آن روز من تبریز بودم؛ ساعت سهونیم شب پسردایی من زنگ زد و گفت: داداشهایت تصادف کردهاند، خودت را سریع برسان تهران، آمدم دیدم فوت کردند، گفتند در تونل این اتفاق افتاده. ما هنوز هم نمیدانیم اتفاق دقیقا چه بوده، در این مدت هم هیچ کدام از مسئولان شهرداری و شورا نیامدند تا تسلیتی به ما بگویند یا توضیح بدهند که ماجرا از چه قرار بوده است».
«محمد» میگوید که برادرهایش حقوق کارگری میگرفته و هر دو درمنطقه دولتآباد تهران مستأجر بودهاند؛ هر دو با تحصیلات دیپلم، هر دو ازدواج کرده و «غلامرضا» یک دختر یکساله دارد.
«محمود کیامنش»، پسرخاله این دو برادر هم میگوید: «آنها قبلا هم به صورت مقطعی در مترو کار کرده بودند ولی اخیرا از ١۵ شهریور تازه رفته بودند در این خط کار میکردند. هادی متولد ۶٩ و غلامرضا ۶٢ بود. غلامرضا یک دختر یکساله دارد و هادی ۶ماه بود ازدواج کرده بود. در این مدت همه فامیل داغان شدهاند. هیچکس نیامد تا از ما دلجویی کند، هیچکس توضیحی به ما نداد».
عضو شورای شهر: اشتباه کردیم که به عیادت خانوادهها نرفتیم
این نخستینبار نیست که مرگ کارگران حفاری مترو خبرساز میشود؛ مرگ ۴ کارگر کارگاه مترو کیانشهر درکنار مرگ دو کارگر مترو شهران درخرداد امسال، حاشیههای زیادی را دراینباره ایجاد کرده است. حالا این بعضی اعضای شورای شهر تهران و کارشناسان شهریاند که میگویند، عجله برای سرعتبخشی به حفاری و پیشبرد متروی تهران، کیفیت و استاندارد کاری کارگران را پایین آورده است.
«ابوالفضل قناعتی»، یکی از اعضای شورای شهر تهران است که این اعتقاد را دارد. اومی گوید که این موضوع را میشود از چند زاویه بررسی کرد: «وظیفه تکتک اعضای شورای شهر است که از اقدامات و حوادثی که در شهر تهران به وجود میآید، کاملا آگاه باشند و بررسی کنند. آن اتفاقی که آن شب افتاد، فقط من از اعضای شورای شهر به آنجا رفتم، یکی-دوساعت بعد از ریزش ایستگاه دوی مترو کیانشهر رسیدم و هنوز جنازهها زیر آوار بودند. بعد از آن مازیار حسینی، معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران به شورا آمد و گزارش اولیهای را دراینباره ارایه کرد اما کافی نبود.» او ادامه میدهد: «این موضوع به هرحال باید بررسی شود. اتفاقی که برای شهران و حالا متروی کیانشهر افتاد، از زوایای مختلف قابل بررسی است. از طرف دیگر کارشناسان دادگستری و قوهقضائیه هم به این موضوع ورود پیدا کردهاند. ما در شورای شهر هم بحثهای مختلفی دراینباره داشتیم. به هرحال این درست است که ١٠٠کیلومتر همزمان در تهران در خط ۶ و ٧ و درحدود ٨٠ جبهه کاری درحال متروسازی هستیم و مسئولان شبانهروزی کار میکنند تا توسعه حملونقل عمومی را به سرعت انجام دهند اما موضوع اینجاست پیمانکارانی که کار مترو را انجام میدهند، نباید دقت و کیفیت را فدای سرعت کنند؛ اتفاقی که به نظر میرسد درحال حاضر میافتد.» قناعتی میگوید: «اول رعایت ایمنی کارگران مهم است و نباید فدای سرعت شود تا از دماغ کسی خونی بیاید. این یکی از مطالبات اعضای شوراست؛ درست است که بودجه دادهایم که مترو توسعه یابد، ولی کیفیت و ایمنی هم جزو مطالبات ماست. اتفاقاتی که در مترو افتاده، شکلشان با هم فرق میکند، مشکل یک تیپ نیست که بگوییم مثلا مصالح یا لولهها و… باعث این اتفاق شده است. بررسی این موضوع شاید زمانبر باشد و اگر پیمانکار یا کارفرما که شهرداری تهران است، مقصر باشد، حتما شورا آن را اعلام میکند. اگر دراینباره سهلانگاری انجام شده باشد، قطعا قانون از کنار آنها نخواهد گذشت».
او ادامه میدهد: «ما از شهردار و معاونت عمرانی و پیمانکاران درخواستمان این است که حتما ایمنی قبل از کار را در دستور کارشان بگذارند و بیشتر به آن توجه کنند. کیفیت در سرعت کار یکی از مطالبات اصلی ماست، باید این موضوع با آهنگ و شیب ملایمی در پروژههای عمرانی و براساس برنامه زمانبندی حرکت کند. درحال حاضر شکل این ریزش را برای ما توضیح دادند؛ اینکه سگمنتها به صورت دومینویی درطول ۶٠متر ریزش کردهاند؛ وزن هرکدام از آنها بالای ۴ تن بوده و عرض هرکدامشان یکونیم- دومتر است و این یعنی تعداد آنها حدود ٣٠ تا ۴٠ بوده است».
قناعتی از اینکه او و دیگر اعضای شورای شهر تهران و شهرداری به دیدار خانوادههای کارگران کشتهشده نرفتهاند، عذرخواهی میکند: «اینکه چرا اعضای شورای شهر به دیدار خانوادهها نرفتند، حرف درستی است و باید از طرف اعضای شورا دراینباره عذرخواهی کنم. این انتقاد خانوادهها را به دیده منت قبول میکنیم و خودمان هم در این موضوع سرزنش میکنیم که چرا نرفتیم حتی به دلیل مشغله زیاد کاری. ما حمایتهای مالی و بیمه اعضای خانواده این کارگران را هم با جدیت دنبال میکنیم».
تسلیت اینستاگرامی شهردار و سکوت شهرداری
حالا اما و بعد از گذشت یک هفته از این حادثه، مسئولان شهرداری تهران هنوز توضیح درستی درباره علت ریزشهای تونل های مترو نداده اند. این در حالی است که مدیر بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات مسکن دو روز پیش گفت که در ۵ سال گذشته با حفاریهای خطرساز مترو، زمین ٣٨ بار ریزش کرده است ولی چون این حوادث تلفاتی نداشته، این حوادث رسانه ای نشده است؛ موضوعی که حالا گفته می شود به دلیل فرونشست ها و نشست های زمین تهران اتفاق می افتد و در آینده هم احتمال تکرار شدن آن وجود ندارد.
از طرف دیگر اما خانواده های کارگران کشته شده متروی کیانشهر بعد از آن می گویند که از مسئولان شهرداری کسی به سراغ آنها نرفته اند که «محمدباقر قالیباف»، شهردار تهران یک روز بعد از این اتفاق به متنی در اینستاگرامش در این باره اکتفا کرد: «شهرداری در تلاش برای رسیدگی همهجانبه به بازماندگان و مجروحان این حادثه است هرچند این فقدانها قابل جبران نیست. هیأت بررسی موظفند هرچه زودتر علت این اتفاق را بیابند و برای جلوگیری از اتفاقات مشابه از هیچ کاری فروگذار نکنند. برای امنیت، رونق و آبادانی شهرمان، عدهای شبانهروز مشغول کارند؛ رفتگران و آتشنشانان و کارگران و مهندسان. دوستان من در شهرداری در تلاش برای رسیدگی همهجانبه به بازماندگان و مجروحان این حادثه هستند، هرچند این فقدانها، قابل جبران نیست. هیأت بررسی موظفند هرچه زودتر علت این اتفاق را بیابند و برای جلوگیری از اتفاقات مشابه از هیچ کاری فروگذار نکنند.» بعد از آن هم معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران از تشکیل کمیته بررسی حادثه کیانشهر خبر داد.
انتقادها اما هنوز به جاست؛ انتقاداتی که بیشتر متوجه بی توجهی پیمانکاران شهرداری و خود شهرداری تهران به عنوان کارفرمای پروژه مترو به ایمنی کارگران است؛ مثلا«فرید باطومچی»، دبیر کانون انجمنهای صنفی مسئولین ایمنی و بهداشت کار استان تهران در این باره میگوید: «با وجود اینکه اخذ تایید صلاحیت ایمنی پیمانکاران از سال ١٣٨٩ اجباری شده است؛ اما متاسفانه شهرداری تهران نسبت به اخذ صلاحیت ایمنی برای پیمانکارانش اجبار و الزامی ندارد. شهرداری تهران نسبت به اخذ صلاحیت برای پیمانکارانش بیتفاوت است که این به حوادثی از این دست دامن می زند.»
بخشی ازیک گزارش شهروند بتاریخ25شهریور
کشته وزخمی شدن 2کارگر کارخانه سیمان دورود براثرآتش سوزی!
رئیس اداره کار تعاون و رفاه اجتماعی دورود ازآتش سوزی در کارخانه سیمان دورود وکشته وزخمی شدن 2کارگر خبرداد.
به گزارش25شهریور ایسنا ، ذبیح اله سالاروند در جمع خبرنگاران با اعلام این خبر بیان کرد: صبح امروز بر اثر مشکلات فنی قسمتی از کارخانه سیمان دورود دچار آتش سوزی شد و یک کارگر در این حادثه جان خود را از دست داد.
وی ادامه داد: همزمان با باز شدن درب یکی از کورههای کارخانه سیمان دورود این حادثه اتفاق افتاد و یکی از کارگران کارخانه به نام حمید رسول خانی جان خود را از دست داد.
سالاروند افزود: در جریان این حادثه بر اثر مواد مذاب یکی دیگر از کارگران کارخانه به نام محمد لشنی دچار سوختگی شدید شد که بلافاصله برای درمان به یکی از بیمارستانهای دورود منتقل شد.
رئیس اداره کار تعاون و رفاه اجتماعی دورود اضافه کرد: مأمورین و بازرسین اداره کار در حال بررسی علل این آتش سوزی هستند.
سوختگی ۷۰ درصدی یک کارگر به خاطر انفجار دیگ بخار
روز ۱۵ شهریور ۹۵ کارگر ۲۸ ساله ای به نام وریا اسماعیلی شاغل در کارگاه دارو گیاهی شفا واقع در شهرک صنعتی شماره یک سنندج به خاطر انفجار دیگ بخار فرسوده و غیر استاندارد دچار سوختگی ۷۰ درصدی شده که هم اکنون در بیمارستان توحید بستری می باشد.
براساس گزارش رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارفرمای متخلف و مجرم بعد از انفجار دیگ فرسوده و به منظور زدودن آثار انفجار و همچنین ایمن جلوه دادن محیط کار قبل از بازرسی احتمالی کارشناسان ایمنی و فنی اداره کار، اقدام به تعویض دیگ بخار نو کرده است تا از این طریق هر گونه مسؤلیتی در قبال آسیبهائی که به کارگر مسدوم وارد گردیده را از خود سلب کند.
کارگران نباید به هیچ وجه قربانی محیط های کار گردند. محیط ایمن و استاندارد کار جزء حقوق اولیه کارگران است. کارفرمایان متخلف و مجرم و هیئتهای بازرسی که در انجام امور بازرسی ایمنی قصور می کنند باید مجازات گردند و وریا اسماعیلی باید با بهترین امکانات پزشکی تا درمان کامل و بهبودی نهائی به هزینه کارفرما مداوا و خسارات کلیه آسیبهای وارده بر وی تا زمان بازگشت به کار پرداخت گردد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران
25 شهریور 95
جزئیات آخرین وضعیت سلامت مصدومان حادثه پتروشیمی مبین
میزان سوختگی یکی از مصدومان حادثه صبح دیروز (24 شهریور) در ایستگاه تقلیل فشار پتروشیمی مبین در منطقه ویژه پارس جنوبی؛ 60 درصد است.
به گزارش 25شهریورایلنا،مداوا برای این کارگرمصدوم که به دلیل سوختگی بالا به بیمارستان سوختگی امیرالمؤمنین در شهرک صدرای شیراز بستری شده؛ هنوز ادامه دارد.
کارگرمصدوم منتقل شده به بیمارستان سوختگی امیرالمؤمنین 32 ساله بوده و دچار سوختگی عمیق و سطحی شده است.
همچنین 2 کارگرمصدوم دیگر این حادثه به بیمارستان نبی اکرم عسلویه منتقل و به صورت سرپایی مداوا شدند ویک کارگر مصدومی هم که به بیمارستان توحید در شهرستان جم منتقل شده بود؛ به صورت سرپایی مداوا و مرخص شد.
انفجار در ایستگاه تقلیل فشار پتروشیمی مبین زمانی رخ داد که کارگران در حال تمیزکاری فیلتر در ایستگاه تقلیل فشار بودند و بنا به اعلام شرکت ملی صنایع پتروشیمی، این حادثه منجر به تعطیلی تمامی واحدهای پتروشیمی فازهای یک و دو عسلویه شد.
مصدومیت شدید یک کارگر براثرسقوط به داخل استخر قیر نیمه گرم در مشهد!
مدیر منطقه دوم عملیات سازمان آتش نشانی مشهد گفت: یک کارگر در پی سقوط داخل استخر قیر نیمه گرم یک واحد تولیدی با عمق چهار متر در کیلومتر 17 جاده کلات به شدت مجروح شد.
به گفته25شهریورایرنا،ابوالفضل تیموری روز پنجشنبه افزود : این کارگر 35ساله صبح امروز هنگام کار دچار سانحه شد و تا گردن در هزار تن قیر به نسبت گرم فرو رفت .
وی ادامه داد : آتش نشانان به سرعت این کارگر را خارج کردند و به عوامل اورژانس برای انتقال به بیمارستان تحویل دادند.
تیموری با بیان اینکه علت وقوع این حادثه در دست بررسی است، افزود : کارفرمایان باید رعایت نکات ایمنی و کارگاهی را جدی بگیرند تا از تکرار حوادث دلخراش پیشگیری شود.
اسفند ماه سال 93 نیز دو کارگر در آتش سوزی کارخانه تولید قیر در جاده کلات دچار آتش سوزی شده و جان باختند.
ادامه تظاهرات وتجمعات اعتراضی در فرانسه نسبت به قانون کار الخمری!
امروز15سپتامبر،علیرغم محدودیت های امنیتی،ده ها هزارنفربه فراخوان7سندیکای فرانسوی پاسخ مثبت دادند ودر 110تظاهرات وتجمعات در سراسر فرانسه حضوربهم رساندند واعتراضاتشان را نسبت به قانون کار الخمری بنمایش گذاشتند.
به گزارش سندیکای ث.ژ.ت،امروزدر 110تظاهرات وتجمعات سراسری فرانسه170000نفرشرکت کردند وبرای چهاردهمین بار اعتراضاتشان را نسبت به قانون کار الخمری اعلام داشتند.
بنا بهمین گزارش،درتظاهرات خیابانی امروزشهرپاریس40000نفر شرکت کردند.
به گزارش امروزپلیس درهمین رابطه،درتظاهرات امروز78000شرکت کردند که بنا به گزارشات همین منبع نسبت به سه تظاهرات پیشین دراعتراض به قانون کار دولت فرانسوا اولاند شرکت تعدادبیشتری رانشان می دهد.
این درشرایطی است که از چند روز پیش رسانه دولتی خبرهایی مبنی بر شرکت تعدادکمتری در تظاهرات وتجمعات امروز نسبت به اعتراضات پیش از تعطیلات تابستانی می دادند.
اعتراضات نسبت به این قانون کارضد کارگری دولت فرانسه به اشکال مختلف ادامه دارد.
بیست وپنجم شهریورماه1395