نیرومند ترین امکان هم اکنون گرایش به تاریخ ملی است. این ، گیر و مشکل بزرگ و لاینحل حاکمیت دینی است. همه جا را که ببندند. این یکی را در اساس نمی توانند. یادمان نرود که بخصوص ملت های تاریخ داررا نمی توان از تاریخ شان جدا کرد. پاسارگاد یک تصفیه حساب بود.
با ناسیونالیسم مثبت ایرانی که به بینش دموکراسی خواه نهضت ملی از نظر معنوی مجهز است نمی توان به صورت آشکار درافتاد. من واقعا همواره انتظار یک خودجوشی ملی را داشته ام . چون ضدملی بودن حاکمیت برای مردم مثل روز روشن است. از اینجا امکان سازماندهی بوجود می آید. این امکان را باید بواقعیت بدل ساخت. این امکان تشنهِ تبدیل شدن یه واقعیت است. سازماندهی یعنی تبدیل امکان مبارزه به واقعیت جنبش ملی. پشتوانه های تاریخ ملی از حقوق بشر کوروش تا انقلاب مشروطه و تجارب نهضت ملی باید از ذخیره ملی بیرون بیایند ( و در حال برون تراویدنند ) و در خیابان ها به ماده تبدیل شوند. راه دشوار است اما ذخیره ملی هم نیرومند است. ملت های تاریخ دار بویژه ناسیونالیست اند. این ناسیونالیسم بویژه زیر سیطره حاکمیت های دینی و ایدئولوژیک شکوفاییِ بیشتری پیدا می کند.. ولی ناسیونالیسم ایرانی هرگز مسلکی نبود یا دستکم ناسیونالیسم مسلکی هرگز به جنبشی گسترده تبدیل نشد. علت هم این بود که جنبش ملی و دموکراتیک به رهبری نهضت ملی و جنبش مشروطه خواهی در صدر انقلاب مشروطه طرفدار لیبرالیسم و چند صدایی اروپایی بودند. این تاریخ را باید ادامه داد. جنبش ملی و لیبرالی ایرانی در برابر حاکمیت دینی تنها آلترناتیو است. حول این تاریخ و این تجربه باید سازمان پذیرفت و سازماندهی کرد. این دو جنبه باهم و تواما باید عمل کنند تا به بهره به نشینند.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو