امین بیات
“جبهه ملی” ایران معروف به مصدقی ها که ۶۸ سال پیش توسط حقوقدان معروف زنده یاد دکتر محمد مصدق بنیاد نهاده شد، تا به حال دارای فراز و نشیب های فراوان بوده و در سیاست روز در تمام دوران تأثیر گذار در خدمت منافع مردم ایران، قدم های مثبت و ارزنده بر داشته است.
“جبهه ملی” ایران در تاریخ دهم بهمن ماه ۱۳۹۶، طی یک نامه ی کتبی به روحانی بعنوان “رئیس جمهور” جمهوری اسلامی، از او در خواست نموده که طبق اصل ۲۷ قانون اساسی و بنا به ادعاهای او مبنی بر وجود آزادی در جامعه، و داشتن حق آزادی اعتراض، به وزارت کشور دستور دهد، مجوز برگزاری یک تجمع با “حفظ امنیت” برگزار کنندگان آن، در روز ۱۴ اسفند را به “جبهه ملی” اعطا کند.
گرچه دوستان “جبهه ملی” از اینجا حرکت کردند که چون “رئیس جمهور” گفته آزادی اعتراض در جامعه وجود دارد و آنها هم به قانون اساسی التزام دارند، در نتیجه می توانند اعتراض خود را بصورت آزاد و مسالمت آمیز در تهران برگزار کنند؛ من نویسنده ی این سطور، با انتشار مطلبی در ارتباط با آن درخواست مزبور، اظهار داشتم که این عمل جدا از مردم است و به “جبهه ملی” هم ضرر خواهد زد. اما کو گوش شنوا! در تعاقب آن، متأسفانه مواجه شدم با برخوردهای غیر اصولی و غیر دمکراتیک بعضی از هواداران “جبهه ملی” در خارج از کشور.
البته آنقدر تعداد افرادی که تحت نام “جبهه ملی” در خارج کشور فعال اند، زیاد است که نمی توان خوب تشخیص داد. اینهمه اغتشاش و پراکندگی برای چیست؟ مگر دکترمحمد مصدق نگفت جبهه ملی محل تجمع نیروهای سیاسی است؟ اول، شما احترام به گفته ی آن بزرگمرد سیاسی بگذارید و با وجود داشتن اختلاف سلیقه ی سیاسی کنار هم قرار بگیرید، و آنوقت از پراکندگی جنبش صحبت بمیان بیاورید. این هواداران “جبهه ملی” محترم در خارج از کشور بخود اجازه دادند که علیه من مطلب بنویسند و انتشار دهند، اما مطلب من را در جواب خود به شیوه ی ضد دمکراتیک سانسور کردند. باری، امروز می بینیم که گفته ی من درست بود.
جمهوری اسلامی، بنابر عملکرد و ماهیت ضد دمکراتیک و ضد مردمی اش، آنهم در شرایط بحرانی ای که بسر می برد و هر جرقه ای امکان انفجار دارد، محال است به دوستان “جبهه ملی” چنین اجازه ای بدهد.
جبهه ملی اخیرا مطلبی انتشار داده و اعلام کرده است:
“… اما امروز که یک ماه از تاریخ در خواست جبهه ملی ایران می گذرد، دولت جمهوری اسلامی، نه مجوزی برای گرد همایی ما صادر کرده و نه هیچ محلی را تعیین نموده و نه هیچ پاسخی به درخواست جبهه ملی ایران داده است. و به این ترتیب جبهه ملی ایران را ازیک حق قطعی و قانونی محروم نموده است.”
دوستان “جبهه ملی” ایران با آگاهی بر رفتارها و کردارها و عملکردهای چهل ساله و غیر قانونی که رژیم جمهوری اسلامی ایران نسبت به سازمان ها و احزاب سیاسی داشته است، هنوز در صدد آزمایش و محک زدن، دار و دسته ی مرتجع این رژیم هستند.
بحران هایی که در اثر سوء مدیریت، آنهم از نوع اسلامی آن، یعنی بحران های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی، از جمله ورشکستگی تمام عیار کارخانجات و بانک ها، چپاول و دزدیدن ثروت مردم، بیکاری جوانان تحصیلکرده و جویای کار و …، گریبانگیر رژیم جمهوری اسلامی شده اند، هر روز بر دامنه و وسعت آنها افزوده می گردد.
این رژیم، زندان ها را پر از جوانان و معترضین کرده و با آزار و شکنجه ی آنها قصد خاموش کردن آنها را دارد. و این در حالیست که اکثریت مردم ایران در برابر رژیم استبدای، قرون وسطایی و آدم کش ملا ها صف آرایی خود در خیابان ها را به وضوح به نمایش گذاشته اند. مردم ایران به میزان میلیونی، نه “ولایت فقیه” را قبول دارند، نه “رئیس جمهور” آن را، نه سپاه سرکوبگر و قاچاقچی را، نه مجلس دست نشانده را، و قصد عبور از رژیم جمهوری اسلامی را حتی با وجود سرکوب وحشیانه ی مزدوران امنیتی وشکنجه گرش دارند. آنوقت در چنین شرایطی، “جبهه ملی” ایران، بعنوان یکی از قدیمی ترین سازمان های سیاسی مورد احترام مردم، بجای قرار گرفتن در کنار مردم و خواست های به حق آنها، از “رئیس جمهور” امنیتی سرکوبگر روحانی، دست نشانده ی ولایت فقیه، انتظار صدور دستور به وزارت کشور جهت دادن مجوز به “جبهه ملی” را دارد؟ به نظر من، اینگونه سیاست ورزی، همخوانی با مردم را در برندارد، و حرکتی از بالا برای دور زدن حرکت اعتراضی مردم می باشد.
در پایان متن اخیر انتشار یافته توسط “جبهه ملی” ایران، تحت عنوان “دولت جمهوری اسلامی مجوز برای برگزاری گردهمایی به جبهه ملی ایران نداد”، به ۶ بند و رهنمود اشاره شده است. با احترام به نظرات هیئت محترم رهبری و هیئت اجرائیه ی جبهه ملی ایران، و وقوف به اینکه محتوای این ۶ ماده، در نفس خود مثبت و مردم پسند و مفید بوده و برای آینده کشور ایران می توانند بکار گرفته شوند، تأکید می ورزم که با وجود رژیم جمهوری اسلامی، خواسته های این ۶ بند، قابلیت اجرایی ندارند. زیرا، مطالب مندرجه در این۶ بند از جانب رژیم جمهوری اسلامی آگاهانه لگد مال شده و خواهد شد، و الا، اوضاع واحوال کشور ومردم به اینجا و این حالت وشرایط مشقت بارکنونی کشیده نمی شد.
در دوران پایانی حکومت فردی و وابسته ی محمد رضا شاه، با بگیر و ببند و بکار بردن داغ و درفش توسط سازمان امنیت (ساواک)، نتوانستند جلوی حرکات اعتراضی به حق ما و شما و مردم ایران را بگیرند. دیدیم که با نامه های معروف “جبهه ملی” به شاه هم نشد جلوی سقوط حکومت وابسته ی شاه را گرفت. زمانیکه اربابان سرمایه نخواستند، عذر شاه راهم خواستند.
دوستان محترم جبهه ملی ایران ، شک و تردید نکنید که عوامل سرکوبگر “وزارت اطلاعات و امنیت” و سپاه ضد مردمی و بسیج هم قادر نخواهند شد جلوی سقوط رژیم منحوس ملاها (خامنه ای و روحانی) را بگیرند. این رژیم در حال حاضر در سراشیب ریزش و از هم پاشیدگی قرار گرفته است. مردم با آگاهی و برای نجات خود و کشور، هر گونه سدی را که در سر راه بر چیده شدن بساط ارتجاعی ملاها قراربگیرد، برخواهند داشت و نامه های اندرزشما هم تأثیری درآن حرکت ها نخواهد داشت.
چگونه می توان از رژیمی که خود شما هم، اگر اشتباه نکنم، معتقدید که حکومتی تمامیت خواه و دیکتاتوری، آنهم از نوع مذهبی می باشد؛ بر تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران حاکم گردیده؛ سیاست خشونت، سرکوب، ایجاد رعب ووحشت در جامعه داشته و روش قهر آمیز و سرکوبگری، جزء وجود کل سیستم اش شده؛ و همچنین بگفته خود شما، مردم در این رژیم از حقوق اجتماعی که شامل آزادی اندیشه، بیان، قلم، برابری حقوق زنان، حقوق اقوام، حق انتخاب مذهب، حق پوشش و در ساده ترین شکل مدنی آن حق انتخاب آزاد، حق پرسشگری و حق تجمع، حق اعتراض و … محروم شده اند؛ در خواست برگزاری تجمع کرد؟ آیا آزموده را دو باره آزمودن خطا نیست؟
اینجانب، از درخواست دانشجویان جبهه ملی ایران از مردم برای اینکه در تجمع ۱۴ اسفند، همراه و همگام با سایر افراد و جریان های ملی و تحول خواه به مناسبت در گذشت رهبر نهضت ملی ایران دکتر محمد مصدق در میدان بهارستان حضور بهم رسانند– با وجود روشن نبودن برنامه ی دوستان “جبهه ملی”- پشتیبانی می کنم. شب آبستن است تا چه زاید سحر.
Amin Bayat،
Bayat.a@freenet.de
https://www.facebook.com/amin.bayat.9
یک پاسخ
محاسبه تاثیرات حرکت های اجتماعی مانند محاسبه علوم دقیقه نیست. که بگوییم آزموده را آزمودن خطاست. ادراک سیاسی و اجتماعی در اثر سه چیز رشد میکند شناخت، تجربه وعمل. شناخت علمی در سیاست از آنجا که با جامعه و افراد سر وکار دارد نسبی عمل میکند. تجربه آزمون است و روانه ای است. بنابراین تکرار آن لازم و لازم است. مانند تمرین در آموزش و پرورش تا تمرین مرتب و متدیک وجود نداشته باشد تجربه وموفقیت در عمل حاصل نمیشود. فرهنگ قاسمی