آرامش دوستدار از اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ دوران ما درگذشت.

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

بی تردید آرامش دوستدار یکی از فرهیختگان جامعه نوین و نواندیشی ایران است که روشنفکران ایران را به خانه تکانی فکری فراخواند و از آنان خواست تا دین خویی را در خود بدرند و به دور بریزند.

دوستدار به جای دو قرن سکوت، بیست قرن سکوت و خفان حاکم بر ایران توسط مغان و ملایان با لباس و بی لباس را به چالش کشید و بر سیمای کثیف دین خویی چنگ انداخت. 

او از بزرگانی است که از مردمان ایران می خواست تا دین را از دولت و از خود دور کنند و پرسشگر باشند. او در این راه با نوشتن کتاب ها، مصاحبه ها و سخنرانی ها بسیار کوشید و شاگردان زیادی در بین ایرانیان داخل و خارج از کشور پیدا کرد.

مسلما اندیشه های دوستدار و یادش همیشه در دل ایرانیان لائیک و روشنفگران و پیروانش زنده خواهد ماند و راه او ادامه خواهد یافت.

فدراسیون اروپرس مرگ جسمانی و روانی این فیلسوف قرن را به خانواده گرامی ایشان و همه دوستداران و پیروانش تسلیت می گوید.

فدراسیون اروپرس

europerse@gmail.com

تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۰ ـ ۲۹ اکتبر ۲۰۲۱

مطالب مرتبط با این موضوع :

2 پاسخ

  1. ببخشید من نویسنده این نظر نیستم، دوستی که دانشجوی فلسفه است این را نوشته و من براتان می فرستم:

    آرامش دوستدار یکی از مهمترین اندیشمندان تاریخ معاصر ایران بود و است. این شخصیت درخشان در هر کشور دیگری زاده شده بود حتا آنهائی که با او ضد بودند نیز او را عمیقا به حساب و کتاب می آوردند. اینکه اشکوری او را توهین گر و تندخو معرفی می کند هم درست است و هم درست نیست! درست است چرا که او تند خو بود و خود مرا که بیدین هم بودم و هستم بسیار نواخت. اما چرا درست نیست!؟ برای اینکه ما با دینی روبرو هستیم که اصل و اساسش توهین به انسانیت و کیان و وجدان انسان است و اشداء علی الکفار و رحماء بینهم دارد و تازه خودی و غیر خودیش حتا در مورد خودیهایش هم صادق است و اشکوری خودش نمونهع ی آن است. حتا در دعا و نیایشش هم غیر المغضوب علیهم ولا الضّالّین دارد، و قاتلوهم لا تکون الفتنه دارد، پیامبرش با بچه شش ساله عاشه و شش ساله های دیگر ازدواج کرده، امامش طبق گفته تاریخ خود شما دینداران با اسیران بنی قریضه چها که نکرده، سر ۷۰۰ نفر را طبق خمینی و سر بین ۹۰۰ تا ۱۱۰۰ نفر راطبق تاریخ بریده اینها همه اسیر بوده اند و بین آنها حتا کودک هم بوده و از جمله همبازی عایشه زن شش ساله پیامبر، همچنین امام علی مظهر عدالت شما سر ۴۰۰۰ نهروانی را هم بریده. اینها شوخی نیست. مصباح یزدی می گوید در ۴ سال و ۹ ماه خلافتش علی سر هفتاد و پنج هزار نفر را شخصا بریده. اینکار را حتا سفاکترینهای و قصی القلب ترین ها هم انجام نداده اند. هیتلر و استالین با آنهمه جنایتکاریشان خودشان شخصا کسی را نکشتند. البته اینچنین بدنامند. علی و محمد شما امام و پیامبر و عادل و معصومند و مدل زندگی و شما پیروان آنها هستید!!! نیستید!؟ شما آقای اشکوری خوب تاریخ واقعی ورود اسلام به ایران را بررسی کنید. چنان که یکبار که پیش از ترک ایران دیدمتان و پرسیدمتان از خودتان بپرسید چگونه ممکن است کشوری با آنهمه یهودی، زرتشتی، بودائی را بدون کشتار بیدریغ مردان و تجاوز بیدریغ زنان مسلمان کرد. آقای اشکوری بروید رقابت یک ملای طالب را با حجت الاسلام قرائتی مقایسه کنید که هر دو میگویند زن اسیر غیر مسلمان کالای جنسی ای ست که سرباز اسلام میتواند با او جماع کند و او را بدهد بدست برادر مسلمانش تا او هم به او تجاوز کند و همین طور دست بدست بگردد. آقای اشکوری این اسلام شما مسموم و سترون است! همه ی کوشش های تمامی متفکران ایرانی برای تلطیف آن ثمره اش این حکومتی ست که سرتاسر ایران آنرا ضد بشریش می نامند. آرامش دوستدار بدرستی فرهنگ دینی را امتناع گر تفکر میداند. دوستی برای من نوشته بود که بیخود نیست که خامنه ای در سایتش آفیش درست کرده و روی آن نوشته :«راه حل نهائی» برای اسرائیل! این راه حل نهائی را اسلام و خصوصا امام علی شما در ماجرای بنی قریضه ابداع کرده و نه هیتلر! همه ی مسلمانان به همه ی این کشتارها افتخار می کنند و آنها را علم مجسم میدانند! سپس ماجرای سندروم استکهلم هم پیش از آن، ماجرا سندروم اسلام است که وجود داشته پیش از استکهلم و آن پناه بردن مردم است از ترس این دین «حنیف» به همین دین خشن و ضد بشر و به امیران غضبش. و هم جناب اشکوری شما نگاه کنید در همان آلمان که شما در امنیت زندگی میکنید اندیشمندانش با الهام از عصر روشنائی اروپا و خصوصل فرانسویها هیچ چیزی را مقدس نمایان پیدا نمیدانند. اگر هم قداستی هست در خود شخص است. و گر نه سر شما را تا کنون بریده بوده. این مدرینته ابداعی کافران را یهودیان مسیحیان چه موافق باشند و چه موافق نباشند بکار میبرند. اما مسلمان تا کنون حتا یک نظریه پرداز جدی نتوانسته اند پیشنهاد کنند که در حد نیوتن و ولتر و دیدرو و…باشند. و اگر بوده اند سرشان مثل عین القضات همدانی و ابن مقفع بریده شده و تکه تکه شدند و در تنور انداخته شده اند و…و یا مجبور به تقیه بوده اند! میدانید چرا!؟ برای اینکه دچار همان سندروم اسلامی شیعی هستند. یا خودشان کارد و شمشیرشان زیر بغلشان است و یا از ترس شمشیر و کارد و طناب دار و تفنگ مومنین زبانشان در حلقومشان است و نه در کامشان. بروید سخنان دوستتان دکتر عبدالکریم سروش را در مورد بینظیری خمینی در تاریخ ایران و جهان گوش کنید، در مورد ضدیتش با بهائیت گوش کنید بروید قرآنتان را با چشمانی نو بخوانید آنگاه خواهید فهمید که آرامش دوستدار چرا از اصل و اساس پرخاشگر بوده. و زمین و زمینه پرخاشش و تندخوئیش از کجا و کجاها آمده بوده. برای همه ی اینها آرامش دوستدار تا اطلاع ثانوی با همه معایبش فیلسوفی یگانه بود. تندیش شخص که مرا نیز سه بار گزید از آن آتش هیجانی بود که در درونش داشت. او ماندگار تاریخ ایران است حتما فرزندان اشکوریها و دیگران نگاهی پرسنده از کتابها و نظراتش خواهند داشت. آرامش دوستدار آینده ای بسیار ژرف در تاریخ ایران خواهد داشت. من به نوبه ی خودم به خانواده و دوستانش تسلیت و دلداری میدهم که او یگانه دورانش بود. دوران ما نیز.
    دانشجوی فلسفه از تهران

  2. ببخشید لطفا این نظر تصحیح شده را اگر خواستید منتشرش کنید. در ضمن چرا سایت شما با این محتوای عظیم در پیشخوان گویا نیست!؟

    آرامش دوستدار حتما تنها فیلسوف ایرانی ست که از دایره تنگ و عقیم اسلامیجات راهی بیرون می زند. و از این مرداب نحس و نکبت خارج می شود. او همانند بسیاری از فیلسوفان مهم اروپا که پس از مرگ درخشیدند خواهد درخشید. به نظر من تازه آغاز «دوستداریسم» است. هر چه زمان بگذرد ما بیشتر اهمیت او را باز خواهیم شناخت. نسل های آینده او را پرچمدار خروج از این تاریخانه خواهند دانست. با یاوه گوئی های احمقانه کسی همچون حاج احمد زیدآبادی گردی بر دامان و دامنه ی وسیع اندیشه اش که «درخشش های تیره» و «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» و دیگر نوشته های آن بزرگ ساطع می شود نخواهد نشاند. مشاالله آجودانی مطلب جالب اما کوتاهی نوشته و در آن یادآوری کرده که :
    …ایران تاب پرسشگری‌های او را نداشته است. گویی از سرِ ما زیاد بوده است. در اشاره به ایران، صرفاً به نظام سیاسیِ ستمکار و ویرانگر ایران نظر ندارم، به نظام فرهنگی و ساختارهای ریزودرشت نهادهای آموزشی آن هم نظر دارم، ساختارها و نهادهایی که در همه‌ی این سال‌ها به شیوه‌ای آشکار با اندیشیدن و نقد و تفکر انتقادی سر جدال و دشمنی داشته است. یعنی این فقط حکومت و حکومت‌گران نبوده‌اند که با آرامش دوستدار و شیوه‌های انتقادی اندیشه‌های او سر ستیز و دشمنی داشته‌اند، ما هم در برخورد با او و در تحریف و سانسور اندیشه‌های او دست‌کمی از حکومت‌ها و دولتمان نداشته‌ایم…
    و حالا کار به جائی رسیده که این حاجی آقای زیدآبادی هم که چند وقتی را زندان بوده حصرش را وجه خرید فلسفیدن خود و فروش احمقیاتش بکند و بر او بتازد و تازه بگوید که میخواسته بسیار وقیح تر هم باشد اما رحم کرده است و قول داده تا در آینده شمشیر علویاتیش و نبویاتیش را از رو ببندد و دمار از روزگار کافران و ایرانیان در آورد. به امید بیداری مردم ایران و پایان این تیره روزی اسلامی و انقلاب روشنائی ایرانیان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.