دوستی که در یک منطقه متوسط نشین تهران زندگی می کند می گفت: مدتی بیش ( اوائل اردیبهشت 1389) رفته بودم قدری سبزیجات بخرم که ملاحظه کردم خانمی در حال خرید دو دانه پیاز، دو دانه هویج و چهاردانه گوجه فرنگی بود. وقتی که می خواست پول بپردازد پولش به اندازه کافی نبود و به سبزی فروش می گفت ندارم و یکمرتبه زد زیر گریه و گفت شوهرم جانباز شیمیائی است و توان کار ندارد به کی بگویم پول نداریم و ما نمی توانیم غذای روزانه خود را تهیه کنیم؟، ما بدبخت شده ایم و در ضمن گریه و زاری به خامنه ای فحش می داد.
دوستم می گفت: تازه این خانم از یک خانواده جانباز و معلول است که پول ندارد شکم خود و خانواده اش را سیر کند. حالا فکر بکن کارگران و زحمتکشان و دیگر تهیدستان چه می کشند؟.
در حال حاضر گرسنگی، یکی از معضلات جامعه ایران شده است بطوریکه کارگران هفت تپه شعارمی دادند: ما کارگر هفت تپه ایم/ گرسنه ایم گرسنه ایم.
در زمانی که اکثر مردم ایران برای خرید مایحتاج اولیه خود با مشکل مواجه هستند و نیم بیشتر آنان در زیر خط فقر مطلق بسر می برند، روز سوم مهر 1388 تمامی خبرگزاریها اعلام می دارند: شرکت های وابسته به سپاه پاسداران در بزرگترین معامله تاریخ بورس ایران، پنجاه در صد بعلاوه یک، سهم شرکت مخابرات ایران را به ارزش حدود هشت میلیارد دلار خریدند.
بی بی سی در 18 آبان 1388 می نویسد: چهل و پنج روز پیش، چند شرکت وابسته به سپاه پاسداران ایران به همراه ستاد اجرایی فرمان امام، موسسه زیر نظر آیت الله خامنه ای رهبر ایران، سهام هشت میلیارد دلاری شرکت مخابرات را در غیاب رقیب بخش خصوصی خریداری کرد. پرداخت نقدی چنین پول هنگفتی از کمتر خریداری ساخته است و صدور چک با این مبلغ توانایی مالی خریداران سهام شرکت مخابرات را نشان می دهد (1).
ارتش که بعد از انقلاب بعلت تصفیه و کشتار فرماندهانش ضعیف شده بود در دوران جنگ با سر به نیست شدن بسیاری از فرماندهان وطن پرستش مثل ولی الله فلاحی وجواد فکوری و… و با نیرو گرفتن تدریجی سپاه به کناری گذاشته شد و سپاه بعنوان تنها نیروی قوی نظامی در کشور حضوریافت. بعد از جنگ فرماندهان سپاه پاسداران که قدرت نظامی کشور را بدست گرفته بودند، با حمایت رفسنجانی و سید علی خامنه ای در میدان اقتصاد حضور یافتند.
وقتی خامنه ای جانشین خمینی شد و فرماندهی کل قوا را بعهده گرفته بود بخوبی می دانست سواد خمینی را ندارد، بطوریکه استادش مرحوم آیت الله منتظری هشت سال بعد از رهبر شدن خامنه ای در سخنرانی 13 رجب 1376 علناً به او گفت: از آیت الله مومن پرسیدم ایشان(خامنه ای) چطور فتوا می دهد؟، گفت یکی از آقایان در دفتر ایشان است و به سئوالات پاسخ می دهد. ایشان ( خامنه ای) می گوید فتوای من، فتوای امام است. مرحوم منتظری می افزاید: این یعنی مبتذل کردن مرجعیت شیعه است. شما (خامنه ای) در حد مرجعیت نیستید و حق ندارید فتوا بدهید، بی رو در واسی. بنا براین مرجعیت شیعه را مبتذل کردند…. اینها مصیبت هائی است که ما در این کشور می بینیم (2). علاوه براین وقتی سید علی خامنه ای رهبر شد خودش گفت من مرجع خارج از کشور هستم. یکی از روحانیون طراز اول ایران که در قم زندگی می کند و اکنون در قید حیات است، مدتی بیش می گفت: کسی که صرف و نحو عربی را بلد نیست چطور ادعا می کند که درس خارج می دهد؟. خامنه ای باز بخوبی می دانست که رفسنجانی به دروغ و با نامه ای جعلی و زد وبند با سید احمد خمینی اورا رهبر کرده است و هرگزخمینی او را جانشین خود نساخته است و بین مردم و روحانیون طراز اول نفوذی ندارد.
او بخاطر تحکیم قدرت خود، مجبور شد به نیروهای مسلح ونظامیان تکیه کند و گفت ” ارتش و سپاه باید خود را بیش از گذشته قوی کنند و امکانات کشور در درجه اول متعلق به آنهاست” (3). این دوران مطابق بود با ریاست جمهوری شیخ علی اکبر رفسنجانی. این شیخ بهمراه سید شروع کرد به سپاه امتیاز دادن و سپاه در دوران رفسنجانی علاوه بر حفظ اسلحه و توپ و تانک خود وارد اقتصاد شد و آنان در این زمینه با گشاده دستی شیخ اکبر بهرمانی ملقب به رفسنجانی روبرو شدند. رفسنجانی که بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد 1388 تلاش داشت خود را در صف مردم جا زند، در زمان ریاست جمهوری اش به فرماندهان سپاه پاسداران اجازه داد تا ثروت ملک و ملت را چپاول و غارت نمایند. او از هیچگونه کمک مالی و غیر مالی به سپاه دریغ نکرد و چنان اعتبارات مالی به سپاه واگذار کرد که چگونگی غول اقتصادی شدن سپاه را باید در آن زمان جستجو نمود. رفسنجانی بی سرو صدا و بطور غیر قانونی و مخفیانه اجرای چندین پروژه را از جمله آبیاری و سد سازی مثل سد کرخه و راه و اتوبان سازی مثل اتوبان ساوه و غیره را به سپاه واگذار کرد.
در دوران رفسنجانی، سپاه جهت نفوذ در معاملات اقتصادی و صنعتی شروع به احداث دو قرارگاه می کند. ” قرارگاه خاتم الانبیاء” و” قرارگاه بازسازی قرب” بطوریکه ” قرارگاه خاتم الانبیاء قراردادها ی کلانی در بخش زیر بنائی راه، سد و نفت و گاز دارد. حجم قراردادهای این مجموعه حدود 18 میلیارد دلار اعلام شده است”(4). این مبلغ برابر قریب 14 درصد بودجه سال 1384 اولین سال برنامه چهارم توسعه است. بودجه سال 1384 برابر با 155 میلیارد دلار(5) بوده است. علاوه بر اینها آقای رفسنجانی به سپاه اجازه داد تا در واردات و صادرات دست یابند و نقش آفرینی کنند و بخاطر اینکه از هر گونه حسابرسی و گمرگ دولتی معاف شوند به فرماندهان سپاه پاسداران کمک کرد تا اسکله ها و بندرگاه های خاص خودشان را بنا سازند.
سپاه بعد از شکست شیخ علی اکبرناطق نوری در انتخابات 1376 و پیروزی سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری، در دوران ریاست جمهوری خاتمی با پشتیبانی سید علی خامنه ای بر اکثر شریانهای اقتصادی مسلط گشت و فرماندهانشان از اعتبارات مالی و اقتصادی هنگفتی بر خوردار شدند.
حکومت اصلاح طلبان به زعامت خاتمی، بجای کوشش برای بازگرداندن سپاه به مرز اولیه و محصور کردن آنان در چارچوب قانون، آنان را به امان خدا رها کرده بود و در این زمان فرماندهان سپاه تلاش نمودند دولت را به تصرف خود در بیآورند. آنان شروع به نفوذ در قدرت سیاسی می کنند و بقول خاتمی هر 9 روز یک بحران برای او تدارک می دیدند تا جائیکه علناً خاتمی و حکومتش را تهدید می کنند، بطوریکه یحیی رحیم صفوی نامه ای به کروبی رئیس مجلس ششم ارسال می کند و از او می خواهد که این نامه در صحن مجلس خوانده شود. این نامه در تاریخ 21 آبان 1378 در مجلس خوانده میشود و در این نامه او از کروبی می خواهد تا رفتارهای افراطی برخی از نمایندگان مجلس را کنترل نماید و اضافه می کند که مبارزه با خرابکاران و اقدام کنندگان علیه انقلاب اسلامی وظیفه سپاه پاسداران است.
سردار یدالله جوانی در تاریخ 4 اردیبهشت 1389 در گفتگو با خبرگزارى ایلنا در مورد «اقدامات سپاه در مقابله با تهدیدات نرم دشمن» گفته است: « ما مشخصاً از سال ۷۶ به بعد که اصلاحات در کشور شکل گرفت، چنین رویکردى را در سپاه داریم که بخشى از فرماندهى سردار صفوى را هم شامل مى شود و ….. (6)
باید اضافه کنیم که ورود فرماندهان سپاه در فعالیت سیاسی در دوران رفسنجانی شروع شده بود. زمانیکه محسن رضائی فرمانده کل سپاه پاسداران بود به همراهی گروه ذوالقدر” انصار حزب الله تهران” را ایجاد می کند و نشریه ای بنام ” یالثارات الحسین” منتشر می سازد. در این دوران آنان از بسیج که مهمترین نیروی سازمان یافته سپاه بود، بمنظور نفوذ در حیطه های سیاسی و امنیتی بخوبی استفاده نمودند آن چنان که تا به امروز سپاه برای اهداف خود از این نیرو بهره جسته است.
در دوران خاتمی، سپاه از پای ننشست و همچون اختاپوس شریانهای اقتصادی را از آن خود ساخت. ” به اعتباری، سپاه پاسداران پس از پایان جنگ ایران و عراق تا مهر 1382، اجرای بیش از 1300 پروژه سازندگی در کشور را بعهده گرفت (7). وسعت حضور سپاه در فعالیت های اقتصادی در دوران خاتمی چنان افزایش یافت که ” بنا بر برآوردی، سپاه پاسداران بیش از 500 شرکت را در اختیار دارد که در سال 2004 سال پایانی دولت اصلاحات، در حدود 12 میلیارد دلار فروش و 1/9 میلیارد دلار سود داشته است” (8).
فرماندهان سپاه که در دوران خاتمی و در ظل توجهات سید علی خامنه ای از قدرت اقتصادی شایانی برخوردارشده بودند دیگربه قدرت نظامی و اقتصادی اکتفا نمی کنند و بعنوان یک حزب سیاسی خواهان مصادره قدرت سیاسی میشوند. در سال 1384 به اذن سید علی خامنه ای اول با تسخیر مجلس هفتم قوه مقننه را از آن خود کردند و سپس با تقلبی بزرگ احمدی نژاد را بر سر کار آوردند تا بر قدرت سیاسی مسلط شوند و قوه مجریه را تسخیر کنند.
وسعت تقلب بقدری بود که رفسنجانی گفت: چون شورای نگهبان بی طرف نیست و به تقلب هم رسیدگی نخواهد کرد، شکایت خود را بیش خدا می برم. کروبی ضمن عصبانیت از سکوت خاتمی در مورد تقلب، از مجمع تشخیص مصلحت نظام کناره گرفت و از تقلبی بزرگ حرف زد که در بیت رهبری توسط سید مجتبی خامنه ای پسر خامنه ای ترتیب داده شده است.
احمدی نژاد که پیروزی خود را مدیون سپاه و بسیج بود، وزرای خود را از نیروهای نظامی- امنیتی برگزید.
با کودتای انتخاباتی 1388 سپاه بعنوان یک حزب سیاسی بر ایران حکومت می کند و دولت را در دستان خود دارد. دولت نظامی کوشا است با تشکیل یک شبکه فراگیر و همه جانبه سیطره خود را بر دو بخش دیگر جامعه ملی یعنی بخش فرهنگی و اجتماعی بگستراند و تنها پشتیبان آن رهبر معظم کودتا است که هیچ گونه پایه مشروعیتی ندارد.
اکنون سپاه پاسداران نقش مهمی در فعالیت های اقتصادی و بازار سرمایه بر عهده گرفته است و در اکثر معاملات بزرگ بازار بورس نام یکی از موسسات وابسته به سپاه پاسداران به چشم می خورد. برای نمونه بجز بانک تات، شرکت سرمایه گذاری مهراقتصاد ایرانیان تاکنون بخشی از سهام مخابرات، فولاد مبارکه، ایرالکو، تراکتورسازی تبریز، صدرا، تکنوتاز، شرکت سرمایه گذاری توسعه صنعتی، داروسازی جابربن حیان و چند شرکت دیگر را خریداری کرده است. سپاه با داشتن بیش از 812 شرکت ثبت شده در داخل و خارج ایران و 1700 قرارداد دولتی، ثروت ملی ایران و ایرانیان را از آن خود ساخته است.
” بانک جدید انصار حدود بیست سال پیش و بعد از پایان جنگ هشت ساله با عراق به عنوان صندوق قرض الحسنه انصارالمجاهدین فعالیت خود را آغاز کرد و در دولت محمود احمدی نژاد به موسسه مالی تبدیل شد و اکنون در شرف تبدیل شدن به بانک است. علاوه بر این، یک نهاد مالی دیگر وابسته به سپاه پاسداران نیز آماده تبدیل شدن به بانک است. موسسه مالی و اعتباری مهر وابسته به بسیج، مقدمات تبدیل به بانک را فراهم کرده و به زودی این موسسه نیز تبدیل به بانک می شود” (9).
این سان مافیای نظامی- مالی سپاه ایران را قبصه کردند و تمامی عرصه های زندگی ایرانیان به مهار نیروهای مسلح در آمده است. حال سئوال اینجاست که چگونه چنین غول مخوفی و غده چرکینی به جان ایران و ایرانیان افتاده است و چه کسانی تلاش کردند این ستون پایه قدرت استبدادی را ایجاد نمایند تا مال مردم را مصادره و غارت کند و جان مردم را بگیرد؟.
بجاست تحصیل کرده هائی را که سبب شدند چنین غده چرکینی را بسازند شناسائی کنیم و از تجربه درس بیآموزیم تا بتوانیم در ادامه تجربه این غده ها را به خشکانیم. اگر چنین کاری انجام نپذیرد، به ضرورت ستون پایه های قدرت بعد از هر جنبش آزادیخواهانه ای بازسازی می شوند و مجدداً استبداد جدیدی بنا میشود.
بدون ایجاد ستون پایه های جدید قدرت، قدرت استبدادی جدید نمی تواند شکل بگیرد. بانیان وعوامل استبداد مذهبی خمینی بدون تردید آنانی بودند که ستون پایه های قدرت را بازسازی کردند و یا بوجود آوردند و امروز در هر مقام و مکانی باشند مسئولیتی بس خطیر به گردن آنان است و آنان کسانی هستند که برای رسیدن به قدرت و سهیم بودن در آن به امید ملت ایران که استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی بود خیانت ورزیدند.
دوم اردیبهشت ماه 1358، آیت الله خمینی فرمان تاسیس ” سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران” را با هدف ” پاسداری از انقلاب” صادر کرد. چرا؟ بدان خاطر که قدرت جدید استبداد نمی توانست بدون ایجاد ستون پایه های جدید قدرت شکل بگیرد. سرهنگ پاسدار یزدان جلالی در این زمینه می گوید:
یکی از اساسی ترین ویژگی انقلاب تغییر در ساختارهای مختلف نظام سیاسی قبل از انقلاب است تا بتواند با استقرار نهادهای جدید روند استقرار ساختارهای جدید بر پایه اصول و ایدئولوژی انقلاب را بوجود آورد. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب به منظور پاسداری از انقلاب در ابعاد مختلف امنیتی و سیاسی دستورتاسیس سپاه پاسداران را در فاصله کوتاهی پس از انقلاب صادر کرد….. (10).
مرکز اسناد اسلامی می نویسد: از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 بنا به فرمان حضرت امام خمینی (ره) عده ای از جوانان انقلابی و پیروان راستین حضرت امام، نهاد مقدس سپاه پاسداران را پایه ریزی نمودند. حضرت امام خمینی (ره) در دوم اردیبهشت 1358 طی فرمان به شورای انقلاب اسلامی رسما تاسیس این نهاد مقدس را اعلام کردند. سپاه در دوران تشکیل, صرفا نیروی شهری به حساب می آمد که با توجه به شرایط خاص انقلابی در جامعه و پراکندگی قوای انتظامی, ماموریت حفظ نظم عمومی را عهده دار شده بود و در مقابل ضد انقلاب و منافقان به مبارزه می پرداخت. با اوج گیری دسیسه های دشمنان و گروهک های ضد انقلاب در نقاطی چون کردستان , خوزستان و گنبد, سپاه پاسداران, برای مقابله با آنها بسیج شد و خصوصا در کردستان هنگامی که شورش های مسلحانه در نقاط کوهستانی کردنشین متمرکز شد، سپاه به طور جدی مقابل اشرار و ضد انقلاب صف آرایی کرد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سپاه پاسداران بزرگترین افتخار خود را رقم زد و با وجود همه موانع در کنار ارتش و … به مبارزه علیه رژیم بعثی پرداخت. پس از جنگ تحمیلی نیز سپاه علاوه بر فعالیت های رزمی و دفاعی و آموزشی در عرصه های مختلف سازندگی از جمله سد سازی، راهسازی، پروژه های کشاورزی، تولید قطعات صنعتی و … حضور فعال دارد. سپاه پاسداران اگر چه هویتی نظامی دارد اما نظامیگری در واقع یک بعد از ابعاد هویت مقدس این نهاد مکتبی – مردمی است و طبق اصل 150 قانون اساسی، سپاه پاسداران وظیفه نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را در همه شرایط دارد و در ابعاد مختلف معنوی، نظامی و علمی و … در خدمت نظام اسلامی می باشد (11).
پس هدف روشن است. قدرتمداران جدید برای حفظ قدرت خود و خلع سلاح وسرکوب مردم در تمامی نقاط ایران و نابودی آزادیهای بدست آمده بعد از انقلاب و ایجاد سانسور و خفقان و تارومار کردن مخالفین خود به یک نیروی مسلح نیاز داشتند تا بتوانند به اهداف خود نائل شوند. آنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بنا ساختند.
1- این غول مخوف را چه کسانی ساختند؟ 2- برخورد نیروهای سیاسی و تحصیل کرده های آن دوران به این نیرو چه بود؟ 3- سپاه به یاری چه کسانی در کشتار اوائل انقلاب تا سال 67 فعال بوده است؟
برای پاسخ به سئوال اول، روایت های مختلفی نقل شده است از موسوی اردبیلی گرفته تا جواد منصوری تا عباس دوزدوزانی، محسن رضائی، محسن رفیق دوست تا ابراهیم یزدی، محمدغرضی و محسن سازگارا و تا…. . از بین این روایات چهار روایت را نقل می کنم.
1- روایت محسن رفیق دوست
محسن رفیقدوست، اولین و تنها وزیر سپاه، در سالگرد صدور فرمان خمینی، برای تاسیس سپاه، در گفتگوئی با عنوان” ناگفته های سپاه پاسداران” با نشریه هفتگی شهروند امروز می گوید: تشکیل نیرویی برای انقلاب، از قبل از پیروزی، مطرح بود. اولین کسی که آن را مطرح کرد، مرحوم شهید محمد منتظری بود. هنوز امام به ایران نیامده بود. ایشان یک روز به مدرسه رفاه آمد و به دوستان گفت که باید یک نیرو برای انقلاب تشکیل بدهیم.
وی خاطرنشان کرد: تا این که یک روز که احتمالا نهم اسفند 1357 بود، من در مدرسه علوی بودم. کارها را انجام میدادم. مرحوم شهید بهشتی، جلوی پلههای مدرسه علوی من را صدا کردند. مرحوم شهید مطهری، آقای هاشمیرفسنجانی، مقام معظم رهبری و آقای موسوی اردبیلی نیز حضور داشتند. گفتند الان آقای لاهوتی حکم تشکیل سپاه را زیر نظر دولت موقت از امام(ره) گرفت. شما کارهای اینجا را رها کن برو به سپاه. گفتم کجا هستند؟. ایشان گفت که در پادگان عباسآباد جمع شدهاند. من رفتم. آقایان محسن سازگارا، حسن جعفری، علی فرزین، ضرابی، صباغیان، تهرانچی و دانشمنفرد آنجا بودند. من آنها را میشناختم و آنها هم من را. گفتم سلام علیکم. سپاه قرار است اینجا تشکیل شود؟ گفتند که بله. روی کاغذی نوشتم سپاه پاسداران تشکیل شد. یک- محسن رفیقدوست. او می افزاید: افرادی هم آمدند و به سپاه ملحق شدند. افرادی چون آقای مهندس غرضی و محمدرضا طالقانی پسر آقای طالقانی، اصغر صباغیان، آقای بشارتی، ناصر آلادپوش، محمودزاده و … (12).
2 – روایت ابراهیم یزدی:
به گزارش پایگاه خبری ” مبارزین، ” ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت بازرگان و دبیرکل فعلی نهضت آزادی، در گفتگو با یک نشریه هفتگی به تاریخ سه شنبه 20 شهریور 1386 – 11 سپتامبر 2007، درباره تشکیل سپاه با این عنوان «ما جایزه نمی خواهیم…» گفت: در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی) تشکیل نیروی گارد ملی) بر عهده من گذاشته شد و من این نیرو را به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را ه اندازی کردم. ابراهیم یزدی، همچنین یادآور شد، «افرادی مثل مرحوم بهشتی و آقای موسوی اردبیلی قصد داشتند این نیرو ( سپاه پاسداران) را به بازوی نظامی حزب جمهوری اسلامی تبدیل کنند و به صراحت نیز آن را بیان کردند و حتی در جلسه ای به ما گفتند که باید محمد منتظری را بعنوان فرماندهی سپاه تعیین کنید».وی افزود: «این شورا با حضور سرهنگ ایرجی از ستاد مشترک ارتش و خودم به عنوان نماینده دولت موقت و سه نفر دیگر که اسامی آن ها در خاطرم نیست، تشکیل شد و من از آقای مهندس توسلی دعوت کردم تا آیین نامه و اساسنامه سپاه را بنویسد. بالاخره هم این کارها شد و آن پنج نفر ستاد هماهنگی سپاه شدند.» وی زمان تشکیل آن جلسه پنج نفره را چند روز پس از انقلاب در دفتر نخست وزیری عنوان کرد(13).
3 – روایت محمد غرضی: روزنامه اعتمادملی در شماره روز یک شنبه اول مهرماه خود به مناسبت هفته دفاع مقدس مصاحبه ای با «محمد غرضی» دارد.
اعتماد ملی: محمد غرضی درباره استانداری خوزستان که اولین استانداری در زمان جنگ است و نقش خود در شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کم تر سخن گفته است. او در این مصاحبه به جلسه ای که خدمت حضرت امام رفته و مجوزی که برای تشکیل سپاه گرفته و اتفاقات پس از آن درباره فرماندهی سپاه اشاره می کند. طبقه دهم سازمان ملی زمین و مسکن جایی است که این روزها غرضی درآن روزگارمی گذراند.
اعتماد ملی: شما در شکل گیری سپاه چه نقشی داشتید؟
غرضی : بنده در اواخر سال 57 خدمت حضرت امام رفتم و مجوزی برای تشکیل سپاه گرفتم. به محض این که این مجوز صادر شد، دولت موقت و بقیه درگیر شدند. اولین اتفاقی که افتاد این بود که دولت موقت گفت ما سپاه تشکیل می دهیم. من فرمانده سپاه بودم اما آقای یزدی و دوستانشان ما را برنتابیدند و خودشان فرمانده تعیین کردند و ما به تدریج فاصله گرفتیم .
اعتماد ملی: فرمانده تعیین شده چه کسی بود؟
غرضی: به نظرم آقای یزدی یک مدتی مسئولیت داشت. زمانی که من فرمانده بودم آقای دانش منفرد درآن جا ماموریت داشت و آن ها بیش تربا او کارمی کردند. وقتی هم که بنی صدر رئیس جمهور شد، آقای رضایی را فرمانده کردند. یک اتفاق دیگرهم افتاد و آن این که آقای ابوشریف را به جای من گذاشتند. ابوشریف من را می شناخت و زمانی که آمد و دید من در اتاق فرماندهی سپاه نشسته ام، رفت بیرون و یک دفعه من صدای رگبار شنیدم، آمدم بیرون و دیدم ابوشریف کف زمین را به رگبار بسته است. من فهمیدم منظوراین است که شما بروید .
اعتماد ملی: نقل شده که همراه شما در جلسه با امام، افراد دیگری از جمله آقای رفیق دوست هم بوده اند؟
غرضی: من رفتم خدمت حضرت امام و دیگران نبودند. اما آقای رفیق دوست و افراد دیگر خیلی تمایل داشتند که فرمانده باشند. من تا زمانی که ماجرای فرزندان آیت ا… طالقانی رخ داد در سپاه بودم.
اعتماد ملی: اما در مصاحبه ها و نقل قول ها، نام 4 فرمانده سپاه قبل از آقای محسن رضایی عنوان می شود و نام آقای منصوری، به عنوان اولین فرمانده سپاه برده می شود ولی نامی از شما نیست؟
غرضی: من فرمانده بودم و دراتاق فرماندهی نشسته بودیم که شهید محمد منتظری به همراه آقای هاشمی و آقای منصوری آمدند و گفتند می خواهیم فرمانده تعیین کنیم. گفتم فرمانده که داریم، اما به هر حال هفت- هشت نفری در همان جا جمع شدند و آقای هاشمی رای گیری کرد و منصوری را به عنوان فرمانده انتخاب کردند. من دیدم که هدف آنان برداشتن من است. رفتم خدمت حضرت امام و گفتم که آقایان نظرشان این بوده است که آقای منصوری فرمانده شوند. حضرت امام گفتند منصوری کیست؟ من گفتم از آقایان بپرسید.!
4 – روایت محسن سازگارا
محسن سازگارا، مدعی است که یکی از طراحان و بنیان گذارسپاه پاسداران است. او در سلسله مقالاتی بنام سپاه و سه انحراف می نویسد:
بخاطرم می آید که در ماه آبان سال 57 در نوفل لوشاتوی فرانسه، نخستین بار این فکر مطرح شد که چون ممکن است دوره مبارزه انقلابی به درازا بکشد، باید به فکر یک ارتش مردمی بود. هیچ کس تصوری از پیروزی سریع انقلاب نداشت. بیش تر مدل انقلاب الجزایر یا کوبا پیش چشم ما بود و یک دوره جنگ طولانی. به همین دلیل فکر تشکیل یک ارتش مردمی مطرح شد. آموزش تئوریک و سپس نظامی کادرهایی از ایران و اروپا و آمریکا آغاز شد. من یک اتاق در مهمانخانه دهکده نوفل لوشاتو اجاره کردم که جز یکی دو نفر، کسی از آن اطلاعی نداشت. خودم درساختمان باغ سیب همراه دیگران می خوابیدم و آن اتاق را به کلاس درس آموزش تئوریک تبدیل کرده بودیم. با همکاری صادق قطب زاده و سپس نیز آقای مهندس غرضی و دوستان ایشان از دو کانال متفاوت چندین گروه برای آموزش نظامی به خاورمیانه اعزام شدند. اما تقریبا تمامی آن ها پس از پیروزی انقلاب به ایران باز گشتند. پیروزی برق آسای انقلاب، در فردای روز پیروزی یعنی 23 بهمن ماه 1357 ما را با چند سئوال جدی مواجه کرد. اول آن که سلاح های پخش شده درمیان مردم چگونه باید جمع آوری شود و تحت قاعده و قانونی قرار بگیرد که بتوان درکوتاه ترین زمان، نظم و امنیت را به کشوراعاده نمود؟….. . روز بیست وسوم بهمن، آقای لاهوتی نزد آقای خمینی رفت و از ایشان حکمی برای جمع آوری سلاح های تهران گرفت. اعلامیه ای هم تنظیم شد که بارها از رادیو تلویزیون ملی کشور پخش شد و از مردم خواسته شد تا سلاحها و اموالی را که از پادگانها برده بودند به باغشاه آورده و تحویل بدهند. من به همراه آقای لاهوتی از دبیرستان رفاه عازم باغشاه شدم و در آنجا ظرف یک هفته ضمن جمع آوری سلاح های شهر، طرح تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راهم نهایی کردیم. این اسم هم پیشنهاد آقای مهندس محمد توسلی بود که کمی بعد در دولت آقای مهندس بازرگان مسئولیت شهرداری تهران را پذیرفت. (14)
در نوشتاری دیگر خواهم گفت کدام روایت چرا و به چه دلیلی درست است و تلاش خواهم کرد به دیگر سئوالات هم پاسخ دهم تا نشان دهم برخی از تحصیل کرده های قدرت دوست چگونه خود با دست خود عامل و بانی استبداد شدند و چه بلاهائی بر سر مردم آوردند.
سرافراز و پیروز باشید
Fa_rastgou@yahoo.com
http://www.bbc.co.uk/persian/business/2009/11/091109_ka_irantelecom_sepah.shtml (1
http://www.youtube.com/watch?v=PnNJ93Qju7A&feature=related (2
3) کیهان هوائی، 25 بهمن 1368
4) 4)http://www.bbc.co.uk/persian/business/2009/09/090923_ka_bankansar_sepah.shtml
5) ژاله وفا، بودجه انفجاری و وابسته به نفت و نظارت گریز 1387 –بخش دوم
http://www.facebook.com/note.php?note_id=379504202986&comments&ref=mf(7
7)کنفرانس مطبوعاتی فرمانده وقت سپاه سرلشگر رحیم صفوی برای تشریح خدمات سازندگی سپاه پاسداران پس از پایان جنگ تحمیلی برگرفته از سایت بازتاب 9 مهر 1382، از جمشید اسدی، برآمد سپاه پاسداران…، گویا نیوز
http://news.gooya.com/columnists/archives/096020.php8)
http://www.bbc.co.uk/persian/business/2009/09/090923_ka_bankansar_sepah.shtm9)
http://www.sepahnews.com/shownews.Aspx?ID=e2b2b760-0ea2-476a-95b8-dbede8e7c95910)
http://www.irdc.ir/fa/calendar/19/default.aspx(11
http://shahrvandemroz.blogfa.com/post-490.aspx(12
http://badernews.persianblog.ir/post/1322(13
http://www.sazegara.net/persian/archives/2006/07/060723_154435.html