لادن بازرگان در افسانه های کودکان مانند “سیندرلا” ، “زیبای خفته”، “سفید برفی” و … همیشه شاهزاده ای سوار بر اسب سفید آمده و “دختر جوان دربند” را

آفتاب خود اثبات موجودییتش است. نکات و پرسش های مطرح شده قابل تامل هستند ، اما بنظرم پیشفرض بوجود آمدن آلترناتیو تحول همان موجودیت مبارزه است که متاسفانه

عجایب صنعتی دیدم در این دشت- که می نالید و می غرید و می گشت یا شتر مرغهای وطنی هر بار که این جماعت بقول رهبر مقوای شان«جماعت ساده لوح»را در تلاش برای اثبات اینکه در حال دم و بازدم هستند میبینم بی اختیار یاد مثل بالا می افتم. من نمی خواهم در رابطه با عملکرد گذشته یا افتضاحات ۳۴سال گذشته این جماعت سخن بگویم که مثنوی و هفتاد من کاغذ است .اما برای من فقط یک سوال مطرح است وهنوز هیچیک از  اعضای این جمع اضداد٬« ولی همگی پشتیبان انقلاب شکوهمند»نتوانسته اند توضیح بدهند که درکجای دنیا می توان  در دو تشکیلات مختلف فعالیت داشت؟ این هنر از قوطی چه عطاری تا کنون بیرون امده است؟تا کی و کجا میخواهید رانت خواری کنید؟وقتی مناسبتهایی در رابطه با گذشته این حضرات فرا میرسد اینها معرکه گیری راه می اندازند که  بیا و ببین!!وقتی صحبت ازدوران انقلاب شکوهمند اسلامی است اینها صاحب عزا هستند!!اعدامها٬ جنایات اسلامی باز این جماعت وسط معرکه هستند برای توجیح که بله عناصری خود سر نمی خواهند انقلاب به ثمر برسد.مردم به خیابان می ایند و به اعتراض می پردازند باز اینها وسط میدان هستند با این عنوان که بله نباید خشونت بخرج داد نباید به فعالیت های غیر دمکراتیک متوسل شد.به مرغ گفتند تخم بگذار گفت من شترم٬گفتند خوب بار بردار گفت من مرغم.

با خواندن نامه کیوان صمیمی به خامنه ای تحت عنوان:  «راه نجات کشور، اجرای بی تنازل قانون اساسی است» با خودم اندیشیدم که واقعا ما مردم را چه می شود؟ بر طبق همین قانون اساسی اسلامی حی و حاضر است که به این فلاکت و بدبختی دچار شده ایم و باز نامه نگاری می کنیم که « هزینه حاکمیت برای به دست آوردن آشتی ملی و کمک‌های فراگیر مردمی،

آه اگر می شد نیشتری برداشت وتاول چرکین قرن های نفرینی را شکافت و زمین را واداشت که تاریخ را استفراغ کند تا … درختان اخته بخشکند! چشمه