پارسی گویی (دستکاری در تاریخ)

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

پارسی گویی برنامه ای از ژاله دفتریان

تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان, بنیاد آزادی اندیشه و بیان فروردین ۱۳۹۷ پاریس

مطالب مرتبط با این موضوع :

3 پاسخ

  1. خانم ژاله دفتریان با تشکر از شما. پدر بزرگ من از زرتشتیانفرهیخته و به نام بود در مورد سرزمین پارس چیز دیگری می گفت و آن اینکه پارس اصلا زبان نیست بلکه سراسر سرزمینی ست که در «ایرانویچ» یا «ایرانووائجه« یا قلات ایران قرار دارد. زبان باشندگان سرزمین پارس دری ست. و مردمان سرزمین پاس به خاطر توجهشان به درستی و پاکی و پارسایی ست که آنها را پارس می نامیدند و زبان کردی و لری و گیلکی و تالشی و بلوچ و سیستانی و عربی همه و همه زبان پارسیان هستند. بنا بر این من فکر می کنم که اگر چه این جناب برنارد هانری لوی به خود خود یک جرثومه فساد و تباهی و آدمکشی ست و بسیاری از آنچه را شما می گویید درست است اما در مورد این امر به خصوص و نام پارس و ایران درست می گوید. و آز آنجا که رضا شاه جو گیر شده بود و ایران یکی از معانیش سرزمین قوم آریایی ست برای همین حتما برای نزدیکی بیشتر با آلمانی های آن زمان تن به چنین برگرداندن نامی داده است. و اما شما کار بسیار خوبی کرده اید که این موضوع را به زبان پارسی مطرح و بیان کرده اید. ولی بسیار مفید و مهم خواهد بود که این ردیه را به زبان همان فرانسه برای پاسخگویی به این مردک آدمکش بنویسید. فریدون ن

    1. درود بر بانا ( آقا) « فریدون ن.»، نخست سپاس از اینکه برنامه ی من را نگاه کرده اید. / دو دیگر اینکه سپاس که دیدگاه خود را نوشته اید. ارجمندم! شما درست می گویید، می بایستی این خرده گیری به خودِ « برنارد هانری لوی» هم می شد، که شده است. شما گمان نبرید که ما به همین گفتار تلویزیونی در رنگین کمان بسنده کرده ایم. ما از سوی « انجمن پارسی گویان و دوستداران فرهنگ ایران» نامه ای به زبان فرانسه برای « لوران روکیه Laurent Ruquier » که گرداننده ی این برنامه بود، نوشته و همین خرده گیری ها را در آن نامه آورده ایم. رونوشت آن نامه را برای فرنشین ( رئیس) کانال ۲ فرانسه، رونوشت آنرا برای وزیر فرهنگ فرانسه، رونوشت آنرا برای رئیس جمهور فرانسه و با پست سفارشی دو قبضه فرستاده ایم که برگ رسید همه ی آنها به ما برگشته است. جدا از اینها همان نامه را برای چند رادیو و روزنامه ی فرانسوی فرستاده ایم. رونوشت آن نامه در پرونده ی انجمن پارسی گویان بایگانی شده است و اگر کسی دوست داشته باشد، می توانیم آنرا برایش روانه کنیم. / شما در باره ی پیشینه ی نام کشورمان که « پارس» نامیده می شده، و از وا‌ژه ی « پاس» گرفته شده است، نوشته اید. من نخستین باری است که چنین بازشکافی را می خوانم و می شنوم. آنچه را هم که گفته ام، سخن من نیست، نوشته ی پژوهشگرانی است که در این زمینه جستجو کرده اند. آیا شما بنچاکی ( سندی ) دارید که نشان دهد نام کشورمان از پاس گرفته شده است؟ تازه اگر این را بپذیریم، وات ( حرف) « ر » چرا به میان « پاس» آمده است. ما می دانیم که در درازی زمان برخی آواها ( صداها) می افتند و یا برای کوتاه کردنِ واژه، آوایی از آن واژه را می اندازند مانند: { ماه که می شود « مَه» ، « شاه که می شود « شه» ، « راه که می شود « رَه»} ولی دیده نشده که آوایی را در میان واژه ای افزون کنند. اگر این گفته درست است پس چرا استاد سخن پارسی فردوسی بزرگ هرگز در شاهنامه نامی از « پارس یا پاس » نیاورده ،ولی چیزی نزدیک به هشتسد ( ۸۰۰) بار نام ایران را آورده است. هم چنین همه ی سرایندگان و نویسندگانِ ایرانی در سروده ها و نوشته های خودشان پیوسته و پیوسته ایران را فریاد زده اند. و نام « پارس» تنها در کشورهای اروپایی به کار می رفته است، نه در خود کشورِ ما؟ شگفتا! / شما می گویید « رضاشاه» جوگیر شده بود. می گویند رضاشاه سواد نداشت ( این گفته ی شما نیست، ولی چنین سخن پراکنی شده است). یک اینکه من در برابرِ چنین مردی سرِ کرنش ( تعظیم) فرود می آورم که با همه ی بی سوادی آنهمه به کشورِ ما رسید، و در راه آبادانی آن کوشید. اگر او سواد نداشت ( که کمی داشت) گناه از پادشاهان و دولت های پیش از او بوده است که تنها در پی خوشگذرانی خود بوده اند و در اندیشه ی درست کردن و ساختن دبستان و دبیرستان و دانشگاه نبودند تا او و دیگران بتوانند در آنجاها آموزش ببینند. ولی از آنجا که او یک میهن دوست راستین بود و مردان ایران دوست دیگری پیرامون او را گرفته بودند و برای سرزمین دل می سوزاندند ( مانند دکتر محمد علی فروغی ها )پیشنهادهایی برای پیشرفت و آبادانی کشور می کردند و رضاشاه هم می دید پیشنهادشان درست است آنرا می پذیرفت و دستور انجام آن را می داد. اگر سخن شما را بپذیریم که رضا شاه جو گیر شده بود، باید چشم به روی همه ی رنجه هایی ( زحماتی) که همه ی آن بزرگان و ایراندوستان کشیدند، ببندیم و آنهمه آبادانی را نادیده بگیریم. به دیدِ من اگر رضا شاه نبود ما ایرانیان، همچنان در بی سوادی و نادانی دست و پا می زدیم و من به نام یک زنِ ایرانی نمی توانستم درس بخوانم و به پژوهش بپردازم که امروز شما با مهری که به من دارید، بگویید کار خوبی کرده ای ! / یادمان باشد که رضاشاه نام ایران را « برنگرداند و عوض نکرد»، او نام ایران را که در کشورهای اروپایی از یادها رفته بود « دوباره زنده کرد». / در باره ی زبان های ایرانی مانند کردی، لری، گیلکی، تالشی، سیستانی و عربی باید بگویم که سخن شما درست است و در ایران آزاد آینده می بایستی به همه ی این تیره ها پروانه ( اجازه) داد تا زبان های خود را بکار ببرند. ولی زبان پارسی، زبان آموزشی، کشوری، اداری و لشگری ایران باشد. در همه ی کشورهای جهان چنین است. در همین کشور فرانسه، زبانهای بومی ( محلی) گوناگون، از شمال فرانسه گرفته تا نیمروز (جنوب) هر بخشی زبان بومی خود را بکار می برد ولی زبان فرانسه زبان آموزشی و زبان یگانه ی مردم فرانسه است. / در باره ی « زبان دَری»، واژه ی « دری» از دیدِ دستوری فروزه ( یا صفت) است. مانند « خدای یگانه»، « آب شیرین»، « روزِ روشن» و… و بکار بردن « خدای» ، « شیرین» ، « روشن» به تنهایی هیچ چَمی ( معنایی) ندارد. زیرا شنونده فوری می پرسد « یگانه» چه چیزِ یگانه، « شیرین»، چه چیزِ شیرین، « روشن» چه چیزِ روشن. بهمین گونه هم به کار بردنِ « دری» به تنهایی از بی خردی گوینده سرچشمه می گیرد و می باید گفت « زبانِ دری» که واژه ی « دری» هم از واژه ی « دربار» می آید. زیرا پس از تاخت و تاز عربها به سرزمین با زور ایرانیان را از بکار بردنِ زبان خودشان دور کردند. و این دست آوردی شد برای فرهیختگان و بزرگان که در میان خودشان و در پنهانی زبان پارسی را نگهداری کنند. از اینرو به آن گفته می شود زبان دری. / در باره ی زبانهای بومی ایران مانند لری و کردی، شما از زبان عربی هم نام برده اید. باید یادآورشوم که زبان عربی از زبانهای بومی ایرانی نیست. و اگر هم، هم میهنان گرامی ما در بخش خوزستان بیشر از این زبان سود می برند برای نزدیک بودنِ به شیخ نشین های پیرامون خلیج پارس است. همین و بس. / و در پایان در باره ی خلیج پارس؛ انجمن پارسی گویان و دیگر ایرانیان میهن دوست که با کوشش های بسیار و نامه نگاری هایی چند به گنج خانه ی ( موزه) « لوور Louvr » از آنها خواستند که نام « خلیج عرب و پارس» را که بر روی نخشه ( نقشه) ها نوشته شده بود، به « خلیج پارس» دگرگون کنند که اینکار شد!. / هنوز هم هر کجا و از زبان هرکس و بهر بهانه ای که باشد اگر « خلیج پارس» را « خلیج» یا « خلیج عربی» بنامند، با واکنش ایراندوستان روبرو می شوند. پاریس ناهید شید ( جمعه) ۱۴ اردیبهشت ۲۵۷۷ ایرانی برابر با ۴ ماه مه ۲۰۱۸ ترسایی ( میلادی)

  2. خانم محترم این فریدون ن راست می گوید. شما با نام خلیج پارس چه خواهید کرد. من خرفهای این بابا را تکرار نمی کنم. اما شما بهتر استن به زبان همان آقای هانری لووی پاسخش میدادید و الببته بی آنکه راجع به پارس ابراز عقیده کنید. چرا که در این مورد درست می گوید. خدافز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.